چاپ مطلب چاپ مطلب

مدافعان ارزش های از دست رفته …./علی دادخواه


( سه گفت وگوی کوتاه و متفاوت و تحلیلی در مورد دورهمی جبهه پیروان خط امام و رهبری در مراسم افطاری شامگاه دوازده خرداد ماه ۱۳۹۷)

اختصاصی همای گیلان: محرم سال ۸۳ بود که خدمت دکتر صالح‌در یک محفل خودمانی در آستانه اشرفیه رسیدم ، آنجا در میان بحث های مختلفی که شد آقای صالح انتقادی داشتند از اصلاح طلبان استان .ایشان عنوان کردند که چرا علی رغم اینکه آقای کیهان هاشمی نیا گزینه مناسبی برای ادامه کار در استانداری بوده و با شرایط اصلاح طلبان هم کنار آمده و قبول کرده با دولت روحانی هم کار کند با او همکاری نکرده و ترجیح داده اند سراغ مهندس نجفی بروند.و بنوعی به باند بازی و جناحی کار کردن این اصلاح طلبان انتقاد داشتند.خب ! من از آنجایی که بومی استان نبودم آشنایی با آقای مهندس هاشم نیا نداشته و ایشان را هرگز ندیده بودم تا اینکه در محفل دوستانه افطاری با میزبانی جبهه پیروان خط امام و رهبری و دفتر جامعه اسلامی مهندسین شرکت کردم و البته ایشان و بعضی از موثران اصولگرایی استان مانند حسن کربلائی را ملاقات کردم.گفتگو با یک جانباز جنگ تحمیلی که روی ویلچر نشسته خاطره تازه ای برای من نداشته زیرا پیش از این بارها مهندس جعفرزاده را در این قامت دیده ام و‌البته برای من تحسین برانگیز است.ولی متانت و البته ادب و متانت ایشان برای من در نوع خودش جالب بود.با اینکه هنوز افطار نکرده و بعضی اطرافیان مدام ایشان را صدا می زدند مهندس هاشم نیا با صبر و حوصله به گفتگوی کوتاهی با من پرداخت.پرسشی که البته دغدغه اصلی من برای شرکت در این محفل دوستانه بوده و با ایشان و مهندس کوچکی نژادو حسن کربلایی مطرح کردم.

از پل ریکور ادیب و فیلسوف برجسته فرانسوی پرسیده شد حد گفتگو‌چیست ؟ وقتی کسی نمی تواند صحبت کند بجای او حرف بزنی و البته بجای او پاسخ هم بدهی.حالا جریان اصولگرایی در کشور همانطور که محبیان تنها نظریه پرداز این جریان بارها گفته از نظر تشکیلاتی هم وجود خارجی ندارد.یعنی اگر قبلا می گفتند که این جریان از نظر فکری تشکیلاتی حضور دارد ولی مشکل فکری و گفتمانی دارد حالا باید گفت از این نظر هم وجود ندارد.خب ! من این دغدغه و صورت مسئله مهم را با این سه بزرگوار مطرح کردم.بخصوص اینکه در انتخابات اخیر هیئت رئیسه مجلس برای اولین بار پس از ۱۰ سال که لاریجانی ریاست بر مجلس را عهده دار بود رای گیری به دور دوم کشیده شده و تنها زمانی که حمیدرضا حاجی بابایی ( کاندیدای مطبوع فراکسیون ولایی و‌جبهه پایداری ) به نفع او کنار رفت او توانست دوباره به صندلی ریاست مجلس تکیه زند.هر چند جواب های بسته هاشم نیا و طفره های کربلایی مرا مجبور کرد تا جاهایی خودم بجای آنها صحبت کرده و پاسخ بدهم ولی هرمنوتیک به من آموخته که همیشه آنچه را گوینده یا مولف نگفته و یا نمی خواهد که بگوید را چگونه دریافت کنم.

جریان اصولگرایی کشور خود را حافظ گفتمان انقلاب اسلامی و ارزش های آن می داند این را از سخنان کیوان هاشم نیا می شد فهمید.ولی آنچه که هاشم نیا و دیگر اصولگرایان بدان دقت نمی کنند این است که آنچه که‌ آنها بعنوان ارزش های انقلاب اسلامی بیان می کنند تنها چند شعار است که هرگز غالب یک گفتمان فراگیر را پیدا نکرده است.تاکید من بر لزوم بازسازی تئوریک جریانات اصولگرا با این‌موضع هاشم نیا مواجه شد که :” گفتمان ارزشی وجود دارد ولی بدان‌توجه نمی شود.و اصولگرایان باید بنشینند و‌این را بررسی کنند.”
همانطور که مارکس می گفت هر آنچه سفت و سخت است روزی از هم خواهد پاشید و این سرنوشت تمام نظام های هژمونیک و ایدئولوژیک است.و یکی از دلایل اصلی فروپاشی جریان اصولگرایی در ایران مقاومت آنان در برابر هر گونه تغییر بوده است.

اصولگرایان یا راست سنتی یا جریان محافظه کار و هر چیزی که بشود آنها را نامید را باید مدافعان وضعیت موجود و حفظ نظام جمهوری اسلامی نامید.از نظر من ترمینولوژی رایج ایدئولوژی های سیاسی در جهان برای ایران نمی تواند مصداق باشد.زیرا برخلاف آنچه که شمس الواعظین ابداع کرد ما در ایران نه چپ واقعی داریم و نه راست درست ودرمان.آنچه که هست منتقدان نظام سیاسی موجود و محافظان آن هستند.از همین روست که می بینیم بسیاری از محافظه کاران به شکل تناقض آمیزی از مدافعان اقتصاد دولتی و دخالت های دستوری نظام سیاسی در اقتصاد هستند در حالیکه باید و‌علی القاعده طرفدار بازار آزاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد باشند.اصولگرایان محافظه کار ایرانی بجای آنکه مدافع جامعه مدنی و ساز و کارهای آن باشند عملا و‌بواسطه پیوندهایی که با نیروهای نظامی و انتظامی پیدا نموده اند این جامعه را مبدل به ” جامعه زدنی” کرده و به اعمال زور و فشار بر اندام های نحیف جامعه مدنی در ایران پرداخته اند.

” استقلال ” ، ” آزادی ” و ” جمهوری اسلامی ” هر سه از ارزش های اصلی انقلاب اسلامی و شعارهای آن بوده اند ولی راست رادیکال( گروه هایی که عملا قیومیت و رهبری مصباح یزدی را پذیرفته اند ) و‌به تبع جریان اصولگرایی عملا گزینه اول را پذیرفته و جمهوریت نظام و آزادی های مصرح در قانون اساسی را وقعی ننهاده اند.و این تهدیدی برای جامعه و آینده سیاسی ایران است که راست رادیکالی که از پس دو خرداد ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ از میدان رقابت سیاسی بدر شده بود دوباره جان گیرد.و مشکل اینجاست که دولت روحانی توده گرایی و بنیاد گرایی را بار دیگر به هم خواهد رساند.ودر ضعف و‌ به حاشیه رفتن راست مدرن و نواصولگرایی( که علی لاریجانی نماد آن بود و انتخابات اخیر هیات رئیسه مجلس نشان داد که گزینه اصلی اصولگرایان برای انتخابات آینده ریاست جمهوری نخواهد بود ) مسلم است که راست رادیکال در پیوند با نظامیان خود سلسله جنبان حوادث آینده سیاسی خواهد بود.پیوندی که اصلاح طلبان محافظه کار نیز چندان از آن ناخشنود نیستند.ضعف مفرط گفتمانی در بین محافظه کاران راست یا همان اصولگرایان آنها را به دامن راست رادیکال انداخته و اگر امیدی برای برخواستن اصولگرایی باشد باید در همان توجه آنان به همه ارزش های انقلاب اسلامی مانند عدالت ، آزادی و جمهوریت باشد.هر چند انتخابات مصطفی پورمحمدی بعنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و فرو افتادن محمد علی موحد کرمانی خود تغییرات آینده را در ساختار راست محافظه کار نوید می دهد ولی این تغییرات باید شتاب بیشتری بگیرد.

موتلفه اسلامی نشان‌داده نمی تواند نقش راهبردی برای بازسازی و اعتلای جریان اصولگرایی را داشته باشد و همواره بسوی راست رادیکال تمایل بیشتری پیدا می کند ، هر چند که در عضویت ها و کار تشکیلاتی هم بسیار ضعیف بوده و علی رغم تمام سانسورهایی که در قبال ساختار حزبی خود می کنند مشخص است که دارای پایگاه مردمی نمی باشند.( حسن کربلایی در پاسخ پرسش من که دارای چند عضو در گیلان می باشند اظهار نمود که این جز اسرار محرمانه حزب است و نباید گفته شود و استدلال خود را در این مخفی کاری قانونی دانست ) و اتفاقا در گیلان و با توجه به انتخاب نماینده جدید ولی فقیه ممکن است که نقشه موتلفه و راست رادیکال کم رنگ تر نیز گردد.من در هم نشینی دوستانه ای که با حسن کربلایی داشتم به این نتیجه رسیدم که ساختار فکری این گروه حداقل در گیلان بشدت جناحی و غیردموکراتیک است.تا جایی که آنها حاضر هستند بهر قیمتی شده جناح رقیب یعنی اصلاح طلبان در ارکان قدرت نفوذ پیدا نکنند.حتی اگر این قیمت پیوند مجدد با جریان توده گرایی احمدی نژادی باشد.آنها همیشه و همه جا احمدی نژاد تحت جادوی مشایی را به حسن روحانی و حامیان اصلاح طلبش ترجیح داده و می دهند.و عملا هم ساختار جمنا در انتخابات سال ۹۶ طرفدار کسی بود که همان توده گرایی احمدی نژاد را بازسازی نموده بود.

در میان طفره رفتن های کربلایی ولی هاشم نیا جریان رقیب را متهم کرد که بدنبال کسب قدرت به هر طریقی است ‌موردی که مورد پذیرش بنده نیز هست و جریان اصلاح طلب محافظه کار یا راست اصلاحی را جریانی سازشکار می دانم.

در این بین اما جبار کوچکی نژاد کار خود را می کند.او بتازگی و با پویایی هر چه تمامتر در مجلس به یکی از مهره های اصلی اصولگرایان مبدل شده است.او علیه FATF و سیاست دولت موضع می گیرد، مداوما در پی استیضاح وزیران و سوال از ریاست جمهوری است و عملا بار اصولگرایی استان را بدوش می کشد.

کوچکی نژاد بسیار شفاف در قبال پرسش بنده اظهار داشت که :” جبهه اصولگرایی در کشور و هم اینجا در مجلس نیاز به خانه تکانی دارد.نیاز به یک انسجام درون گروهی دارد .هم نیاز به یک بازنگری دارد .روش ها را باید تغییر بدهند و روش های جدیدی را اعمال بکنند.هم در جهت اهداف مشترک .اینها بحث هایی هست که مدام باید تشکل ها خودشان را بروز بکنند.اگر به روز نکنند عقب می افتند.” او نوید این را داد که در آینده اعضای فراکسیون ولایت در مجلس با انسجام بیشتری عمل کرده و در سخنرانی ها و طرح لوایح همپوشانی بیشتری نشان دهند.

باری ! گفتگوهای ساده و دوستانه من محلی برای بحث های پیچیده سیاسی نمی گذارد ولی مسلم است که در بحران مرجعیت گفتمانی و تشکیلاتی که تمامی گروههای سیاسی و‌حتی فکری کشور را در حد زیادی گرفتار خویش نموده من امیدوام اصولگرایان هر چه سریعتر به بازسازی فکری و تشکیلاتی خود بپردازند‌.در غیر اینصورت ناگزیر خواهند بود که مرجعیت گروههای رادیکال و‌نظامی را پذیرفته و به توده گرایی روی آورند و اینجاست که من می گویم آنها مدافعان سنت از دست رفته خواهند بود.

پرسش حاشیه ای من اما از مهندس هاشم نیا بود که از وی در مورد احتمال کاندیداتوری در انتخابات آینده مجلس سوال کردم که ایشان بشدت آنرا تکذیب نمود .

علی دادخواه
۱۳ خردادماه ۱۳۹۷

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …