اختصاصی همای گیلان:دودمان هخامنشی به دو شاخه تقسیم می شود. یکی شاخه کوروش بزرگ که تا زمان وی نیاکانش در پارسوماش(مسجدسلیمان) و آنشان(آنزان = ایذه) پادشاهی می کردند.
ناگفته نماند که در دهه های واپسین با پیدا شدن یک کارگاه سفال سازی در تپه ملیان نزدیک مرودشت برخی از باستان شناسان و تاریخ نگاران بر این باورند که انشان همان ملیان است. اما دو سنگ نوشته آریارمنه و ارشامه پدربزرگ و نیای داریوش بزرگ که خود را شاه در پارس می شناسانند و همین گونه منابع بابلی و آشوری که پارسوماش و آنشان را در خاور نزدیک شوش می دانند این گمانه زنی که آنشان در ملیان است دچار تردید می گردد. از سوی دیگر در منابع آغازین دوره اسلامی آشکارا به ایذه ( ایذه معرب آنزان است ) اشاره گردیده است .حتا خواجه حافظ در سده هفتم در غزلی در مورد اتابک لربزرگ به نام ایذج اشاره کرده است.
دیگری شاخه داریوش بزرگ که پدر بزرگ و نیایش تا زمان به قدرت رسیدن کوروش بزرگ در پارس فرمانروایی داشتند.
گیرشمن می گوید پارسیان زیر رهبری هخامنش فرمانروایی کوچک خود را در پارسوماش بختیاری بنیاد نهادند. چیش پیش پسر و جانشین هخامنش آنشان را به قلمرو خود افزود. پس از مرگ وی پادشاهی پارسیان در بر گیرنده پارسوماش و آنشان(انزان) و پارسه بود. او قلمرو خود را میان دو پسر خویش بخش نمود. آریارمنه شاه پارسه(پارس) و کورش یکم شاه پارسوماش و انشان.
پس از آریارمنه پسرش ارشامه در پارس به پادشاهی رسید که از هردو دو لوح زرین در همدان تختگاه شاهی ماد و سپس هخامنشیان که مرکز اسناد پادشاهی بود پیدا گردیده که خود را شاه پارس می دانند.
از سوی دیگر پس از کوروش یکم پسرش کمبوجیه یکم در پارسوماش و آنزان جانشین گردید. پس از کموجیه یکم پسرش کوروش دوم یا کوروش بزرگ جانشین شد و با ایجاد یکپارچگی در طوایف پارس، فرمانروایی یگانه ای را پدید آورد و بنیانگذار پادشاهی دودمان هخامنشی گردید. او نخستین شاهنشاهی بزرگ ایران و جهان باستان را پدید آورد.
با این پیشگفتار سرنام های پادشاهی را بررسی می کنیم:
سرنام ها در شاخه یکم هخامنشی :
1.چیش پیش ، پادشاه شهر آنشان.
2.کوروش یکم ، شاه بزرگ پارسوماش؛ شاه انشان پسر چیش پیش
3.کمبوجیه یکم ،پادشاه پارسوماش ، آنشان.
4.کوروش دوم شاه انشان ، شاه پارسوماش.
در استوانه کوروش در بابل: شاه جهان، شاه بزرگ، شاه مقتدر، شاه بابل،شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.
5.کمبوجیه دوم شاه بابل،شاه سرزمین ها.
شاهان نخستین پارسی از چیش پیش تا کمبوجیه دوم شاهان انشان یا شاهان پارسوماش بودند. عنوان نخستین یادآور سرنام پادشاهی شاهان ایلام است که خود را شاهان آنشان و شوش می نامیدند. برگزیدن این لقب برای این بود که شاهان نخستین می خواستند خود را جانشین شاهان ایلامی بدانند تا حق مشروعیت پیدا کنند. لقب شاه پارسوماش نیز اشاره به ناحیه بختیاری کنونی که پارس ها در آن نشیمن داشتند. پس از گشودن بابل در سال ۵۳۹ پ.م. توسط کوروش بزرگ، در اسناد بابلی از شاه پارسیان با عنوان “شاه جهان، شاه بزرگ، شاه بابل، شاه سرزمین ها” یاد می شود.
در شاخه دوم هخامنشی نیز این سرنام ها بکار می رفتند:
1 . آریارمنه شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، پسر چیش پیش شاه، نوه هخامنش.
2.ارشامه شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، پسر اریارمنه شاه، هخامنشی.
3.داریوش شاه بزرگ،شاه شاهان، شاه پارس،شاه سرزمین ها،پسر ویشتاسپ،نوه ارشامه، هخامنشی.
4.خشیارشا شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین ها با مردم بسیار، شاه این زمین بزرگ دور و فراخ، پسر داریوش شاه، هخامنشی.
5.اردشیر یکم شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه این سرزمین بزرگ دور و فراخ ، پسر خشیارشا شاه، نوه داریوش شاه، هخامنشی.
در شاخه داریوش بزرگ افزون بر شاه بزرگ از شاه شاهان نیز بهره می بردند. لقب شاه شاهان با مفهوم تاریخی بکار می رفت. چنین دریافتی از پادشاهی نشان دهنده آگاهی کامل از تاریخ و نقش شاه در تاریخ است.
مفصل ترین القاب و سرنام های شاهانه نسب نامه شاه را نیز در بر می گرفت. شاه در آغاز خانواده خود را با اشاره به نام پدرش نام می برد و سپس خاندان خود را هخامنشی، طایفه خود را پارسی و تبار خود را آریایی آشکار می کرد. در سرزمین های فتح شده شاهنشاهی پارسیان، لقب پادشاهی پیرو القاب سنتی آن سرزمین بود. برای نمونه در مودرایه (مصر) شاه پارسیان فرعون خوانده می شد و سرنام ” شاه مصر علیا و مصر سفلی ” را بر وی می گذاشتند.
منابع :
۱.تاریخ ایران از آغاز تا اسلام ، رومن گیرشمن
۲. شاهنشاهی هخامنشی ،ماریا بروسیوس
۳.ایران باستان ،یوزف ویسهوفر
۴.میراث باستانی ایران، ریچارد نلسون فرای ۵.چکیده تاریخ ایران ازباستان تاپایان دوره قاجارو کتاب مطالب رنگارنگ تاریخ ایران،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس