شهردار رشت که در روزهای اخیر با انتقاداتی حول محورهای عدم فعالیت عمرانی و پرداخت پاداش های چندرقمی روبرو بوده است، این بار می بایست پاسخگوی علت جذب مشاوران فراوان در بدنه شهرداری باشد. مشاورانی که به اذعان خود او نه به صورت حقوق ماهیانه بلکه در قالب قرارداد در پروژه های مختلف به همکاری با شهرداری می پردازند.
اخیراً اظهارنظری از فاطمه شیرزاد در رسانه ها منتشر شده و از قول او، تعداد مشاوران شهردار رشت که طی چند ماهه اخیر موفق به انعقاد قرارداد با شهرداری شدند، بالغ بر ۳۰ نفر عنوان شده است. این بار البته لحن شیرزاد کمی آرام تر از گذشته است و به جای انتقاد مستقیم به شهردار رشت، همکاران شورایی خود را در این خصوص مقصر قلمداد می کند و می گوید این مشاوران به شهردار رشت تحمیل شده اند.
با فرض صحت ادعای این عضو شورای شهر رشت باید گفت آن چه که در شهرداری رشت جریان دارد نه مشاورگزینی که مشاورپذیری است. این مشاوران و بار مالی که آن ها به شهرداری تحمیل می کنند معلول پروسه ای اشتباه است. پروسه ای که سنگ بنای آن از ایام انتخابات کج گذاشته می شود و این دیوار تا ثریا کج بالا می رود.
وقتی اعضای شورا به لیدرهای انتخاباتی و یا اسپانسرهای تبلیغاتی خود مدیون شوند، مجبورند برای ادای دِین خود، در راستای تحقق خواسته های غیرقانونی آنان قدم بردارند. نتیجه هم همانی می شود که الان مشهود است.
حضور معاونی که به مردم رشت توهین می کند، نمونه واضحی از همین امر است. معاونی که حضورش در شهر رشت تنها و تنها به علت تسویه حساب یک عضو پرمدعای شورا با اسپانسر تبلیغاتی خود است.
ایستادگی شهردار در برابر این خواسته های غیرقانونی و مقاومت در برابر اجرای آنان، بی تردید به برکناری او ختم می شود. اساساً اگر نصرتی بخواهد در برابر فشارهایی که شیرزاد بر وجودشان صحه می گذارد، ایستادگی کند، می بایست کرسی شهرداری رشت را به نفر بعد خود تحویل دهد و البته نفر بعدی مطمئناً از آن چه بر سر نصرتی آمده، پند می گیرد!
اگرچه برخی نصرتی را مقصر این وضعیت قلمداد می کنند اما همان منتقدان هم می دانند که نصرتی تنها اجراکننده بی اختیار دستورات در این چرخه معیوب است.
از اعضایی که سازمان های زیرمجموعه شهرداری را همچون گوشت قربانی در میان خود تقسیم می کنند و البته سازمان عریض و طویلی همچون آتش نشانی با آن همه پرسنل متعهد را سوخته می خوانند، انتظار احترام به استقلال رای شهردار رشت، انتظاری عبث و بیهوده است.
مشاورپذیری به جای مشاورگزینی تنها گوشه ای از اتفاقاتی است که شهردار ناچاراً در این خانه به آن تن در می دهد. خانه ای که از پای بست ویران است.