اختصاصی همای گیلان، پس از آرایش گرفتن سپاهیان بعد از گذشت چند ماه در روبروی هم نبردی روی داد که به گواهی تاریخ چهار روز به درازا انجامید و این است مهمترین حوادث این ۴ روز:
روز نخست:اسبهای تازیان از فیل های بسیار بزذگ و غول آسای سپاه ایران که در پیشاپیش سپاه قرار داشتند به وحشت افتادند و پا به فرار گذاشتند.در نتیجه سپاه ایرانیان با دلاوری …تازیان را به عقب راندند. نبرد می رفت که به سود ایرانیان پایان پذیرد اما ناگهان تازیان برگشتند و تیراندازان تازی فیل ها را مورد تیرباران قرار دادند.این امر موجب وحشت فیل ها و بازگشت آنها به عقب و برهم خوردن آرایش جنگی سپاه ایران گردید.نبرد در روز نخست به سود تازیان پایان یافت.
روز دوم : یک نیروی کمکی از سوریه به یاری تازیان آمد و باعث بالا رفتن روحیه ی آنها گردید.اگر این نیروی کمکی به یاری تازیان نیامده بود نبرد به سود ایرانیان پایان می پذیرفت اما ورود این تازه نفسان سرنوشت نبرد را به سود تازیان تغییر داد. در این روز جنگ و گریزهای زیادی بین طرفین صورت گرفت که به کشته شدن۱۰۰۰۰تن ایرانی و ۲۰۰۰تن تازی انجامید. نبرد در این روز نیز مانند روز نخست به سود تازیان پایان یافت.
روز سوم :در این روز دوباره فیل های سپاه ایران در پیشاپیش سپاه آرایش گرفتند اما فرمانده ی نیروهای تازه رسیده از سوریه…(قعقاع بن عمر) نیزه ای به چشم فیل سفیدی که در جلو قرار داشت وارد کرد آنگاه تازیان دو چشم فیل دیگر را نیز کور کردند. فیل های سپاه ایران رم کردند و سبب آشفتگی در سپاه ایران گردیدند. از سویی دیگر نیروهای تازه نفس جدیدی نیز در این روز از سوریه رسیدند و روحیه تازیان بسیار بالا رفت و آنقدر توانمند شدند که در این شب(لیله الحریر) بارها به نقاط گوناگون سپاه ایران شبیخون زدند.
روز چهارم: در این روز شوم طبیعت نیز به یاری تازیان آمد و طوفان شنی در جولانگاه قادسیه وزیدن گرفت که پشت به سپاه تازیان و روی به ایرانیان بود و چشم سپاهیان دلاور ایران زمین را شن باران کرد.رستم فرخزاد از شدت گرما و خستگی نبرد در پشت باروبنه ی قاطری پناه گرفت تا شاید طوفان آرام گیرد.یک تازی به نام هلال بن علقمه از راه رسید و طناب بارو بنه را درید.بار سنگین بر کمر رستم افتاد و پشت او را شکست.در این هنگام رستم که بیش از یکصد زخم برداشته بود خوب را به آب رود انداخت اما تازی از پشت سر او به آب جست و رستم فرخزاد را کشت و سپس بر روی تختی که رستم می نشست آمد و فریاد برآورد که به خدای کعبه رستم را کشتم!
این رویداد باعث ناامیدی ایرانیان گشت و بسیاری از آنها خود را به آب انداختند یا کشته گردیند.
سپاه ایران به کلی از هم متلاشی شد و تیسفون پایتخت شکوهمند ایران در آستانه ی سقوط قرار گرفت.
منابع:
۱_تاریخ ایران کمبریج ،ج۴ ص ۱۱
۲_تاریخ پارس، سرپرسی سایکس ،ج۱ ص۴۹۶ ۳-مطالب رنگارنگ تاریخ ایران وچکیده تاریخ ایران از باستان تا پایان دوره قاجار،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس
سلام و درود بر استاد عزیز
بسیار بسیار عالی
واقعا مطالب شما عالیه
درود استاد گرانقدر
اما صدآه وافسوس که چنان شد وچنین رقم خورد
ممنون خوب بود