همای گیلان: طبیعت از دیرباز در شعر شاعران مطرح بوده است وازمیان شاعران گذشته٬ منوچهری به شاعر شادمانی وطبیعت معروف است وخاقانی به شاعری که توصیفات زیبایی ازآسمان ٬ شب و به ویژه صبح وطلوع آفتاب دارد .در دوره معاصر٬ طبیعت گرایی و طبیعت سرایی٬ محصول آشنایی اندیشمندان ایرانی به ویژه نیما با مکتب رمانتیسم میباشد.نیما طبیعت را آنگونه که بود در شعروارد کرد و بر طبیعت بومی تأکید داشت اما دربارهی طبیعت ستایی فروغ فرخزاد صاحب نظران هم عقیده نیستند و اختلاف نظرهایی وجود دارد عده ای طبیعت ستاییاش را برجسته نمی دانند ودر مقابل گروهی فروغ فرخزاد را دارای بنمایههای طبیعت گرایی به شمار میآورند.
حساسیت فروغ در برابر مشاهدات، محیط اطراف و تجربههای عاطفی و اجتماعی سبب شد که او به طبیعت گذشته نگاهی نوستالژیک داشته باشد:آن روزها رفتند/ آن روزهای سالم سرشار / آن آسمانهای پر از پولک / آن شاخساران پر ازگیلاس/ آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
او برعلیه معیارهای تصنعی زیبا پسند سخن گفته است ودر شعرش می گوید : که به جای زیبا کردن انگشتانش با لاک٬ برگ گل کوکب را به ناخنهای خود میچسباند
گوشواری به دو گوشم میآویزم/ از دو گیلاس سرخ همزاد/ و به ناخنهایم برگ گل کوکب میچسبانم
ازنظر فروغ انسان باید طبیعت را آنگونه که هست ببیند، بپسندد و از آن سخن بگوید.کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد / کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد / پرواز را به خاطر بسپار / پرنده مردنی ست.
ماریا محسن زاده توچاهی
(دانشجوی کارشناسی ارشد و دبیر ادبیات)