چاپ مطلب چاپ مطلب

تحمل و بردباری و مبارزات عدم خشونت/جلال میرزا اقایی

اختصاصی همای گیلان: تکفیر اندیشه مخالفان فکری و عدم تحمل آنان به بهانه افکارسیاسی؛ شاید در باشگاه سیاسی خاص مثل اصلاحات و یا اصولگرایی و یا اعتدال و توسعه و یا چپ و یا راست و….قابل توجیه باشد ولی مبانی بنیادین اندیشه های فکری جامعه سیالی ما را هیچ باشگاه و یا حزب سیاسی نمی تواند ادعای نمایندگی کند. جامعه سیَالی ماهیچوقت سیاسی نبوده وبه فراخور زمان با رویدادهای مربوطه ویا در حال وقوع , شکل وشمایل میگیرد.یکروز در تشییع جنازه هنرمندان مانند روانشاد فردین و مرتضی پاشایی شکل احساسی و تجلیل از هنرمندان می گیرد و یک روز مطالبات مدنی و صنفی و سیاسی خود را در انتخابات طلب میکند و یک روز به جشن انرژی هسته ای خوش است و یکروز به جشن بر جام . هم به ادامه جنگ افتخار می کنیم و هم به قطعنامه ۵۹۸٫ از حمله مغولان به ایران نفرت داریم ولی حمله نادر شاه به هندوستان را از افتخارات تاریخی خود می پنداریم. جامعه شناسی نخبه کشی را آگاهیم و همیشه بر مزار نخبگان پُر از اشک و آهیم. فاتحان تاریخ به دلخواه خودشان ما را شکل دادند و ما برای آرمانهای آنان جانفشانی کردیم و در جشن شکست تاریخی خود پایکوبی! در فرهنگ و ادب و مهر محبت, سیرت نبوی را فقط شعار دادیم ولی سیره ربوی را در اقتصاد عملی کردیم. در تاریخ اساطیری و باستانی همیشه پخمگان بر سر کار بودند و نخبگان بر سر دار. بالاخره ای جان برادر! بیاییم برابری آغاز کنیم و حرکت سیالی و ژله ای را یکبار برای همیشه و برای همه ایرانیان با هر جنسی و هر نژادی و هر نگاهی و….به مجسمه برابری از جنس فولاد سخت بسازیم زیرا هر تندیس و مجسمه برادری, بدون برابری, هیچ میدانی را برای آزادی مهیا نمی کند. و شجاعانه گامهای بزرگ تاریخی را با صبر و حوصله که باید قویترین اهرم ما , در این راهپیمایی تاریخی برای رسیدن به میدان آزادی برداریم و شجاعت صبر وبرد باری را هرگز فراموش نکنیم و باور کنیم که شجاعت؛همیشه غرش متهورانهْ یک شیر نیست بلکه تداوم در کار،صبوری، ایستادگی، و تعهد به نتیجه، عین شجاعت است حتی اگر از حدقه چشمان ما گیاه سبز شود! تعهد اخلاقی و انسانی و کم هزینهْ امروز ما برای هر گونه تحول عقلایی؛ بزرگترین میراث برای آیندگان می باشد. باید درس بیاموزیم که به سر نوشت کشورهای همسایه مانند لیبی، افغانستان، عرق، و سوریه و…نیافتیم که انگاه نه تو مانی! و نه “مانی”و نه”بانی”ونه”بمانی”و نه شیرین و نه فرهادی و نه حلقومی برای فریادی. بهوشیم و بکوشیم که درِتدبیر نبندیم و به دام تکفیر مفتیان نیفتیم که کلاغ هارا رنگ ؛وعرصه را تنگ کنند و طوطی شکرشکن را زبان بسته و در حبس نشسته کنند.گام های استوار را با تحلیل علمی تاریخ وضعف های تاریخی بر رسی کنیم واز هر گونه تند روی و تکیه بر ناسیونالیسم افراطی کور بپر هیزیم که به فضای حقیقی مورد نظر نخواهیم رسید.حجم وسطح اخبار رابا توجه به میزان متوسط مطالعه روزانه و شرایط روحی و روانی مخا طبان بکار ببریم و از بمباران خبر های درست و نادرست ؛بزرگ یا کوچک ؛خود داری کنیم !اگر پرده دری احساس کنند انگاه حسّاس شوند و دریدگی خواهند کرد که کردند و دیدیم که چگونه وجدانان ها آسیب و روح جمعی ملول گشته و رهروان سر گشته شدند.ابزار اصلاح؛ حلم و برد باری و صبر و شکیبایی و تکیه به میزان همراهی مردم در یک روند آرام تاریخی ،با کمترین هزینه میباشد .بذر اصلاح را در بوستان فرهنگی و اجتماعی تاریخی،باید کاشت و حوصله و فراخی نگاه را؛ همراه داشت تا لاله ای خونین نشود و فردا که موسم بر داشت آید سرمای سوزان زمستان را به نسیم دل انگیز مستان ،بهاری کنیم که اگر این نکنیم همه چیز پنبه شود و موج احساسی، محل رقص چوب پنبه شود ولمپنیسم وپوپولیسم دور تسلسل تاریخی را تکرار کنند.پس با بخشش پرده داران،نسیم دل نشین بهاری بنوازیم و نگاه نو در اندازیم و از صاحبان حرم ستر عفاف بخواهیم که احساسی و سیاسی نکنند بلکه احسانی و کیّاسی کنند تا باغبا نان دشت لاله ها ،عِطر دل انگیز بهاری رابه کام و مشام آیندگان برسانند.اگر اسلاف و پیشینیان نگاه خود را به پگاه آیندگان می دوختند و نقد اُفول تمدنی را آغاز می کردند و طنازی عالَم سیاست را با عالِمی؛ کیاست میکردند و استعدادهای اهدایی خداوندی را در کور بودن «بوفی»و یا متهم کردن «پدر ومادری»و یا «کویری»و یا برکه آبی برای حرکت «ماهی سیاه کوچولو» هزینه نمی کردند و با قلم سِحّار و دم مسیحایی ،پزشکی می کردند انگاه عفونت تاریخی و فرهنگی،تب لرزان سیاسی ببار نمی آورد و هذیان گویان؛ معجزه های هزاره دوم وسوم و..نمی شدند. قبول کنیم که اصلاح، یک حرکت فرهنگی و اجتماعیِ مستمر و دایمی در تاریخ است و نه سیاست تاریخی.اگر نگاه عمیق به حکم ازلی و تاریخی داشتیم انگاه اختلاف بین پرده نشینی و شاهد بازاری در کار گلاب و گل حل می شد و حافظ دادنِ جامِ می به معجزه هزاره سوم و خون دل به معجزه گفتگوی تمدنها را قسمت نمی دانست.

با کانال همای خبر همراه شوید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …