بعد از فراگیر شدن استفاده از تلگرام و راه افتادن کانالهای مختلف، کمکم دست مردم آمد که به هر ادعایی که در کانالها و گروهها مطرح میشود، اعتماد نکنند.
همای گیلان، بعد از فراگیر شدن استفاده از تلگرام و راه افتادن کانالهای مختلف، کمکم دست مردم آمد که به هر ادعایی که در کانالها و گروهها مطرح میشود، اعتماد نکنند. اگرچه هنوز هم عدهای برای ارایه فرضیهها و نظریاتشان از کانالهای تلگرامی بهعنوان منبع استفاده میکنند، اما بههرحال اغلب مردم فهمیدهاند که نباید هر چیزی را که در این بازار هفت رنگ به چشمشان میخورد، دربست قبول کنند. در تمام این مدت هم اهالی رسانههای رسمی بهخصوص صداوسیما هشدار میدادند که هرچیزی را باور نکنید. با همه اینها مدتی است که انگار صداوسیما و بعضی از رسانههای رسمی در رقابت با شبکههای اجتماعی به محض پیدا کردن سوژهای جالب وقت را از دست نمیدهند و او را روی آنتن میبرند، آن هم آنتن زنده. به نظر میرسد که این کار آنقدر با عجله انجام میشود که دیگر به شانس اجراکنندههای برنامه و وجدان سوژه مورد نظر بستگی دارد که آبروریزی راه نیفتد و از آنجا که بعضی وقتها پای یکی از این دوتا میلنگد، ماجرا چنان بیخ پیدا میکند که دستاندرکاران برنامه از مجری و تهیهکننده گرفته تا صدابردار و سرمایهگذار باید چند وقت بعد توضیح بدهند که داستان سوژه حقیقی یا بعضی ابعاد پنهان آن، تقصیر آنها نبوده است.
پدر دلسوز یا …؟
احتمالا شما هم بعد از خواندن سطرهای بالا نخستین موردی که به ذهنتان رسیده، همین ماجرای اخیر برنامه فرمول یک بوده است. برنامهای که میزبان یک مرد زنجانی و پسرش بود. این مرد که کمی قبل از طریق یک ویدیوی پربازدید در شبکههای اجتماعی شناخته شده بود، به این برنامه آمد و غمنامه بیماری پسرش را برای بینندهها شرح داد. مردم هم در کمتر از ۴۸ ساعت یکمیلیارد و ۳۰۰میلیون تومان به حسابش واریز کردند. همانطور که احتمالا میدانید کمی بعد مشخص شد که بیماری فرزند این مرد دوسال پیش بهبود پیدا کرده و موسسههای خیریهای مانند محک تمام هزینههای درمان او را پرداخت کردهاند. بعد از اینکه ماجرا وارد فاز تازهای شد، خیلیها برنامه فرمول یک را متهم کردند که اعتماد عمومی را از بین برده است و تاکید کردند که مسئولان این برنامه باید از قبل درباره صحت و سقم ماجرا تحقیق میکردند.
زلزلهزدهای با اوضاع نهچندان بد
البته این برنامه فرمول یک نبود که برای نخستین بار زیر بار آبروریزی میرفت و به از بین بردن اعتماد عمومی متهم میشد، قبل از این هم چند برنامه دیگر جاده را صاف کرده بودند. شاید ؠچش ب% چه را A7ی%۱ا صاف AشD8%1ا ؽ۸%نFر این زمینه صا%D%1%8 سبک و سیاق دانست. کسانی که این برنامه %۷%نFنب۸ % میکنند، حتما به خاطر دارند که کمی بعد از زلزله کرمانشاه زنی بهعنٌش ب% ۹یهمان به استدیوی برنامه حالا خورشید آمد و ادعا کرد که هنوز در چادر زندگی میکند و چون آشنا نداشته به او کانکس ندادهاند. فردای آن روز یک گزارش تصویری از محل زندگی زن منتشر شد که نشان میداد این خانم اگرچه ساکن سرپل ذهاب است، اما در خانه خودش زندگی میکند و برای تعمیرات هم دو بار وام گرفته. رضا رشیدپور، مجری برنامه حالا خورشید به گفتن «برنامهمان خیلی دقیق نبود» بسنده کرد.
مکتشف حواس هفتم و هشتم
در ادامه شاهکارهای برنامه حالا خورشید با میهمانی روبهرو شدیم که ادعا میکرد نهتنها سبک رزمی خاصی ابداع کرده، بلکه مکتشف حواس هفتم و هشتم هم هست. جالب این است که بلافاصله بعد از برنامه، هجوم کاربران به حسابهای برنامه حالا خورشید شروع شد که میگفتند ورزشی که او دربارهاش حرف میزند، همان کیک بوکسینگ است و ایشان ذرهای در ابداع این ورزش سهم نداشته. ادعای دیگر این مرد هم بیشتر با تمسخر مواجه شد، اما او چندان از طرف رشیدپور به چالش کشیده نشد و همین موضوع کاری کرد که شایعه پول گرفتن اسپانسرهای برنامه حالا خورشید از میهمانها سرزبانها بیفتد، شایعهای که بعدتر با قوت تکذیب شد.
نابغه کوچک
مواردی که درباره برنامه حالا خورشید شمردیم، کاری نکرد که اتاق فکر این برنامه دقتشان را بیشتر کنند تا جایی که کمی بعد پسربچهای به برنامه آمد که حرفهای قلمبه و سلمبه میزد و ادعا میکرد که طراح خودرو است و حتی از شرکت تسلا هم دعوتنامه دارد، اما نمیخواهد از کشورش برود، حتی درباره تقدیر فلان مسئول رده بالا از این بچه هم تصاویری نشان داده شد، اما بعدتر مشخص شد که همه این ادعاها از اساس غیرمعتبر هستند و ماجرای تقدیر هم آنطور که روایت شد، نبوده است.
این بیماری اصلا چیست؟
برنامه ماه عسل هم از آن برنامههایی بوده که هرسال کلی جنجال به پا کرده و بعضی از سوژههایش از طرف افکار عمومی به چالش کشیده شده است. از بین این سوژهها شاید بتوان از زنی که خودش را مبتلا به یک ویروس ناشناخته معرفی کرد و از زندگی غمبار و ظلمهایی که در حقش شده، گفت و تاکید کرد که از بین ۱۴۵ مبتلا به این ویروس فقط او زنده مانده است. بعد هم از وزارت بهداشت خواست که واکسن این بیماری را که گرانقیمت هم هست، به صورت رایگان در اختیار مردم بگذارد تا عده بیشتری مانند او عذاب نکشند. بعد از این برنامه به سرعت شایعههای هشدارآمیز درباره این بیماری در شبکههای اجتماعی جان گرفتند، اما اصلا معلوم نشد که دقیقا این زن مبتلا به چه ویروسی بوده است. وزارت بهداشت هم چندین بار از برنامهسازان خواست در موارد اینچنینی مشورت کنند و افکار عمومی را بههم نریزند، حتی گفته شد که پای دادستان هم به ماجرا باز شده است.
معلوم نیست که این اشتباهات مکرر از عدم تحقیق در برنامه سازان خبر میدهد یا ناشی از عجله آنها برای رساندن سوژه روز به آنتن است اما هرچه که هست لزوم یادآوری این نکته را به رسانه ملی نشان میدهد که قرار نیست با شبکه های اجتماعی رقابت کند و بهتر است در مورد اتفاقات مختلف سنجیدهتر عمل کند.