دلاوری سلطان جلال الدین خوارزمشاه /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ ایران
عطیه نصرتی
بهمن 11, 1397
مقاله
1,448 Views
اختصاصی همای گیلان، در زمان حمله مغولان به ایران سلطان جلال الدین خوارزمشاه در برابر مغولان وحشی قد برافراشت و چندین جنگ بین سلطان جلال الدین و مغولان در گرفت. پس از جنگ پروان که با شکست سنگین مغولان پایان یافته بود ، چنگیز خان مغول خود وارد جنگ شد ، در گذرگاهی بنام نیلاب در رود سند دو سپاه به هم رسیدند چنگیز گذرگاه را بست ، سلطان از یک سو رودخانه ای خروشان و ژرف و از سویی دیگر دشتی پهناور پر از مغولان وحشی را پیش روی خود می دید.تعداد نفرات جلال الدین بسیار کمتر از مغولان بود با این وجود امید خود را از دست نداد و وارد کارزار شد بطوری که کاتب سلطان ، جنگ را چنین توصیف کرده است : (مردانه با اندک سپاه در برابر چنگیز ایستاد و حمله برد وآن جمع را به هر سوی بتاخت ، چنگیز روی شکست بدید پشت نموده بگریخت) در ابتدا پیروزی با سلطان بود اما ده هزار نفر از افراد زبده لشکر مغول بنام بهادر از جناحی دیگر سر رسیدند و حمله کردند و چیدمان سپاه ایران را برهم زدند و سپاه سلطان یکپارچگی خود را از دست داد گروهی کشته شدند و گروهی خود را به آب زدند و فرو رفتند جنگ هر دم سخت تر می شد. مادر ، همسر و کنیزان سلطان از او خواستند تا آنها را به آب بیندازد تا به دست مغولان نیفتند و سلطان ناچار چنین کرد :
شبی آمد که می باید فدا کرد
به راه مملکت فرزند و زن را
به پیش دشمنان ایستاد و جنگید
رهاند از بند اهریمن وطن را
پس از آن ، سلطان ، مرگ در دل امواج خروشان سند را بر ننگ سرافکنده ایستادن در برابر چنگیز به جان خرید و سوار بر اسب و شجاعانه بی هراس از مرگ خود را در میان امواج سهمگین سند انداخت وتوانست پیروزمندانه خود را از چنگال مرگ بیرون بکشد. حمداله مستوفی می گوید :
(سلطان جلال الدین با هفتصد مرد ، بی کشتی از آب سند گذر کرد) چنگیز وقتی این صحنه را دید رو به پسران کرده گفت : (از پدر ، چنین پسر باید)
همچنین چنگیز درباره سلطان جلال الدین گفته بود : اگر من صد مرد جنگی چون او داشتم جهان را می گرفت.
هرچند که بعدها سلطان جلال الدین اشتباهات سیاسی نیز داشت ولی دلاوری او را نمی توان انکار کرد.
منبع:غارت تمدن ایران توسط مغولان،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس
سلام و درود بر استاد عزیز
چرا خاک ایران نمیتونه دوباره مردان بزرگ و قهرمانی پرورش بده؟؟
سلطان جلال الدین فرمانده نظامی قابلی بود. ولی نقشی که برای جلال الدین تعریف شده بود، فرمانروایی بود. که متاسفانه باید نوشت توانایی خاصی در این زمینه نداشت. چیزی سلطان بیبرس ممالیک آن را داشت و از یک فرمانده نظامی به تخت سلطنت رسید. علاوه بر آن برای جلوگیری از اضمحلال معنوی جهان اسلام با احیاء خلافت عباسی در قاهره نشان داد که نگاه راهبردی در زمینه حکومت داری داشت. چیزی که سلطان جلال الدین فاقد آن بود.
درود استاد. مثل همیشه با قلم شیواتون زیبا نوشتید.
کاش افراد دلیر و با تدبیر در جوامع بشری به قدرت برسند تا دیگر شاهد جنگ و خونریزی در هیچ جای این کره خاکی نباشیم.
سلام بسیار اموزنده بود
ممنون از زحمات شما