اختصاصی همای گیلان: با پایان جنگ جهانی اول و اضمحلال و فروپاشی امپراطوری عثمانی و تکه و پاره شدن مستعمرات اقماری آن ،و شکل گیری بنیان سیاست نئو استعماری از طرف دول فاتح که بر مبنای افتراق اقوام و ملیت ها و فرهنگ ها و بافت های فکری و دینی و فرهنگی در قالب هیبریداسیونی غیر متجانس با اقوام غیر همگون و در یک همزیستی نه چندان مناسب بکار رفته بودند، وبرای حفط این هژمون ،حتی در عصر ارتباطات افسانه ای و پارادایم شعار دهکده جهانی ،مجبور شدند از دیپلماسی قایق های توپدار استفاده کنند و از شاخ آفریقا تا غرب آسیا و حتی آسیای میانه و قفقاز ،سرزمین های سوخته تحویل دهند و این چیزی نبود جز اعتراف به شکست سیاست های نئو استعماری که در پایان جنگ جهانی اول در باره هیبریداسیون اقوام و ملل متفاوت و گردآوری آنها به زور شمشیر زیر یوغ و پرچم حاکمی مستبد و سرکوبگر .
حاکمیت نئو لیبرالیسم و جاذبه های بازار سرمایه داری که از زمان بازگشایی دروازه اقتصاد سرمایه داری و پیروزی افسانه ای این سیاست در بازکردن دیوار محکم آن در چین بعد از مائو و به تماشا گذاشتن هنگ کنگ افسانه ای ،اولین محصول نیو لیبرالیسم تا عصر حاضر و تبدیل صحراهای بی آب و علف شبه جزیره های ریز و درشت خاورمیانه ما نند امارات و قطر و بحرین و …که بهشت سرمایه گذاری جهانی شده است و فاصله گرفتن تنوع زندگی اتباع آن با همسایگان و کشورهای هم جوار ،کم کم اقوام های سرکوب شده که در بستر و خاکستر تاریخ ،زندگی به عسر و ضییق داشتند تحریک کرده و عَلم طغیان ازادی خواهی و استقلال خواهی بر افراشتند و علی الخصوص که از طرف کشورهای پیرامونی هم حمایت می شوند .
بدون دموکراسی و تقویت بنیان های ملی و برابری اقوام در حوزه مدیریت کلان ،در سده اخیر ،نسخه ارسالی ماورابحار ،بدون تولد عقیم شد و اینک جایش را جنگ و ستیز اقوام و قبیله ها و نحله های فکری و ملی و ناسیونالیستی گرفته است (تئوری هانتینگتون ) و دیگر دغدغه دموکراسی خواهی جایگاهی حداقل در کوتاه مدت در آرمانحواهی این اقوام ندارد .
اقوام آذری و کرد و فارس و عرب و ….قربانیان افتراق نژادی در پایان جنگ اول جهانی بودند و در این میان اقوام عرب و فارس و آذری در بعضی از مناطق تقسیمات فاتحان استعماری جنگ اول جهانی ،موفق به تشکیل حکومت های مرکزی شدند و پرچم و سرود ملی خاص خودشانرا هم داشتند ولی سر نوشت قوم کُرد بیشتر به یک تراژدی دردناک شبیه بود تا ملتی زیر یوغ حاکمان سرکوبگر .
در طول فاصله جنگ اول جهانی تا پایان قرن بیستم ،اقوام کرد از بسیاری از حقوق اجتمایی و سیاسی و ملی محروم و داد خواهی آنها بشدت هم سرکوب شده و این شرایط همه آنها در یک گستره و اقلیم جغرافیایی بود که بصورت پراگنده در آن زیست داشتند .
در یک دموکراسی مدرن و موفق ،تفاوت قومی به فرصتی برای همبستگی اجتمایی و ملی تبدیل میشود ولی اگر مطالبات ملی و حقوق سیاسی و اجتمایی آنها ،سرکوب شود ،همانی میشود که اینک در عراق شاهد آن هستیم و گریزی هم نیست و سرکوب حکومت مرکزی اوضاع را بسیار پیچیده تر و بغرنج تر خواهد کرد و این باید درسی آموزنده برای کشور های همسایه که در بافت ملی و جمعیتی آنها اقوام کُرد زندگی دارند ،باشد که متاسفانه از خیلی از حقوق ملی خود محروم هستند .
جا دارد که دولتمردان حاکم در کشورمان ،هرچه زودتر در راستای همبستگی ملی ،از پتانسیل ها و استعداد ها ی این هموطنان اصیل در همه سطوح مدیریتی کشور بکار گرفته و بهره گیرد و هر گونه موانع ضد ملی را ،از مسیر بردارد .
از گرایش اقوام در راستای حکومت مرکزی و حول ایران یکپارچه و با تحقق خواسته های آنان در سطح ملی ،برنامه استراتژیکی مدون که بر اساس آن این حس در همه ایجاد شود که هیچکس ایرانی تر از بقیه نیست .