چاپ مطلب چاپ مطلب

تو ای همسفر مشرقی من/جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان:وقتی به نگارش ها و پژوهش های مستشرقین بزرگ تاریخ، نظیر( ادوارد براون، توماس کارلایل،گوستاو لوبون..) ، که در مورد مشرق زمین و آیین و فرهنگ و تمدن این قسمت از کره ی زمین ، نگاشته اند ، بدقت بنگریم از متن و بطن نوشته های آن اینطور استنباط میشود که در این قسمت از نیمکره ی زمین ، عشق و احساس بر عقل و تدبیر ، رجحان داشته و نه تنها چیرگی ، بلکه بنیان و اساس تمدن شرقی بیشتر مرهون و مدیون ، عشق است و احساسی که به آن تعلق دارد .

آنان وقتی به تمدن ایرانی و به تارو پود هستی و هسته ی شکل گیری آن می رسند ، متعجب و انگشت به دندان میشوند .شاید در قسمتی از نگارش های شان از زنگار های نهفته در مراودات اجتمایی و آداب رسوم و مسلک و سلوک همگانی و سیاسی و ضعف و فتوری در دفاع از کیان حکمروانی ،در مقابل هجوم بیگانگان داشته باشند ولی هر گز نتوانستند معجزه ی زایش علم فلسفه و عرفان شرقی و شعر و ادب و هنر و نقش و نگار های منبعث از آنان را نادیده بگیرند .
روح شرقی ، تاریخی پیچیده و بنیانی چند لایه ، که هر قسمتی از آن در قرون متمادی و با تحولات متنوع و با حوزه ها و تنازعات فکری و فیزیکی و با خش خش ِبرگ ِ برگ های تاریخ و حتی چکاچک شمشیر های آغشته به خون و با آوای فاخته های هنر تاریخی که با دلی پر از خون ، سرشت و شکل گرفته است .این روح در یک دگرد یسی تاریخی با همزمانی جغرافیا و شکل گیری بطن و متن افسانه ای خویش و در حالیکه خنجری در پیکری خونین وگاهی قطعه ای از آن جدا شده ولی ره بسوی اندیشه های چند گانه نظیر عرفان و ادبیات و حتی فلسفه اشراقی و سبک های متنوع ی روح اشراقی حوزه ی زمانه ی خویش را در درون خود می پروراند و اینجاست که شاخت او را مشکل می کند و از او افسانه می سازد .
آنچه که مستشرقین (شرق شناسان)در جامعیت کلی بشکل پارادوکس در اندیشه ها و ریشه های شرقی می بینند و می نگارند ، جزو لاینفک این فرهنگ و کالبد تاریخی ی مخصوص آن می باشد که همه ی اجزای آن بدینگونه ، شکل یافته اند.
فقط در اینجاست که شما فلسفه و عرفان و ادب و هنر را در وجود یک شخص می بینید و یا فقط در این ریشه ی افسانه ای است که بنیان گذار سلسله ای مانند صفوی (شاه اسماعیل) را در کنار شمشیر آغشته بخون مخالفانش ، بر سر سجاده پرستش خدای لایزال می بینی و یا در شرق بسیار دور ، در کنار مدرنیته سیاسی و اجتمایی و آخرین تکنولوژی مدرن را همراه آیین هزاراران ساله ی محلی و سنتی را با هم و در کنار هم می بینی و یا مفتی اعظم مسجدش را از ره به راهی دیگر زنند و از او انسانی می سازند که در قاموس تعریف شده ی انسانی ، هیچ عصری ، گنجانده نمیشود.

گذشت ایام و قرون متمادی و سیر تحولات و ارتباطات انسانی و جهانی و نیاز بشریت به همفکری و هماهنگی برای مدیریت و حتی جلوگیری از بلایای طبیعی ، به خَرَد جهانی و جمعی نیاز بود و اینجا شکاف عمیق فکری و فرهنگی دونیمکره ی زمین مشخص و هویدا شده و گاهی در حوزه منازعات سیاسی ، باعث نزاع و درگیری و جنگ های خونین هم شده است و اندیشه ی پایان تاریخ (فرانسیس فوکویاما) وجنگ تمدن های ( ساموئل هانتینگتون) در غرب و اندیشه ی آخر الزمانی در شرق بر همین راستا شکل گرفته است .
اگر چه خورشید از مشرق طلوع می کند ولی در شامگاه ، خورشید ِ دانش ، حداقل بعد از رنسانس ، مهمان نیمکره ی غربی بود و شب تار این نیمکره به صبح وصال دانایی و توانایی رسید ولی با گشایش افق های نوین ِ انسانی و نیاز حیاتی دو نیمکره در چرخه ی دوَار ،در عصری که جهانش به اندازه ی دهکده ای کوچک و ارتباطات دیگر نه غرب می شناسد و نه شرق و نیاز طرفین به روح لطیف شرقی و تکنولوژی ظریف غربی ، این پیکره مدور در کهکشان هستی را به نیاز متقابلِ اجتناب ناپذیری در آورده است .

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

با هدف آشنایی با فرصت‌های شغلی شرکت‌ها، دومین نمایشگاه کار دانشگاه گیلان برگزار می شود

با هدف آشنایی با فرصت‌های شغلی شرکت‌ها، دومین نمایشگاه کار دانشگاه گیلان برگزار می شود