اختصاصی همای گیلان: دربررسی حرکت تاریخی در روند شکل گیری گفتمانها و اندیشه های ایرانیان حول جبر و اختیار ,هر دو نحله فکری را می توان قوی یافت و همچنین افت و خیز ها و کنش های سیاسی متاثر از این دونگاه بوده است .در تشکیل حکومت صفویه نگاه” جبری” غالب بوده است و در نهضت مشروطه اندیشه های فلسفی “اختیار” میدان دار بوده است .خوشبختانه تاثیر فرهنگ و هویت دوگانه دینی و تاریخی در تقویت اندیشه “اختیار” بوده است .
در نتیجه تبار شناسی مبانی نظری پیروان اندیشه “جبر”با پیروان اندیشه “اختیار” قد متی به درازای تاریخ دارد.بحث های نظری حوزه افلاطونی و واندیشه های ارسطویی وشوکران سقراطی با اصحاب اندیشه سو فسطایی ,بعد ها سر فصل دروس دانشگاهی در جوامع دیگر شده است.
رئوس کلی حرکتی محور اندیشه “جبر”سرانجام به جزم اندیشی وتصاحب هر چه غیر خود در قالب ایدئولوژی که راهی به جز افراط ندارند که در سده های تاریخی ما شاهد بروز آن بشکل فاشیسم واستالینیسم وامروزه نوع مذهبی آنرا بصورت داعیشیسم شاهد هستیم که همه ارزشهای والای انسانی و کرامت اخلاقی و حقوق انسانی را در مسلخ آرمانگرایی غیر عقلایی پوچ وعبث سر بریدند و داد بر اندیشه سرها و داس بر ریشه سروها زدند .
در کشور ما این نزاع در زمان صفویه شروع و در همان زمان نیز به اوج خود رسید اگرچه مبانی نظری غیر خصما نه آنرا در افکار وعقاید ابن سینا با افکار وعقاید امام محمد غزالی می بینیم و در قرون بعدی امثال ملا صدرا از تکفیر طاعنان در امان نماندند و شکل سازماندهی وتشکیلاتی آنرا در انقلاب مشروطه عیان وآشکار بود.
در قبل از انقلاب اسلامی پیروان اندیشه “جبر” در قالب انجمن حجتیه بیشترین نماد را داشت وحتی با رهبر فقید انقلاب بر سر مبانی اندیشه مبارزاتی اختلاف نظر داشتند و مبارزه با حکومت قبلی را حرام دانستند و امروزه برخی از طرفداران وهواداران آنها در یعضی از نهاد ها وارگانها همان نگاه واندیشه را دنبال میکنند وگاهی اوقات باعث تنش والتهاب در حوزه سیاسی واجتمایی و فرهنگی میشود . پیروان اندیشه “جبر”را میتوان امروزه در طبقات اجتمایی مختلف از جمله طیفی از بازاریان سنتی و یا بخشی از روحانیان و یا بیشتر در حوزه های دینی و مذهبی مشاهده کرد . بحران صلاحیت وعدم صلاحیت داوطلبان کاندید دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی را هم میتوان در همین راستا ارزیابی کرد .
پیروان اندیشه”جبر”هیچ اعتقادی به گردش آزاد نخبگان و یا تصاحب کرسیهای حکومتی در قالب انتخابات دمو کراتیک وجنبشهای حزبی که بیشترین دغدغه اصحاب ” اختیار”است را ندارند واین نزاع بعد از انقلاب بخشی از پتانسیلهای کشور را از بین برده است .حمایت بی چون چرای پیروان “جبر”از هشت سال ریاست جمهوری گذشته را هم میتوان در همین راستا ارزیابی کرد که نه تنها به مجلس پاسخگو نبوده بلکه با توجیه عقاید غیرعلمی متا فیزیکی و ماورا طبیعی ,بخشی از عقاید دینی جامعه را به سخره گرفته بود .
امروز نیاز حیاتی به یک عقلانیت درست حول محور منافع ملی با توجه به شرایط جهانی ومنطقه ای داریم وگروه های نظری وفکری بهتر است نزاع را در همان حوزه نظری دنبال کنند واز به میدان کشیدن آن در قاموس ساختار حکومتی بپر هیزند ومنافع ملی را بر همه چیز ترجیح دهند تا مُلک ومَلک پایدار بمانند.
//جلال میرزاآقایی