اختصاصی همای گیلان: تاملی برآنچه در پیش روی ماست
آنچه میخواهم از ترجمان احساسم نسبت به رودسر عنوان کنم خوشتر دیدم در طلیعه عرایضم به نقل خاطره ای اشاره نمایم .
یک روز که برای انجام کار خبر عازم رشت بودم در ماشین خطی در کنارم یک پیرمردی از منطقه اشکورات رحیم اباد نشسته بود و پس از مسافتی و صحبت از گرانی و مشکلات عدیده زندگی ایشان خاطره ای از سفر مکه خود نقل کرد که بسیار برایم جذاب و تامل برانگیز بود .
او می گفت قریب چهل سال پیش به مکه معظمه مشرف شدم در آن زمان اینطور نبود که از هر استان بتوان با هواپیما به مکه رفت بلکه همه و یا اکثر پروازها از تهران بود و بیشتر حجاج در هتل از تمام استانها با هم بودند چون تعداد اعزام حجاح نسبت به حال بسیار کم بود _ آن پیرمرد می گفت در هتل با یک حاجی از استان خوزستان آشنا شدم و چون عربی بلد بود با او برای خرید به بازار می رفتم یک روز که برای خرید که به بازار رفته بودیم داخل یک مغازه در هنگام خرید، من شروع کردم به صحبت ازاینکه حیف نیست که خانه خدا در این بیابان برهوت و آب و هوای خشک وجود دارد؟!
آن موقع عربستان به برکت نفت این همه ساخت و ساز و پیشرفت نکرده بود
پیرمرد می گفت : وقتی صحبت مرا آن دوست خوزستانی برای آن مغازه دار عرب ترجمه کرد ؛ مغازه دار به دوستم گفت از من بپرسد او مگر چه جایی زندگی می کند ؟!
می گفت: من شروع کردم از مناطق دلربا کوهها و جنگل های اشکورات رحیم آباد و ساحل رودسر صحبت کردن و گفتم ما در جایی زندگی می کنیم که یک طرف ما جنگل سرسبز و کوههای سربه فلک کشیده و آبشارهای فراوان و میوه های جنگلی و در طرف دیگر ما دریای نیلگون با ساحل بکر و زیبا وجوددارد .
می گفت : دوستم که حرفهای مرا برای آن مغازه دار عرب ترجمه می کرد ناگهان دیدم آن عرب عصبانی شده و مرا به بیرون از مغازه هل داد و داد می زد که این مرد کفر می گوید و حرفهای او کذب است چون آنچه که او می گوید همه وعده پیامبر عظیم الشان اسلام است که آن را در بهشت به مومنین وعده داده است .
آری دوستان ! نقل این خاطره از آن پیرمرد همسفر مرا به فکر و تامل واداشت که رودسر واملش پاره ای ازبهشت است
کدام جایی ازجعرافیای ایران عزیزچنین فرشی سرسبزودلربا وچشم نواز از طبیعت که بحق عنایت و توجه عرش را بهمراه دارد در خود جای داده است ؟
حال سوال اینجاست ما که به تقدیر در این پاره ای از مواهب بهشتی بدنیا آمده ایم و عمر می گذرانیم برای پاسداشت این همه نعمت و عنایت خداوند چه کرده ایم ؟
امروز مگر در جغرافیای زیست مردم یک جامعه و شهر، داشتن جنگل ،کوه و دریا و رودخانه بعنوان مولفه های سرمایه ملی و شهرستانی تعریف نمی شود ؟
مردم بسیار صادقانه از مسئولین می پرسند که با این سرمایه های عظیمی که در شهرستان هست که می تواند به وسعت یک سرمایه ملی توسعه داشته باشد و هر یک بعنوان عرصه ای کم نظیر برای ایجاد بسیاری از فرصتهای طلایی و پتانسیل کارآمد جهت اشتغال و رفع بیکاری و فقر و تهیدستی بکار گرفته شود _ چه کرده اند ؟
بخدا این شعار نیست که عرض می کنم
آشنایی از کشور هلند آمده بود و می گفت هنوز کشور هلند مشکل آب گرفتگی بخاطر پایین تر از سطح دریا واقع شدن را دارد و بهمین جهت با خاک ریزی آب دریا را خشک می کنند و با این مشقتی که دارند بزرگترین تولید لبنیات و گل و گیاه دنیا را دارند !
آنها هیچ از این مواهب خدادادی و طبیعی را ندارند یا بسیار کم دارند ولی همه چیز دارند مهمتر از همه اشتغال و رفاه مردم را دارند اما ما همه چیز را از مواهب و عنایات الهی داریم اما مشکلات فراوان داریم
بیکاری جوانان و فقر و سختی و معیشت
چرا ؟
اگر واقعا اعتقاد داشته باشیم چنین طبیعتی چشم نواز و دل انگیر که می تواند شاهکار صانع بر کره خاکی باشد و از طرفی هم بعنوان هدیه خداوندی برای مردم این دیار
اگر چنین مورد بی توجهی و حیف و میل و خسارت قرار گیرد در واقع کفران نعمت نیست ؟
ای کاش از سرمه این طبیعت و جعرافیا که ثروت عظیمی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی و اجتماعی بهمراه دارد مسئولین امر دیده را بیناتر می کردند و با یک عزم بلند شهرستانی به پشتوانه خردجمعی و با برخورداری از نظر و نگاه کارشناسان با درایت و با هم اندیشی همه افراد صاحب نظر بدور از خط کشی های سیاسی و طبقاتی تعریفی از یک برنامه جامع و علمی و عملیاتی ارائه می کردند تا قصه دلربای شهرستان رودسر و املش که بعنوان یک حوزه تعریف می شود به غصه غم انگیزی درنیاید
آن روز که در جغرافیای چشم نواز دیلمان به هرمنظوری کارخانه سیمان می ساختند و بدون نگاه کارشناسی ظلم آشکار بر آن منطقه روا داشتند چه کسی توانست جلوی این فاجعه را بگیرد؟!
اگر اندکی تعصب و تامل در مسئولین آن شهرستان بود می بایست بجای کارخانه سیمان که در آینده بخشی از طبیعت آن منطقه را نابود خواهد کرد به فکر حمایت از کاشت گیاهان دارویی به تبع آن احداث کارخانه های صنایع تبدیلی را ایجاد می کردند شاید بخش اعظم بیکاری در منطقه از بین می رفت نه تنها با ایجاد کارخانه سیمان طبیعت را نابود کردند بلکه بزرگترین فرصت شغلی و پتانسیل اشتغال در بخش گردشگری و کاشت گیاهان دارویی را نحیف و لاغر کردند .
چه تضمینی وجود دارد که فردا چنین سرگدشت تلخی برای حوزه شهرستان رودسر و املش اتفاق بیفتد ؟
بقول حضرت لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی :
اگر میخانه ساقی صاحب نظری داشت _ میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
یکی از آفت های دیگر در حوزه رودسر و املش به چشم می آید مدیریت های مجمع الجزایری است
پراکندگی در موضوعات و طرح ها از رشته کوه البرز تا ساحل رودسر
اگر مسئولین با برنامه ریزی کلان و عملیاتی با یک طرح و هم با یک نگاه به کوه و هم به دریا داشته باشند و این دو نعمت خداوندی را در کنار هم ببینند می توان هارمونی ایجاد کرد و این حوزه را از آشفتگی نجات داد
اکنون در شرایطی هستیم که می بایستی تمامی شهرهای موجود در حوزه
نباید دغدغه جدایی از هم را بطور مستقل داشته باشند چرا که فرصت ها و پتانسیل موجود در هر شهر تکمیل کننده فرصت های
کلان حوزه است و بهمین منظور با پشتوانه بهتری می تواند افق بلندتری برای برنامه ریزی داشت و سرگذشت این شهرهای همجوار هم در حوزه رودسر و املش سرنوشت لاله و لادن را دارند که جراحی یکی مرگ هر دو را در پی خواهد داشت .
دلسوزانه و متواضعانه به پیشگاه مردم عزیز شهرستانهای رودسر و املش سخن می گویم ، سخنی از درد …. از ژرفای وجودم…
اگر تا دیروز مسئولین به تدبر برای رفاه اجتماعی و ایجاد اشتغال با رویکردی به صنعت توریسم _ کاشت و ترویج گیاهان دارویی که در بالادست مناطق مستعدترین مکان برای چنین سرمایه گذاری است و همچنین در بخش کشاورزی کاری شایسته و در خور توجه انجام نداده اند امروز مجبورند به تقدیر کاری اساسی انجام دهند .
بحران آب زنگ بیدارباش برای منطقه باید باشد چرا که همگان میدانیم که چندین استان از کمبود آب رنج می برند و فردا اجبار خواهند شد به مناطقی دیگر مهاجرت کنند اولین نگاهشان معطوف به گیلان علی الخصوص شرق گیلان است گرچه هم اکنون بصورت چراغ خاموش سودجویان منفعت طلب رد پایشان پیداست .
اگر یک برنامه مدون و کارشناسی شده و عزمی همگانی وجود نداشته باشد چه بسا مناطق دلربا و زیبا و خوش آب و هوای بالا دست ما همچون کلاردشت مازندران جولانگاه زمین خواران و سودجویان شده و هیچ التفاتی به محیط زیست و سرمایه ملی در حوزه رودسر و املش نکنند.
مرضیه عسگری
روزنامه نگار و فعال قرهنگی اجتماعی
Tags اشکورات رحیم اباد بیکاری جوانان رودسر کارخانه سیمان کشور هلند
Check Also
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!
حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …