اختصاصی همای گیلان: مو و محاسن سپیدکرده های انقلاب ، فرقی نمیکند که پر آوازه باشند و کشوری یا چهره ای شهرستانی ، پای صحبتشان که می نشینی معترفند در دهه ی ۶۰ آن گونه عرصه برایشان باز شد که توانستند خودشان را ثابت کنند و تجربه کسب نمایند و غالبا بیشتر یا کمتر از ۲۰سال داشتند که یا در جبهه عهده دار مسؤولیت شدند یا در عرصه اجرایی مورد اعتماد مدیران وقت قرار گرفتند و در واقع فرصت یافتند تا انرژی و استعداد خود را به منصه ظهور قرار دهند.
امروز اما بیشتر همان هایی که یک روزی جوان بیست و چند ساله بودند و فضای باز بعد از انقلاب موجب شکوفایی آن ها شد و اکنون مفتخر به سابقه ی اجرایی و جهادی و ایثارگری هستند به سختی راضی می شوند که سکان را در اختیار نسل جدید و تازه نفس قرار دهند حال آنکه با این عمل امکان موفقیت و افزایش راندمان کار نیز افزایش می یابد، چرا که از سویی جوان امروز دارای دانش تخصصی و بهره مند از چرخه ی اطلاعات نوین است و از سوی دیگر می تواند از تجریه ی ارزشمند پیشکسوتان به طور رایگان استفاده کند.
عدم امکان بکارگیری سیل جوان های مستعد ، پرانرژی و متخصص در دستگاه های دولتی و نیمه دولتی برای احیا و شتاب دهی به سیستم اداری و اجرایی کشور را شاید بتوان پذیرفت اما علی الظاهر مشکل این جاست که فرهنگ اعتماد به نسل فعلی و ایجاد فضا و ریل گذاری برای نیروهای جدید در دولت و تبع آن در اجتماع نهادینه نشده است که بی شک در آینده به معظلی برای نظام سیاسی،اجتماعی و اجرایی کشور تبدیل خواهد شد.
غفورجهانی و ناصرحجازی و بهمن صالح نیا و علی پروین و ….. به نوعی آقای فوتبال ایران و آسیا شدند ولی بالاخره یک روز کفش های خود را آویختند و روی نیمکت نشستند تا امثال زید و امر را به فوتبال ایران معرفی کنند.
امید ، آنکه روزنه ای برای حضور نیروهای تازه نفس در عرصه اجرایی، اجتماعی و مدیریت های میدانی باز شود.
فرشاد حسینی فر