اختصاصی همای گیلان: امروز که برای انجام کاری به آستانه اشرفیه رفتم، ناگهان خنده ای روی لبانم نشست وقتی از روی پل کوچک ورودی شهر رد می شدم.پلی به قدمت بیش از نیم قرن بازمانده دوره رضاشاهی.نمی دانم خنده ام از بغضی بود که در گلویم شکست یا از عصبانیتی بود که با دیدن آهن پاره های پل در حال ساخت دیدم. پلی که عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۸۰ با برآوردمالی بیش از ۶ میلیارد تومان آغاز و شروع و همچنان در حال ساخت است و وپیشرفت فیزیکی آن بسیار کند است. مقصر چه کسی یا کسانی هستند؟ کدام ارگان یا سازمان متولی ساخت این پل است که تاکنون نتوانسته است آنرا پس از ۱۶ سال به سرانجام برساند؟ چه مقدار بودجه برای ساخت این پل جذب شده و میزان پیشرفت فیزیکی ساخت این پل با توجه به این بودجه ها چرا اینقدر کند است؟ نقش نمایندگان این شهر شهرداران آن و هر صاحب منصبی که برایش پرچم بالا برده اند و بعضی یقه داده اند در این اهمال کاری محض چیست؟
من پنج سال از عمرم را در شهر آستانه زندگی کرده ام با مردمی خون گرم و البته پرتلاش. شهری که بافت مذهبی آن (علی رغم تمام علایق و همدلی هایی که با آن دارم) یکی از دلایل عدم توسعه آن بوده است.مردمی که حتی از داشتن یک سینما یا هتل خوب یا یک کتابفروشی جامع یا هر گونه امکانات و جاذبه های شهری مدرن محروم هستند.هر آنچه هم که در این شهر تازه شده به همت خود مردم آن بوده است وخدا برکت بدهد به این انبوه سازان و بساز و بفروش ها که لااقل ظاهر شهر را در این چند سال اخیر تغییر داده اند.شهرستانی با بیش از ۱۰۷ روستا که انواع محصولات کشاورزی درجه یک کشور اهم از برنج ، بادام و چای را عرضه می کند ، ولی بیشتر از آنکه از محل فروش این محصولات و یا حتی درآمد توریسم مذهبی خود توسعه ای یابد،شده است محل انواع دلالی های تجاری و سیاسی.
چندی پیش بود در هتل لاله تهران حدود سی نماینده مجلس میهمان مراسم افطاری ما بودند به همت سازمان نظام پرستاری کشور، در میان مراسم شام و افطاری شوخی بین دو نماینده که یکی همین آقای قاضی پور خودمان باشد درگرفت.اگر می گویم خودمان یک وقت این شائبه ایجاد نشود که بنده از این شخص خوشم می آید و یا قرابت سیاسی و فکری با اودارم.ولی او در میان شوخی هایش گاهی حرفهایی می زند که واقعا می چسبد.
یادم هست تا بناگوش این نماینده که قاضی پور با او شوخی کرده بود قرمز شد.قاضی پور به او گفت :” ما که مثل شما وکیل الدوله نیستیم!”
وکیل الدوله! را اینجا نگه دارید، اسم آننماینده هم محفوظ چون حوصله دادگاه و برچسب های مختلف را ندارم، تا من عرایض بعدی خودم را خدمتتان بگویم. لیست نمایندگان آستانه را تا به امروز در ذهنم مرور کردم.خب ! افراد شاخصی هم در این چند سال نماینده این شهرستان بوده اند.یکی از مهم ترین نمایندگان مجلس ششم یعنی دکتررضاصالح جلالی نماینده این شهرستان بوده است.جزو نمایندگان متحصن هم بوده ، حتی نطق های بعضی نمایندگان دیگر را هم می نوشته است،منظورم این است او محل رجوع بوده است در مجلس آوانگارد و نخبه ششم ، ولی او حالا کجاست ؟ چه وزنی در سیاست استان و سیاستگذاری اصلاح طلبان گیلان دارد؟
من به شما می گویم تقریبا هیچ.مقداری بخاطر نوع شخصیت خود اوست که بدلیل انزواطلبی توان کادرسازی و ارتباط گیری را با جوانان ندارد و دیگری بر می گردد به فشارهایی که به او مرتبا وارد شده است.
چند وقت پیش حین انتخابات مجلس دهم سوار تاکسی بودم.مسافری می گفت این آقای صالح خیری برای این شهر نداشت.همسایه دیوار به دیوار ما بود ولی اهل توصیه و این حرفها نبود.من می خواستم کاری برایم بکند انجام نداد، چندتا فحش هم حواله اش کرد.
این دید غالب مردم شهرستان هایی مانند آستانه اشرفیه است.در این شهرها نماینده نقش لابی باز را دارد ، یک کارچاق کن.کسی که هوایشان را داشته باشد، بچه هایشان را توصیه بکند بروند سرکار، نامه بنویسد آنها وام بگیرند.در موقع نیاز در محافل حقوقی برایشان توصیه کند وحتی پول دستی به آنها بدهد و اگر نماینده ای این کارها را نکند به پول سیاه همنمی ارزد.
من دفتر دکتر محمدحسین قربانی نماینده فعلی آستانه بودم ، منتظر نشسته بودم که ناگاه دیدم پیرمردی روستایی وارد شد عصبانی. از بین حرفهایش متوجه شدم که از دکتر قربانی انتظار دارد برود دادگستری و اعمال نفوذ کند تا رای دادگاه به نفع او برگردد. موضوع چه بود ؟ گاو همسایه وارد زمین او شده بود وتخریب کرده بود و حالا او نمی توانست ثابت کند. حالا شما حسابش رو بکنید مردم استان هایی مانند تهران ، اصفهان ، شیراز ، یزد و اصلا همه ایران منتظر هستند دکتر محمدحسین قربانی نایب کمیسیون اول مجلس بیاید در مورد مسائل مهممملکتی مانند ریزگردها طرح دوفوریتی پیشنهاد کند ،از نرخ بالای شیوع سرطان در کشور بگوید، از نرخ بالای خودکشی ها و انواع اسیب های جسمی و روانی در حال شیوع در کشور و بر نظام سلامت کند خب ! این وسط گاو همسایه این آقا را چه بکند؟!!!!
فقط مشکل در آستانه اشرفیه نیست. در استان گیلان مشکلاتی از این دست یکی دوتا نیستند.چند وقت پیش صحبت بود از یکی از همیننمایندگان فعلی استان که لابی باز حرفه ای هم حالا شده است.کل یک شهرستان را گرفته و هر چه دوست و فامیل بوده در پست های مهمکارسازی کرده است.بعضی نمایندگی برای مردم را اشتباه می گیرند با “پدرخوانده ” شدن.طوری مافیا درست می کنند که یک شهرستان که چه عرض کنم کل یک استان را زمین می زنند.
ما مشکل زیاد داریم.همه سیستم انتخاباتی ما غلط است.مردمی که نمی دانند چرا باید انتخاب کنند و چه کسی را باید انتخاب کنند باید مجلسی داشته باشند که وکیل الدوله هم شود ، حالا دولت هم فرقی ندارد، اصلاح طلب باشد یا اصولگرا این نمایندگان بلد هستند چطوری خودشان را با دولت ها وفق بدهند.یکروز اصولگرا می شوند ، روز بعد اصلاح طلب ، بعدا ولایی و سر آخر خدا می داند.
در شهرستانی که صنعت ندارد( آستانه اشرفیه ) و مردم کشاورز هستند باید نماینده ای باشدکه دغدغه کشاورزی داشته باشدوبرود کمیسیون مربوطه.ولی وقتی هیچ کسی سر جایش نیست.این حرف من از ارزش های صالح جلالی یا محمدحسین قربانی چیزی کم نمی کند.ولی این نحوه از انتخاب هم نماینده را خلع سلاح می کند و وادارش می کند تن به لابی گری های نازل دهد و هم توده های مردم را متضرر می کند.
مردم استان گیلان بیش از خط کشی های سیاسی نیازمند افرادی هستند که در مجلس وکیل الرعایا باشند.اصلاح طلب و اصولگرا فرقی ندارد کارنامه خوبی نمایندگان گیلانی در مجلس ندارند.یکی از نمونههای بارز آن همین آقای دکترنوبخت که حالا در دولت است و قبلا چهار دوره نماینده رشت بوده است.
من فکر می کنم اگر در یک شهرستان بیش از ۱۶ سال است که پلی در حال ساخت است و آخرش هم معلوم نیست که کی بهره برداری شود، این را باید نقصان دید.حالا نقصاننمایندگان آن شهر، شهرداران آن ، مدیران راه و ترابری آن، فرمان داران آن و هر کسی که تا حالا باید پاسخگو بوده و علی القاعده طفره رفته است.این نقیصه در وهله اول متوجه مردم خود آن شهرستان است که چرا تاکنون مطالبه گری لازم را نداشته اند.
# علی – دادخواه
۸ اسفندماه ۱۳۹۶