اختصاصی همای گیلان: ماه ها وسال ها می خواستم قلم بردارم از علی بنویسم ،هربار ندایی از درون نهیبم می زد که توچه گستاخی ؟عرصه سیمرغ نه جولانگه توست .
هربار قلم را برنداشته ،زمین می گذاشتم ،روزی به این اندیشیدم که علی را از زبان علی معرفی کنم .
ان چه در بند بالا نوشتم مضمون بخشی از مقدمه کتاب مرحوم دکتر جعفر شهیدی -از پژوهشگران برجسته معاصر -است ،درمقدمه کتاب “علی از زبان علی ” ،کتابی با سی واندی تجدید چاپ وبا تیراژ کم نظیر ۲۰۹ هزار نسخه.
دلیل استقبال این کتاب البته گوناگون است ،به تعبیر ژرارژنت ،فرامتنیت ،نام وقلم شهیدی یکی از ان هاست وبی شک دلدادگی مردم به علی (ع)دلیلی ارجح تراست .
نویسنده،امام همام را بازبانی روایی از دریچه وچشم انداز نهج البلاغه معرفی کرده است،او کاملا اهل بیت را می شناسد،آثارش در باره فاطمه (س)،قیام امام حسین (ع)وامام سجاد(ع) و دیگر اثارش در محدوده وزمینه صدر اسلام مؤید نظرم هست .
در ظلمت شب شهادت مولایم علی ،از خودم می پرسم ایا علی را می شناسی ؟به اووارمان هایش عشق می ورزی ؟ در جغرافیای فکری امام گام می نهی ؟امتداد نسیم نگاه مهربان او،درمنش وروش تو جاری است ؟درسایه سار رفیع اندیشه هایش قدم می زنی ؟
هرچه بیشتر از خودم می پرسم ،دستان خالی ام را نزدیک تَر می یابم !گرفتار یک پارادوکسم ! علی را می خوانم بی ان که بشناسمش ،علی را می جویم بی ان که بدانم باید در کدامین نقطه بیابمش ،مدعی شیعه علی ام بدون ان که در مسیری که ترسیم فرموده است،حتی لختی درنگ کنم و….
اگردراین شب قدر ،که شب استغفار است،از خدای علی وعلی (ع)طلب مغفرت نکنم وصدای بی کسی هایم را نجوا ننمایم،پس دستان خالی وخسته ام را بر کدامین درگه بیاویزم .دستانم را به سوی اسمان بلند می کنم اما شورشی دردلم برپاست وتنها کارم :نگاهی خجل به دستان سراسر تهی ام تا شاید قطره ای از باران مغفرت الهی ویا نمی از رحمت مادرم فاطمه (س) نصیبم شود ،شایدوحدیث نفس می کنم خوش به حال انان که علوی وفاطمی اند .
کتاب فضل ترا اب بحر کافی نیست
که ترکنم سرانگشت وصفحه به شمارم
دکترمحمدتقی یونسی ،هیات علمی دانشگاه آزاد رشت