اختصاصی همای گیلان: عبدالمجید مجدود ابن آدم ملقب به سنایی (ت ۴۱۳ ه.ق)، در غزه متولد شد، زندگی دو مرحله ای دارد. در آغاز شاعر ثناگو و درباری بود و سپس انسانی وارسته و عارفی گردید، فاصله این دو مرحله را در یکی از قصاید خود باز گفته است:
آخرالامر یک شبی با دل
گفتم ای خفته ز خود غافل
چند گرد دروغ گردی تو
آبرویم بری چه مردی تو
و بعد از نهیب به خود درصدد پوست براندازی برآمد و جان خود را با معرفت الهی درآمیخت:
زین پس در ره طریقت پوی
گر سخن گویی از حقیقت گوی
سنایی از ان پس کوشید تا با نگاه عرفانی زندگی کند و شعر بسراید، اشعار او به ویژه قصایدش دارای اندیشه های اجتماعی، مذهبی و عرفانی است. غلام حسین یوسفی مدعی است، شعر دارای سه پدر است؛
۱- رودکی پدر شعر فارسی ۲- سنایی پدر شعر عرفانی ۳- نیما پدر شعر شعر نو
برخی از پژوهشگران حتی شعر را به قبل و بعد از سنایی نیز تقسیم می کنند. قصاید او انتقاد آمیز وبی پرواست و شاعر هم زمان نفس درونی و حکام ظالم بیرونی را نهیب می زند. یکی از مهم ترین قصایدش که در۱۰۶ بیت و با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده شده است و ظلم ستیز ترین قصیده است دارای مطلع زیر می باشد:
ای خدواندان مال الاعتبار الاعتبار
ای خداخوانان قال الاعتذار الاعتذار
دو دسته آثار به سنایی منسوب است؛ دسته ی اول آثاری چون دیوان، کارنامه بلخ، سیرالعباد الی المعاد، تحریمه القلم، مکاتیب و حدیقه الحقیقه و طریقه الشریعه.
دسته دوم آثاری که از سنایی نیست مانند؛ الهی نامه، عشق نامه، سنایی آباد و طریق التحقیق.
فاطمه رحیم پور