اختصاصی همای گیلان، تازیان به تیسفون درآمدند و غارت و کشتار در پیش گرفتند. سعد بن وقاص به هنگام ورود به مداین هشت رکعت نماز فتح خواند و به هنگام دیدن کاخ کسری، این آیه از قرآن را تلاوت کرد:
یعنی: ((…چه بسیار باغستان ها و چشمه ساران را در پشت سرشان رها کردند و کشت زار ها و جایگاه های ارجمند را و نعمت هایی که در آن غوطه ور بودند و بدین سان ما [الله تعالی] اینها را به مردمی دیگر به ارث دادیم…))
بدینگونه بود که تیسفون با کاخ های شاهنشاهی و گنج های گران شاهنشاهی ساسانی به دست عربان افتاد ؛ کسانی که نمک را از کافور نمی شاختند و توفیر بهای سیم و زر را نمیدانستند ، از آن قصر های افسانه امیز جز ویرانه ای بر جای نگذاشتند!
نوشته اند: ((…اعرابی پاره یاقوتی در غارت تیسفون یافت در غایت جودت و نفاست ، و آن را نمی شناخت. کسی به او رسید که قیمت آن را نمیدانست ، آن قطعه یاقوت را به هزار درهم خرید. شخصی بدین امر واقف گشت و گفت: آن یاقوت را ارزان فروختی! عرب گفت: بخدا سوگند اگر دانستمی که بالاتر از هزار رقمی باشد ، آن را در بهای آن طلبیدمی!…))
در غارت شهر تیسفون ، عربی را (( قطعه طلایی بدست آمد. در میان لشگر ندا در داد که چه کسی حاضر است قطعه زر را با نقره عوض کند؟! و گمانش آن بود که نقره از طلا گرانبها تر است!…))
((…جماعتی از عربان کیسه ای پر از کافور یافتند. پنداشتند که نمک است. قدری از آن را در دیگ ریختند. طمع آن خوراک تلخ شد و اثر نمک در آن پدید نیامد…))
عربان از آنجایی که سطح فرهنگ و تمدن پایینی داشتند از درک ارزش اشیایی که با منتهای هنرمندی و چیره دستی ساخته شده بود و در غارت تیسفون به دست آنان افتاد ، عاجز بودند و در نتیجه تمامی اشیای هنری و زیبای به دست آمده را بر اساس سوره مربوط به غنایم تقسیم کردند ، یعنی ظروف زیبای طلا و نقره را که از نظر هنری بی بدیل و بی نظیر بود ، ذوب کردند و به شمش تبدیل کرده و پارچه های زیبای زربفت را که در تیسفون یافته بودند ، پاره پاره کردند.
نوشته اند که فرش زیبای بهارستان را که در کاخ تیسفون یافته بودند بر پشت چندین شتر حمل کردند و به مدینه آوردند و به سبب بزرگی آن فرش در مدینه جایی را پیدا نکردند که آن را پهن کنند. فرش بهارستان را پاره پاره اش کردند و بین سران قوم تکه های آن را پخش کردند.
درفش کاویانی ، لباس جواهر نشان و شمشیر و زره جواهر نشان خسرو پرویز که در مجالس رسمی از آنها استفاده میکرد ، تاج جواهر نشان خسرو پرویز و شمشیر های جواهرنشان و بی نظیر سلاطینی چون شمشیر هرمز و قباد و فیروز ساسانی و شمشیر خاقان ترکستان و شمشیر بهرام چوبین و شمشیر داهر هندوستان از جمله غنایم جنگی بی بدیلی بود که به دست عربان افتاد.
اشیایی که اشکانیان و ساسانیان در جنگ ها از رومیان گرفته بودند و نیز تحفه های هنری ارجمندی که سلاطین روم و هند و ترکستان و چین در مناسبت های مختلف به دربار سلاطین ساسانی اهدا کرده بودند و نیز شمشیر ها و تاجها و قباها و وسائل شخصی سلاطین ساسانی از اردشیر بابکان گرفته تا خسرو پرویز و تخت سلطنتی ای که انوشیروان ساخته و خسرو پرویز بر ارزش هنری آن افزوده بود ، همگی به دست جهادگران عرب افتاد.
پس از کشتار و چپاول و غارت شهر تیسفون ، به دستور سعد مسجدی در تیسفون ساخته شد و از آن پس به جای آتشکده ها در این شهر بزرگی که سالها مرکز موبدان و مغان بود جز بانگ اذان و تسبیح چیزی شنیده نمیشد. و دیگر هرگز در این شهر رسم و آیین موبدان و مغان زرتشتی زنده نشد.
شهر نیز اندک اندک از رونق افتاد و با توسعه و رونق شهر هایی چون کوفه و بصره از تیسفون جز شهری کوچک و بی اهمیت چیزی باقی نماند. هرچند ایوان آن سالها پابرجا ماند و ویرانه های آن از شکوه و عظمت گذشته ایران رازها می گوید و افسانه های دلنشین می سراید.
منابع:۱_مطالب رنگارنگ تاریخ ایران ،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس
۲_دو قرن سکوت. زرین کوب۳_چکیده تاریخ اسلام تاپایان خلافت عباسیان،علی غلامرضائی،
۴_فروپاشی ساسانیان. امیر حسین خنجی
سلام. به نظر میرسد با نقل گزیده هائی از تاریخ حقائق اصلی مغفول مانده و جهت دار و یکجانبه نگری شده باشد. لااقل ایات قران که حاوی حقائق علمی است با اینگونه تفاسیر از عرب جماعت مورد بی توجهی عمدی قرار گرفته که شایسته بازنگری است
سلام.
بررسی های تاریخی بسیار ارزنده است و انتقال آگاهی های صحیح پایه بیداری و عبرت آموزی است. با پوزش از استاد نظری دارم که شاید صحیح نباشد ولی حس ناخوشایندی است که مطرح میکنم. مطلب مربوط به تیسفون از نظر جهت گیری با مزین نمودن تصویر رهبری از سنخیت یکسان برخوردار نیست و تحت لوای حرمت رهبری حرمت اسلام و مسلمانی را به پای نگاه یکجانبه گرایانه ملیت حاکی از دوگانه اندیشی است که قابل تامل است.
استاد درود
ممنون که نقاط تاریک و کمتر گفته شده تاریخ رو بازگو میکنید
ممنون
سلام و درود بر استاد عزیز
واقعا منتظر ظهور دوباره تمدن های نوین آریایی هستیم.
ممنون از شما بابت مطالب زیبایتان
سلام. به نظر میرسد با نقل گزیده هائی از تاریخ حقائق اصلی مغفول مانده و جهت دار و یکجانبه نگری شده باشد. لااقل ایات قران که حاوی حقائق علمی است با اینگونه تفاسیر از عرب جماعت مورد بی توجهی عمدی قرار گرفته که شایسته بازنگری است
سلام.
بررسی های تاریخی بسیار ارزنده است و انتقال آگاهی های صحیح پایه بیداری و عبرت آموزی است. با پوزش از استاد نظری دارم که شاید صحیح نباشد ولی حس ناخوشایندی است که مطرح میکنم. مطلب مربوط به تیسفون از نظر جهت گیری با مزین نمودن تصویر رهبری از سنخیت یکسان برخوردار نیست و تحت لوای حرمت رهبری حرمت اسلام و مسلمانی را به پای نگاه یکجانبه گرایانه ملیت حاکی از دوگانه اندیشی است که قابل تامل است.