اختصاصی همای گیلان: در متون قدیم از محلات «عودلاجان » و« چال میدان » و « بازار » و «سنگلج » به عنوان قدیمی ترین مناطق «تهران قدیم » یاده شده است .همچنین از مطالعه این متون چنین برمی آید که مردم دهکده « دولاب » و « تهران » پیرو مذاهب اهل سنت و اهالی «ونک » و« فرح زاد » شیعه و زیدی مذهب بوده اند .در کتاب « آثار البلاد » زکریای قزوینی نیز ، که مربوط به ۶۷۴ قَمَری ( یعنی ۷۴۴ سال پیش ) است ، اطلاعات جالبی درباره مردم این دهکده وجود دارد در این کتاب « تهرانی » ها مردمی سرسخت و یاغی،باج نده و ستیزه جو توصیف شده اند. همچنین آمده است که « تهران » دوازه محله دارد و اهل هر محله با محله دیگر در نزاع اند و به سلطان وقت خراج نمی دهند ، خانه هایشان نیز در زیر زمین است. این نکته را یاقوت حموی نیز در کتاب « معجم البلدان » آورده و نوشته است : « خانه ها ی ایشان را دیدیم که به تمامی در زیر زمین ساخته شده است و راه عبور درهایی که به خانه ها می رسد ، در نهایت تاریکی و سخت گذر است ، این کار را برای جلوگیری از تهاجم شبانه و غارت سپاهیان می کنند و ، هر گاه خانه ها چنین نمی بود ، کسی در آنجا باقی نمی ماند »
چرا تهران پایتخت ایران شد؟!
گرچه امروزه انتخاب تهران به عنوان پایتخت ِ ایران؛ از دید کارشناسان محیط زیست ؛ خطایی نابخشودنی به شمار می آید [ به خاطر گُسَل های زیاد ] ، اما آن روز که <<آقا محمد خان قاجار>>این دهکده کوچک را پایگاهی برای استقرار حکومت قاجار قرارداد ، تصمیمی درست،بجا و سرنوشت ساز گرفت .
چرا ؟
۱) موقعیت نظامی – جغرافیایی تهران طوری بود که پشت سرش در شمال،چابک سواران قاجار گوش به زنگ بودند و آماده دفاع .
۲) دسترسی به زمین های حاصلخیز ورامین و ساوجبلاغ.
۳) در مرکز و جنوب ایران ، مهم ترین مدعیان سلطنت؛ خونین ترین نبردها را تدارک می دیدند .
روزگار به کام خون آشامان بود.
در غرب هم جمهوری خواهان فرانسه به قدرت رسیده بودند .« ناپلئون بناپارت » در آستانه ظهور بود تا چند صباحی دیگر ، آن سوی دنیا را به خاک و خون بکشد ؛ با جانشین همین « خواجه تاجدار » [ فتحعلی شاه قاجار ]طرح دوستی بریزد،سفیر فوق العاده به دربار او بفرستد ،هدایای بیشمار ، مستشاران نظامی و اسلحه و ساز برگ روانه کند و در گرما گرم نبرد،رفیق نیمه راه باشد و ایران را تنها بگذارد ، ملت ایران را وجه المصالحه ی روس و انگلیس کند .
تهران چه بود و چه داشت ؟
هیچ ! دهکده ای بود با ده پانزده هزار جمعیت. نه کاخی داشت تا سزاوار پادشاه باشد ، و نه مهمانسرایی که آبروی « خواجه تاجدار» را در پیش سفیران شاهان و فرمانروایان جهان حفظ کند .
سیصد سال پیش از آنکه خواجه تاجدار تهران را پایتخت خود کند ، به دستور <<شاه طهماسب اول صفوی>> ، فرزند شاه اسماعیل ؛ مؤسس این سلسله،بارویی به گرد این آبادی کشیدند و این کار هیچ دلیلی نداشت جز اینکه پایتخت ِ شاه طهماسب اول در قزوین بود و چون او غالبا به زیارت حضرت عبدالعظیم ( ع ) می آمد، می خواست در جوار ِحرم ِمطهر ؛استراحتگاهی داشته باشد . تاریخ نویسان نوشته اند که : « شاه طهماسب در سال ۹۶۱ قَمَری فرمان داد تا بارویی دور تهران بنا کنند . مسافت این بارو ، شش هزار قدم بود و نیز شاه طهماسب دستور داد تا به عدد سوره های مبارکه قرآن مجید ۱۱۴ برج در این بارو بسازند و در هر برجی یک سوره از سوره های قرآن کریم را حک کنند . همچنین به دستور شاه طهماسب صفوی ، برای تهران چهار دروازه ساختند که رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، (از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود میشد و دور تا دور آن خندقی کندند و از خاکش ، قلعه و برج های آن را ساختند . چون خاک خندق ها برای ساخت و ساز برج و بارو کفایت نمی کرد از دو محّله ؛ خاکبرداری کردند . از همان زمان این دو محل معروف شدند به << چال میدان >> و << چال حصار >> .
پس از نابودی < صفویه > ، << نادر شاه افشار >>؛ ” تهران ” را به نام ِ << تیول >> به پسر ِ خود ؛ << رضا قُلی >> داد.
تعریف تیول : واگذاری زمین یا ملک به فردی از سوی پادشاه ،که آن فرد ، از طریق ِ مالیات آن ، برای خود درآمدی فراهم آورد.
*تیول کلمه ای ترکی است *
[ فرهنگ فارسی — دکترمُحّمد مُعین ]