چاپ مطلب چاپ مطلب

زندگی و حیات فقط در صلح ،دیگر هیچ/جلال میرزااقایی

اختصاصی همای گیلان، واژه صلح و دوستی ریشه در تاروپود نظام خلقت و هستی دارد و در هر عصری از تاریخ بشر ،هر گاه این واژه بدرستی درک نشد و یا ترک شد ،نزاع و جنگ و نیستی بوجود آمد و ای کاش هرکز جنگ ،نقطه مقابل صلح نبود .
تحولات تاریخ بشر در حوزه های متفاوت ،علی الخصوص برای گذار از دوران بدوی، بسوی علم و فکرت و دانش و خرد ،متاسفانه به درازا کشید و در این سالهای دور از عقلانیت و مدنیت و تمدن ،جنگ ها و نزاع ها و از جمجمه ها ،مناره ها ساخته شد و نعره های مستانه ی بی خردی بشر ،بیشر اوراق و اوقات تاریخ را پر کرده که شاید به گونه ای تعبیر شود که اجتناب ناپذیر بوده ،اما برای همه آنانیکه قربانیان این نزاع ها بوده به کجا در ماتم و سوگ بنشینیم ؟
بعد از اختراع صنعت نور و دوربین و فیلم و فیلمبرداری و عکاسی و دیدن بعضی از فجایع انسانی ،طاقت را از انسان می گیرد و باور آن سخت است که بپذیریم که این سلاخی ها ،بوسیله همنوع انسانی ما انجام گرفته .
کشتار ها و قتل عام های دسته جمعی و بمباران ها و ضجه‌ های مادران و کودکان و سالخوردگان و ووو بیشترصفحه های تراژدیک و قطور تاریخ را تشکیل داده اند و اما نقش انسان و انسان ها ؟
انسان،فقط و فقط در بستر صلح و آرامش و دوستی و روابط انسانی متقابل ،خصلت انسانی می گیرد و قابل به پرورش استعداد های ذاتی و درونی برای هر گونه رشد و تکامل می باشند و این قبل از اینکه یک نیاز حیاتی باشد یک مقوله روانشناسی است و تکامل نوع و گونه انسانی فقط در صلح و آرامش ممکن است .
بطور حتم نسلی که در سوئیس پرورش و رشد و تکامل می یابد با نسلی که در ایران و کره شمالی و کوبا و در مرحله بعدی که در عراق و سوریه و لیبی و افغانستان و یمن پرورش یافته اند ،فرق دارند و باید هم داشته باشند ‌‌.
حیات و زندگی در جنگ و اضطراب های ناشی از آن ،موَجد بیماری های روانی و آسیب های اجتمایی و تباه شدن اخلاق و خصلت آدمی و جایگزین شدن صفات حیوانی و درنده خویی و خشونت عریان که قربانی به کمتر از مثله مثله شدن ،نمی پذیرد و یوگسلاوی سابق و سوریه امروزی هم نمونه اش.
هیچ جنگی و جنگ طلبی ی در تاریخ ،بشارت و دست آورد ارزش های اخلاقی و انسانی نبوده است و این تجربه گرانبهایی بود که به قیمت و هزینه فراوانی بدست آمده است و حتی آموزه های پیامبران الهی هم در همین راستا قابل توجیه می باشد و حتی آخرین پیام فاتح مکه صلح بود و صلح تا جاییکه اجازه نداد که درختی و گیاهی از زمین کنده شود و دشمن را اسیر صلح جویی و مدارای انسانی و ارزش های پاک فطری خویش کرد .
اگر پافشاری بر آرمانگرایی انقلابی ،ما را از همه دنیا و استعداد های نهفته در این دنیا برای احیای صلح و اهتزاز پرچم دوستی و آشتی ،دور می کند و روز بروز از دایره و مدار توسعه همه جانبه عقب می اندازد، باید و باید خط بطلان بر اینوع آرمانگرایی کشید چون هیچ آرمانی برای ملت هشتاد میلیونی زیبنده تر از این نیست که از فقر و فساد و تباهی و نابودی رها گشته و بر مدار توسعه و پیشرفت و رشد و تکامل قرار گیرد و این میسر نخواهد شد ،مگر اینکه با دنیا و همسایگان در صلح و صفا قرار بگیریم و از تجارب و دست آوردهای امروزی دنیا در توسعه ی زیر بناها و زیر ساخت ها ،بهره ببریم و همان کاری کنیم که آلمان و ژاپن بعد از جنگ کردند و در این زمینه ما گامی جلوتر هستیم چون هنوز کشورمان زیر آتش جنگ و بمباران ،ویران نشده و زمین سوخته و جمجمه های آویخته ،تحویل ما نشده .
ویترین تحولات تاریخ را بدقت تامّل و تعمّق و تدبّر کنیم و حیات و زندگی مردم کشور هایی نظیر کوبا و کره شمالی و لیبی و سوریه که بر طبل آرمانگرایی انقلابی کوبیدند را، زیر ذره بین عقلانیت قرار دهیم و مسئولانه ببینیم که به کجا رسیده اند و اگر کمک های همسایه ها و سازمان های جهانی نباشد در نیمی از هفته به فلاکت و هلاکت می رسند .
در صلح همه جانبه با داخل و خارج است که انحرافات انسانی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی و اجتمایی،هیچگونه مجالی برای ظهور و بروز نمی یابند و هر چه دیر تر، ندای صلح خواهی دهیم ،هزینه ها و آسیب ها و عقب ماندگیها بیشتر خواهد شد و همه حیات این دیار و ملت هشتاد میلیونی به صلح گره خورده است و بس و زندگی و حیات ،فقط در صلح ممکن است و دیگر هیچ .

جلال میرزااقایی

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …