همای گیلان:عصرتدبیر/ دکتر علیرضا عابدی: جامعه نخبگان شهر رشت نسبت به موضوع مدیریت شهری حساسیت و دغدغه هایی دارند . دغدغه آنان فارغ از دسته بندی های رایج سیاسی ، نگرشی کاملا فنی و در چارچوب دفاع از منافع اجتماعی و فرهنگی شهروندان و مدیریت کار آمد شهری است. آنان اعتقاد دارند مدیریت شهری ؛ یعنی کار کردن با افراد و گروه ها برای رسیدن به مقاصد سازمان، که این مقاصد شامل وظایفی چون برنامه ریزی و سازماندهی، نظارت و انگیزش می باشد.
در این راستا مدیریت شهری به بیان ساده باید برای شهر برنامه ریزی نماید. فعالیت های شهر را سازمان و سامان دهد و بر نحوه انجام خدمات شهری نظارت نماید و حتی برای انجام بهینه امور، انگیزش لازم را در سازمان مدیریت شهری و سایر سازمان ها و شهروندان ایجاد کند.
معمولا مدیریت شهری به عنوان زیر مجموعه ای از حکومت محلی تعریف شده و شهرداری خوانده می شود. مدیریت شهری به مثابه نظامی است که دارای ورودی ها و خروجی های مشخصی است که کنترل کننده آن شخصی به نام شهردار است که مسئول اجرای بهینه خدمات شهری با بهره گیری از کلیه امکانات و منابع مالی و انسانی است.
نخبگان و متخصصان شهر رشت با عنایت به سابقه تاریخی این شهر اعتقاد دارند مدیریت شهری در شهر رشت سال هاست که با حواشی متعددی روبرو است و عملکرد بسیاری از مدیران شهری در دوره های گذشته را بر نمی تابند؛ بنابراین، به عنوان یک حق عمومی بر این امر تاکید دارند که شورای اسلامی شهر رشت به عنوان منتخبان مردم باید در تامین انتظارات شهروندان ، دقیق و منطقی و واقعی رفتار نمایند . البته این موضوع را نافی گرایش های سیاسی شهردار و یا شورا نمی دانند اما بر این باورند که شهرداری منصبی تخصصی و عمومی است و آن چه اهمیت دارد توسعه همه جانبه شهر و تامین رفاه و آسایش شهروندان است.
بررسی های تاریخی نشان می دهد که سابقه مدنیت و شهر نشینی در ایران یکی از طولانی ترین سوابق شهر نشینی در جهان است و این بیان گر قدمت دانش و تجربه مدیریت شهری در سرزمین کهن ایران است . اما با وجود چنین سابقه درخشانی ، متأسفانه تصویر وضع موجود سیستم مدیریت شهری در ایران، رضایت بخش نبوده و علی رغم تغییرات حاصله در مقتضیات زندگی امروزی، پیچیده شدن مسائل شهری و گسترش حیطه وظایف و مسئولیت شهرداری ها، رویکرد امروزین نیافته است و با ضعف های اساسی مواجه می باشد.
برنامه های مدیریت شهری در گرو تلاش و ممارست شهرها در جهت پیشرفت و رفاه منابع انسانی میسر می شود؛ این اقدامات عبارتند از جذب مشارکت های دولتی، بهره وری اقتصادی، حفظ تساوی و عدالت اجتماعی، کاهش فقر و بهبود شرایط زیست محیطی. این اقدامات در سایه مدیریت کارآمد و آگاه به مسایل شهری و استفاده بهینه و توزیع عادلانه منابع امکان پذیر خواهد بود.
در الگوی مدیریتی شهری سه عامل برنامه ریزی، اجرای برنامه ها، نظارت و ارتقای برنامه ها باید مورد توجه قرار گیرد. از این گذشته ، ویژگی های خاصی برای یک مدیریت مطلوب شهری نیاز است که این ویژگی ها شامل داشتن اطلاعات لازم در زمینه سیستم شهری، سازمان های مربوطه و روند فعالیت ها می باشد. هم چنین باید توجه داشت که بخش خصوصی، گروه های اجتماعی و عامه مردم می توانند در بهبود مدیریت شهری سهیم باشند و با استفاده از اینها می توان به بودجه لازم جهت ارتقای وضعیت اقتصادی دستیابی پیدا کرد. این عملکرد ها می توانند شهروندان، محیط زیست شهری و ظرفیت کارآیی و تولیدات شهر را تحت تاثیر قرار دهد.سیستم های شهر باید بطور کامل مورد ارزیابی قرار گیرد.
نوع مدیریت شهری که مورد استفاده قرار می گیرد بایستی با چرخه زندگی شهرنشینی، که افزایش و کاهش رشد محیط زیست نشان گر آن است، سازگار باشد. شهر هایی که به لحاظ فیزیکی واقتصادی توسعه یافته هستند نیاز به شیوه مدیریت شهری متفاوت با شهرهای عقب مانده و دچار نقصان دارند.
اما آیا مدیریت شهری امری صرفاً تخصصی و مرتبط با شکل و نمای ظاهری و اکولوژیک هر شهراست؟چنین تعریفی از مدیریت شهری کاملاً منطبق با روند مدیریتی شهرها در کشورهای توسعه نیافته است. در این گونه کشورها مدیریت شهری صرفاً در ساخت بزرگراه، جاده و… در شهر خلاصه میشود.
تلقی رایج از مدیریت شهری مطلوب در کشورهای توسعه نیافته منطبق بر این پرنسیب کلی است که هر چه در یک شهر بزرگراهها استاندارد تر و خدمات شهری مناسبتر باشد، مدیریت شهری، پویا محسوب می شود. با مد نظر قرار دادن نحوه اداره شهرها در کشورهای توسعه یافته، بطلان این تلقی از مدیریت شهری آشکار میشود.
مدیریت شهری در کشورهای توسعه نیافته با مقیاس «کارکرد اجتماعی» سنجیده میشود نه کارکرد ظاهری. مر اد از کارکرد ظاهری آن است که صرف پرداختن به ظاهر شهرها و تلاش برای روان کردن ترافیک و… نمیتواند سنجهای برای مطلوبیت مدیریت شهری باشد. اگر مدیریت شهری بتواند از لحاظ اجتماعی، در روند مدیریت شهر پویاتر عمل کند و هر چه بیشتر این امکان را فراهم سازد که NGOها و تودههای مردم خود را در اداره شهرها دخیل بدانند، از کار آمدی بیشتری برخوردار خواهد بود.
رویکرد عمومی در مدیریت شهری پویا از این قرار است که تا چه حد میتوان از افکار عمومی و توان مردم برای اداره شهر بهره جست تا از این رهگذر به واسطه این ارتقای معنوی (دخیل بودن مردم در اداره شهر) یک ارتقای مادی نیز صورت پذیرد.
هنگامی ارتقای مادی شهر پا برجاتر خواهد بود که ارتقای معنوی شهر استوار باقی بماند. وجهی از ارتقای معنوی در شهر، حسن تعلق خاطر به محل زیست است. این تعلق خاطر هر چه که بیشتر باشد، شهروند میکوشد در نگهداری شهر خود کوشاتر ظاهر شود. عمدهترین دلیل آن که شهرهای توسعه یافته «زیبا» به نظر میرسند در همین امر نهفته است. در این گونه شهرها یک ارتقای معنوی بسط یافته است که از این طریق شهروند میکوشد در توسعه محل زیست خود فعال و کوشا ظاهر شود.
با این مقدمات به نظر میرسد مدیریت شهری در شهر رشت محتاج یک تطور عمیق باشد. در وهله اول میبایست پروسه اداره شهر را در یک روند بروکراتیک اداری محصور نساخت و آن را به کلیت شهر تعمیم داد. نباید گمان کرد که شهر در ساختمان شهرداری اداره میشود. از ۱۲۸۶ هجری شمسی که نخستین شهرداری در ایران ایجاد شد تاکنون به جز در موارد اندکی میتوان قاطعانه گفت که شهرهای ما هیچگاه از یک «مدیریت شهری پویا» بهرهای نبرده است.
پرسش بنیادی این است که آیا همان طور که بر وجه عمرانی مدیریت شهری تاکید میشود آیا به مضامینی که در اصل ۱۰۰ قانون اساسی تصریح شده مانند برنامههای اجتماعی، فرهنگی،آموزشی توجهی جدی میشود. گویا فراموش شده است که اگر تعلیم اجتماعی، فرهنگی شهروندان انجام نشود، پیشرفت عمرانی شهر، پیشرفت ناقص و زودگذر خواهد بود؛ چه آن که به شهروندان، تعلیمی برای حفظ صور عمرانی داده نشده است و به علت بیتوجهی شهروندان به این مقوله، وجه عمرانی و پیشرفت مرتبط آن نیز به مرور کارکرد خود رااز دست خواهد بود.
سخن کوتاه این که، در عرصه مدیریت شهری آن چه باید مورد تاکید ویژه قرار گیرد، لزوم هم اندیشی جمعی میان شهروندان و دخالت تام آنان در پروسه مدیریتی شهر و هم چنین آموزش اجتماعی و فرهنگی شهروندان برای حفظ و نگهداری محل زیست آنان است و شورای محترم رشت با انتخاب شهرداری با ویژگی هایی که در این مقال در باب مدیریت شهری آمد، می تواند به توسعه شهر یاری رساند.