چاپ مطلب چاپ مطلب

ناتوانی ام را بارها اعتراف کرده ام/علی رحیم پور دکتری اقتصاد

اختصاصی همای گیلان، دیپلم طبیعی(تجربی)هستم.
بنابراین”برگ”را کشیده ام.
یک یا دو بار در”سیکل اول”،
معلم ما”برگ”را،زیر”میکرو سکوپ”،گذاشت و به ما،نشان
داد.چه دنیای شگفتی داشت
یک”برگ”.
همچنین به خاطر محیط
جغرافیای زندگی ام،از
گذشته دور،مُرغ،خروس ،
جوجه،اسب،گاو و….را از
نزدیک بارها دیده ام.
برنجزار،درختان،گوجه سبز،
انارترش،سیب،به،گردو،
توت را،هم•
افرادی که ریشه روستایی
دارند”رئالیست”تر از یک
شهری اند.
به ویژه اگر این روستایی
در شهر،”دانش”بیاموزد و
“کار”کند و”زندگی”.
یک انسان روستایی،شهری
شده،خیلی کاملتر هست.
“واقعیتگرایی”و”فعالیّت
ذهنی”،مکمّل هم هستند.
البته یک روستایی که در
دشت های سرسبز گیلان
بزرگ شده باشد با یک
پرورش بافته کوهستان
و یا کنار دریای خزر؛تفاوت
هایی با هم دارند.
یک روستایی حاشیه دریای
خزر اگر دانش آموخته
دانشگاهی هم باشد زیبایی،فقر،سختکوشی
و ِآرامش را یکجا دارد.
چون طبیعت زندگی اش،
جمع”اضداد”بوده است.
از اینرو در نگاه به طبیعت،
همواره دُچار”حیرت”شده ام.
با وجود آنکه انسان در
۲۰۰سال اخیر،پیشرفتهای
علمی،فلسفی وتجربی زیاد
داشته است.
در مقابل،آفریده های خالق
طبیعت،حقیقتاً، هیچ است.
اصلا”استعداد نقاشی”
نداشته و”علاقه”هم ندارم.
ولی یقین می دانم که
“نقاشی” یک”نقّاش چیره
دست”مانند<<کمال المُلک>>
یا<<ونگوگ>>دربرابر زیبایی
یک نهال انجیر یا گردو یا
یک خوشه برنج،”هیچ”اند.
از اینرو چه از طریق تماشای
مستقیم طبیعت درگیلان،
چه از طریق”تلویزیون
“در برنامه”راز بقا”،مستند
و یا یک فیلم سینمایی
این شعر حافظ را،همواره،
زمزمه کرده ام :
?خیز تا برکِلکِ آن نقّاش
جان افشان کنیم?
?کاین همه نقش عجب در
گردش پرگار داشت?
“دانش پزشکی”در۳۰سال
گذشته،پیشرفت خیره
کننده ای داشته است.
یک ویروس<<کرونا>>،
چنان پزشکان جهان را
مسخره کرده است که
گویی هنوز جهان در آغاز
“خلقت”است.
در این هنگام،احترام و ارادتم
به خالق هستی،صد چندان
شده است.
یک نفر با بیش از ۲۰سال،
تحقیق و دانش اموزی در
<<پزشکی>>و<<ویروس
شناسی>>و این همه کلاس
های منظم؛ و برخلاف
این همه تبلیغات رنگارنگ،
واژه های سنگین ورنگین؛
در واقع”هیچ”شده است.
جناب دکتر،پروفسور،حکیم،
همه رنگ باخته است.
یک ویروسی،یک جهان قرن
بیست و یکم را”معطل”و “مسخره”خودش کرده است.
ژنرال های متکبّر و جنایتکار
با موشک های قاره پیما،زیر
دریایی های هسته ای،پهباد
های نقطه زن،ادعای کُشتن
این جهان را دارند.
گاهی راست هم می گویند
و می توانند.
اما قادر نیستند از خانه تا
سر کوچه شان برای تهیه
نان سنگک یا خرید شیر
پاستوریزه بروند.
در به در دنبال،ماسک،پرتقال،
زنجبیل و….می گردند.
یک”ویروس ناچیز”،
چندهزار میلیارددلار تا کنون،
به اقتصاد جهان آسیب زده
است و من “دانش آموخته
اقتصاد”،در حیرتم که مگر
بمباران هسته ای”هیروشیما”
و”ناکازاکی”،دوباره حادث
شده‌است؟!!!
انسان های دانشمند و
اندیشمندبا هر زبان و منطقی
به خالق هستی وصل شده اند
چه اعتراف کنند و شاکر باشند
و چه انکارکنند و کافر باشند.
هرچه انسان،نادان تر باشد
انکارش بیشتر.
یک مهندس ساختمان،چقدر به
استحکام و چیدمان مصالح،
حسّاس است و امیدوار.
به همین دلیل است که زلزله
۷ ریشتری در ژاپن سبب خنده
می شود و زلزله ۵ ریشتری در
ایران،سبب گریه.
حبّ و بغض افراطی در هر
کاری اعم از”شناخت خدا”یا
“شناخت طبیعت”،ریشه اش،
نادانی(جهل)است.
نادانان یا یک چیز را رد می
کنند،نشناخته یا دربست
قبول می کنند،نشناخته.
این رد و قبول شان برای
جامعه،به اندازه یک<ارزن>
هم ارزش ندارد.
این ها،همواره”مقلد محض”
اند و”مغز”شان،همواره در
“تعطیلات”.
در نوجوانی و جوانی،نادانی
شدیدتر است و”مقلدمحض”
بودن هم،بیشتر.
برخی تا پایان عمر نه”اندیشه”
می کنند و نه”علوم روز”را
می آموزند.در”جهل مرکب”،
مانده اند و نام اینکار را،هم
گذاشته اند”وفاداری”،”نظم تشکیلاتی”،”مقلد بودن”.
پیرامون ما از این نادانان؛
بسیار،بسیار است.
○○○
هنوز هم،آتش مهرآموزگار
و مدیر دبستانم،در جانم
شعله ور هست.
امیدوارم که خدای خلاّق
و خالق،در دل و مغز این
دانشمندان و اندیشمندان
[علوم پزشکی] “نور عقل”را بیشتر ودقیق تر
بتاباند تا<<راه>>گشوده
شود و به زودی،”کشف”
صورت گیرد و<<کرونا>>
چاره شود و تا آفریدگان آفریدگار،تندرست،شاداب
و امیدوار همچون گذشته
به این چند روز زندگی این
جهانی بپردازند.
❇️آمین یا رب العالمین❇️

¤سرشک¤
۱۲اسفند۱۳۹۸

About عطیه نصرتی

Check Also

پیام فرمانده انتظامی شهرستان رشت بمناسبت بیستم فروردین،روز ملی فناوری هسته ای

پیام فرمانده انتظامی شهرستان رشت بمناسبت بیستم فروردین،روز ملی فناوری هسته ای 🔰سرهنگ دکتر عیسی …