چاپ مطلب چاپ مطلب

علّت های سقوط ِ امپراتوری صفویه/علی رحیم پور

اختصاصی همای گیلان: صفویه ۲۲۱ سال
[۸۸۰ تا ۱۱۰۱ خ] (از ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ م)
بر پهنه ایران‌زمین حکم راندند.
حکومت صفویان که شاه اسماعیل اول آن را با پیروزی در جنگ‌های متعدد،در تبریز آغاز کرد،در اصفهان با اسارت شاه سلطان حسین و با بخشش تاجش به محمود افغان به پایان رسید.
•علل فروپاشی صفویه

۱)ناتوانی و تحلیل تدریجی نیروی نظامی و سقوط اخلاقی نظامیان .
۲)کاهش تدریجی عنصر انضباط و جانشین شدن دشمنی و حسد میان سران قدیم و جدید سپاه.
۳)بی‌اعتبار شدن وحدت
میان پادشاهی و مذهب.
۴)قدرت یافتن حکومت و نفوذ ملکه‌ها و خواجه‌سرایان.
۵)فساد و عشرت بارگی درباریان
و پادشاهان.
۶)حرم پروردگی شاهزادگان
و محروم ماندن آن‌ها ا
ز تربیت سیاسی و اجتماعی.
۷)خوار انگاشتن مردم و
فاصله عمیق بین حکومت و مردم.
■نقش
<شاه سلطان حسین>
در سرنگونی سلسله صفوی■

۱)فساد سازمان حکومتی.
۲)جایگاه اوباش در مناصب دولتی. ۳)غارتگری‌های حاکمان شهرها. ۴)ولخرجی‌های هنگفت شاه،.
۵)مالیات‌های کمر شکن .
۶)سقوط بازرگانی خارجی

شاه سلطان حسین
به‌قدری به امور کشور بی‌اعتنا بود
که در پاسخ به هر چیزی که به او اطلاع می‌دادند و هر کاری که انجام می‌دادند فقط به گفتن«یخشی دور»
(یاخچی دی
-بسیار خوب است)
بسنده می‌کرد چنان‌که
یکی از معاصران وی
در اینباره سروده‌است:
◇آن ز دانش تهی،
ز غفلت پُر°
◇شاه سلطان حسین
یخشی دور°
•••
نخستین هجوم ِ
<محمود افغان>
در سال ۱۱۳۴ هجری قمری،
کرمان عرصه تاخت و تاز
او قرار گرفت..
دومین هجوم”محمود افغان”
(شکست گلون‌آباد)
در طی دو سالی که بین
حمله نخست”محمود افغان”
و یورش نهایی او فرصت
بود،دربارشاه سلطان حسین
هیچ اقدام مؤثری در مهار قدرت ِ افغان‌ها،نکرد و چاره‌ای نیندیشید[۱۱] “محمود”با سپاهی که تعداد آن ۱۸۰۰۰ نفر مرکب از غلزایی‌ها و هزاره‌ای‌ها و بلوچ‌ها بودند به سیستان و کرمان لشکر کشید.گرچه”محمود افغان”،سیستان و کرمان را در این بار دوم به آسانی فتح کرد،اما موفق به فتح قلعه کرمان،نشدند.[۱۲] شاه سلطان حسین
وقتی فهمید”محمود”نزدیک اصفهان می‌باشد به او پیشنهاد باج هنگفتی داد، اما “محمود افغان”نپذیرفت و وحشت همچنان در اصفهان مستولی بود.
در این حین صاحب منصبان
شاه سلطان حسین
برسر چگونگی دفاع از
اصفهان با هم اختلاف
نظر داشتند.
در این هنگام
شاه سلطان حسین
فرمان‌هایی خطاب به سرداران و حکام برخی ولایات فرستاد و تأکید کرد که با سپاهیان تحت فرمان خود هر چه زودتر
در پایتخت حاضر شوند، اما جمعی از سرداران که در نواحی فارس و آذربایجان بودند، هنگامی که نزدیک اصفهان رسیدند همین که چشم ایشان بر علامات افغان‌ها افتاد،راه فرار پیش گرفته، هر یک به سمت ولایات خود فرار کردند.[۱۳] سرانجام دو سپاه روبه‌روی هم قرار گرفتند. سرداران شاه سلطان حسین علی‌رغم تمایل خود در رأس یک سپاه ۳۰٬۰۰۰ نفری که اکثر آن‌ها را مردان جنگ ناآزموده تشکیل می‌دادند، به رویارویی با دشمن حرکت کردند.

محاصره اصفهان و تصرف کاخ فرح آباد
شکست گلون‌آباد اوضاع حکومت شاه سلطان حسین را بیش از پیش پیچیده ساخت.
اضطراب مردم در اثر اخباری که فراریان جنگ به انگیزه ترس و توجیه فرار خود منتشر می‌ساختند، غلبه شایعات بر قضاوت صحیح از میزان قدرت دشمن مهاجم و هجوم زنان و مردان و اطفال برای یافتن پناهگاه،حکومت را به وضع وحشت‌انگیزی سر درگم کرده بود. یک فرانسوی که شاهد عینی اوضاع بوده؛
گزارش داده است :
با وجود آنکه برای حمل سلاح عده‌ای کثیر مرد وجود دارد،فقط پانصد نفر سرباز داوطلب برای دفاع شهرگرد آمده‌اند. از هر هزار نفر ساکنان شهر، ده نفر مسلح به چشم نمی‌خورد. در اینجا همه چیز آشفته و به هم ریخته‌است.
پس از پیروزی محمود افغان در جنگ گلون آباد، او به کاخ فرح آباد حمله کرد و افغان‌ها به راحتی وارد کاخ شدند و آن را به تصرف درآوردند..
شگفت آنجاست که
شاه سلطان حسین تصمیم گرفت از آن بدون لحظه‌ای مقاومت چشم بپوشد.

فروپاشی و تاج نهادن
سرانجام پس از محاصره‌ای که حدوداً یک سال طول کشید،شاه سلطان حسین خود را تسلیم محمود افغان کرد.
شاه سلطان حسین با اسبی که از محمود افغان به عاریه گرفته بود، با تشریفات غم‌انگیزی وارد کاخ محبوب خود فرح آباد شد .
محمود افغان در گوشه
تالار بر مخده زربفت
تکیه داشت.
شاه به گوشه دیگر تالار
هدایت شده در آنجا قرار گرفت.
•••
■شاه سلطان حسین
پس از ادای تحیّات گفت:
فرزندم !چون ارداه قادر
متعال براین قرارگرفته که
من بیش از این سلطنت
نکنم و به موجب مشیّت
باری تعالی وقت آن شده
که تو از اورنگ سلطنت
ایران بالا روی .
طرّه ی پادشاهی را
با دستان خود بر سر
محمود افغان ،بسته،
باردیگر برای وی توفیق
خواست و بی درنگ
به جای خویش
بازگشت و نشست ■
○○
○○○<نادر شاه>
به فریاد “ِایران” رسید .
به راستی
بدون”نادرشاه”
“ایران”بود؟!

¤سرشک¤
منابع :
اینترنت
(تلخیص)

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …