اختصاصی همای گیلان، هنوز دو سال از آغاز جنگ دوم با روسیه نگذشته بود که لشکریان ایرانی با سوءتدبیر فرماندهان خود، خیانت بعضی از خانها، خسّت شاه و عدم حمایت جدی وی از عباسمیرزا، شکست خوردند و به این سوی ارس رانده شدند. یک فوج از قشون روسیه به فرماندهی اریستوف، با خیانت خانهای مرند از رود ارس گذشت و روانه تبریز شد. (سپهر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۶/ کرزن، ۱۳۶۲، ج۱، ص۷۳۴)
با نزدیکی روسها به تبریز، «میرفتاحنام، ولد ناخلف جناب مجتهدالزمانی حاجی میرزا یوسف تبریزی، که جوانی کبوترباز در سلک رنود حیلتساز و عاقّ والد سعادت انباز و بعد از پدر بهجای او پیشنماز بود، مردم شهر را به اطاعت روسیه اغوا نمود و بر رئوس منابر، زبان به دعای دوام دولت امپراطور روس برگشود. اوباش و الواط شهر را در روز ورود روسیه به صوفیان، به اخراج حفظه قلعه و نهب اموال ایشان جری کرد و آن جمع را بهسبب غوغای عام، بر حفظه مسلط آورد». در این میان، تلاش آصفالدوله برای آرام کردن شرایط بهجایی نرسید و مردم کسانی از اهل قلعه را که قصد شلیک توپ بهطرف روسیان داشتند، از قلعه بهزیر انداختند. (خاوری شیرازی، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۵۹-۶۶۰) چون روسها به نزدیکی شهر تبریز رسیدند، میرفتاح با مردم شهر به استقبال ایشان رفت. روسها در ربیعالثانی ۱۲۴۳ق وارد تبریز شدند و مردم آصفالدوله را که مسئول دفاع از شهر بود، دستگیر کردند و به روسها سپردند. (سپهر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷/ کرزن، ۱۳۶۲، ج۱، ص۶۶۲/ اعتماد السلطنه، ۱۳۶۷، ج۳، ص۱۵۷۹/ فسائی، ۱۳۸۲، ج۱، ص۷۳۳/ اعتضادالسلطنه، ۱۳۷۰، ص۱۵۹) هدایت معتقد است که وقتی اریستوف در مرند بود، «اعاظم و اعیان تبریز» وی را به شهر دعوت کردند و با نزدیکی وی به تبریز، میرفتاح با «کل اهالی شهر» دروازه شهر را شکستند و آقامیرفتاح «و عموم اعیان شهر» به استقبال وی شتافتند. (هدایت، ۱۳۸۰، ج۹، ۷۸۶۸-۷۸۷۰)
منابع قاجاری بدون ریشهیابی علت استقبال مردم تبریز از روسها، تحریک میرفتاح «خائن» را عامل آن میدانند. هدایت، گماشتن آصفالدوله به حکومت تبریز و مازندرانیها به حراست از شهر و خستگی از جنگهای طولانی را عامل ناراحتی و اقدام مردم شهر تبریز میداند. (همان، ص۷۸۶۷-۷۸۶۸) سوءرفتار آصفالدوله با مردم تبریز، از عوامل ناراحتی مردم تبریز از حکومت قاجار بود و نقش مهمی در تسلیم تبریز داشت. (نفیسی، ۱۳۴۴، ج۲، ص۱۹۵) کِلی معتقد است که مردم تبریز با فتوای میرفتاح که «معتقد بود مقاومت باعث بههدر رفتن غیرضروری جان مسلمانان میشود، سر از اطاعت برتافتند» و در مسیر لشکر روس، قربانیان زیادی «بهنشانه نذری صلح و آشتی همه جا بهچشم میخورد». (کلی، ۱۳۸۵، ص۱۸۲) برای مطالعه بیشتررجوع شودبه کتاب کارنامه عباس میرزادرجنگهای ایران وروس ،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس
بسیار اموزنده بود
ممنون از زحمات حضرتعالی
باسلام و درود بر استاد عزیز
متاسفانه تاریخ کشور من،،پر از خیانت به خاک و آب این سرزمین شده.
ای کاش نادرشاه ها،،همیشه حضور داشتند