چاپ مطلب چاپ مطلب

تهران در گذر ِ تاریخ ( ۸ ) / دکتر رحیم پور دکتری اقتصاد

دوره ی مظفّرالدین شاه
اختصاصی همای گیلان: مظفّر الدین شاه متولد۱۲۳۲ خورشیدی در تهران و در سال۱۲۸۵ خورشیدی در تهران در گذشت . دوران پادشاهی ( ۱۲۸۵- ۱۲۷۵) چهار روز پس از امضای قانون اساسی مشروطیت ودر ۵۳ سالگی درگذشت و در کربلا مدفون شد .
مظفرالدین میرزا؛ ولیعهد ِ آشفته حال ، پیام تسلیت و تبریک سلطنت صدر اعظم پدرش را خواند ۴۵ ساله بود.ولیعهدی او چهل سال طول کشید و جان درباریان تبریز از عُمر ِ طولانی شاه به سر آمده بود .رویای شاه شدن ولیعهد، رفتن به تهران و قبضه کردن تمامی مقامات مهم مملکتی خواب طلایی این دور ماندگان از قدرت بود. وقتی مظفر الدین میرزا به سلطنت رسید خزانه تهی بود ولی دولت مقروض هم نبود. ولی شاه جدید در سلطنت و حکومت شهامت ِپدرش را نداشت و درباریان از او واهمه نداشتند و به همین جهت رجال جدید کشور که اطرافیان او بودند و پس از چهل سال محرومیت به تهران آمده بودند دست در خزانه مملکت بردند و حیف و میل ها کردند و چون خزانه تهی شد و از خارجیان وام گرفتند و تمامی آن قرض ها با بهره های سنگین و <<شرایط ِاستقلال بر باد ده>> ، صرف سفرهای فرنگ و هوا و هوس اطرافیان شاه شد ، پس جای تعجب نیست که در دوران مظفر الدین شاه؛ در آبادانی پایتخت؛ اثری نبینیم. او تنها بنائی که ایجاد کرد و در خور اهمیت بود، <<قصر فرح آباد>> بود که خودش ساخت و آباد و نامش را هم انتخاب کرد .
روی هم رفته در دوره ده ساله سلطنت مظفر الدین شاه ؛ اقدامات دولت منحصر به رفع مشکلات شهر از قبیل :‌لایروبی قناتها و حل مُعضَلات پیش آمده بود و از این مرحله فراتر نمی رفت . در دوره این پادشاه چشم و گوش مردم باز شد، ارتباط با فرنگستان بیشتر شد، روزنامه های بیشتری انتشار یافتند، پیشرفت معارف و مدارس جدید از حرف به مرحله عمل در آمد، اتومبیل و تلفن معمولی شد و در علم سیاست هم رقابت روس و انگلیس تا حد رویارویی نظامی؛رسید . انگستان خود را در برابر روسها بازنده میدید. این دو قدرت بزرگ طبق قراردادی که به قرارداد ۱۹۰۷ مشهور شد، ایران را بین خود تقسیم کردند، شمال از آن ِ روس و جنوب از آن ِانگلیس، یک منطقه آزاد هم که بیشترش کویر بود و حائلی بود بین دو منطقه نفوذ ، به ظاهر مستقل و در اختیار دولت ایران.
در شرایطی که دو دولت استعماری با هم ساخته بودند و در شرایطی که دولت ایران زیر بار قرض های سنگین ِکمر شکن رفته بود صحبت از آبادانی ؛معنایی نداشت و اگر پاره ای از رجال وطن دوست، علاقه به این کار داهشتند، پولی در بساط نبود تا آبادانی شود، این بود که آنچه ناصر الدین شاه در طول سلطنت پنجاه ساله خود ساخته بود به دلیل عدم مراقبت در حال خرابی و ویرانی بود.
[ برخی از تاریخ نگاران ؛ مظفرالدین شاه را << طفل ِ مُسنّ یا کودک ِ بزرگسال >> می نامند !
ماندگارترین کار << مظفّرالدین شاه >> صدور << فرمان مشروطیت >> بود که در ۱۲۸۵ خورشیدی آنرا امضا کرد .
عبدالله رازی در کتاب << تاریخ ایران >> می نویسد:
<< مظفرالدّین شاه جهان ِ فانی را بدرود گفت و نام ِنیک از خود به یادگار گذاشت. این پادشاه ؛ اگرچه مرد ِ ضعیف النّفسی و بی کفایتی بود ولی باید انصاف داد که دل ِ پاک طینت و خوبی داشت و از روی میل و رغبت با ملت همراهی نمود و ” فرمان مشروطیت ” را اعطا کرد. >>.

لقب های حکومتگران :

این لقب ها در تاریخ ایران به شاهان داده می شد .
لقب در طول تاریخ ایران همواره ؛رایج بوده است .
هخامنشی[ کی ، شاه ،خشاریار ، شاهنشاه] ساسانی [ خسرو ،انوشیروان ، ] غزنوی[ سُلطان ] ، سلجوقی [ تکین ] ،
دوره مغول[ خان ، ایلخان و خاقان ] ،
صفوی [کلب ِ آستان علی =سگ ِ درگاه علی ( ع ) ]،
افشاریه [جهانگشا، فرزند ِشمشیر] ،
زندیه[ وکیل الرّعایا]
قاجاریه [ شاه،خاقان،سلطان صاحب قران، قبله ی عالم ؛ظل الله ] ،
پهلوی [ اعلیحضرت، شاهنشاه ، معظم له، شاه ، کبیر ، بزرگ ارتشتاران] ،

دوره ی جمهوری اسلامی

[ امام ، رهبرفرزانه ،حضرت ِ آیت الله، رهبر مسلمین ِ جهان ، معظم له و امام ِ امُّت ، نائب الامام] .
اما در مجموع در دوره قاجاریه ؛ در آوردن لقب ها ؛ زیاده روی شده است .
واژه‌هایی که در ترکیب ساخت القاب قاجاری با بیش از یک پسوند (ـ سلطنه، ـ دوله، مُلک، ..) استفاده شده‌اند و به سرداران ، والیان ، مالیات گیرندگان و سیاستمداران داده می شد ؛ عبارتند از: آصف، اختر، ادیب، ارفع، اعتضاد، اعتماد، اعلم، اقبال، اکرم، امین، بدیع، بهادر، جلال، حسام، حشمت، حکیم، ذُکاء، رکن، ساعد، سالار، سدید، سراج، سعد، سیف، شجاع، شمس، شهاب، صارم، صدر، صمصام، صنیع، صولت، ضیاء، ضیغم، ظهیر، عاصم، عضد، علاء، عماد، عین، فخر، قوام، قویم، کمال، لسان، لقمان، مجد، مجلل، مُحاسب، محتشم، مخبر، مستشار، مستوفی، مُشار، مشیر، مصباح، مصدق، مصور، معاون، معتمَد، معین، مکرّم، منصور، مؤتمن، مورخ، مهندس، ناصر، نجم، ندیم، نصرت، نصیر، نظام، وکیل، یمین.

با کانال همای خبر همراه شوید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …