اختصاصی همای گیلان: نظر منتقد: مرو ده که ده مرد را احمق کند ! زاهد پارسا را کافر مطلق کند [سعدی ]
ازنمادهای تمام کشورهای صنعتی و توسعه یافته؛ زیادبودن جمعیت شهری و کوچک بودن جمعیت روستایی آن هاست، موضوع ترکیب جمعیتی در ایران تا حد زیادی مربوط به سیاستهای کلان نظام داشته است.
«محمدرضا پهلوی» بدلیل گرایشهای شدید ناسیونالیستی و حتی شاید نژاد پرستانه معتقد بود که کلا دهاتی بودن در شان ایرانی نیست و ایرانی نباید در روستا و در محرومیت زندگی کند و برنامه هایی برای مهاجرت روستاییان به شهرها داشت، بمنظور تجمیع روستاهای پراکنده و گاهی غیرقابل دسترسی کشور که عمدتاً بدلیل قحطی، بیماری واگیر دار، جنگهای قبیله ای که در زمان قاجار درگوشه و کنار کشور بوجود آمده بودند و رساندن امکاناتی مثل آب، برق، جاده و مدرسه با تکنولوژی آن زمان غیر ممکن بود.
طرح آمایش سرزمین در دهه چهل بدین منوال بود که بخش عظیمی از روستاییان به شهرها بیایند و سایر روستاییان ساکن در روستاهای پراکنده کوچک و غیر قابل دسترس در مناطقی تجمیع شوند و به نیاز های جدید مانند آب و برق و مدرسه برسند.
سیاست کلان کشور بعد از انقلاب در جهت تثبیت جمعیت و فرهنگ روستانشینی بود که در عمل منتهی به مهاجرت روستاییان به شهر و توسعه فرهنگ روستایی در شهرها شد. در کل اصرار به ماندن روستاییان در روستاها، با توجه به محرومیت های اجتناب ناپذیر روستاها با توجیه توسعه محصولات روستایی منطقی نیست.
کشاورزی یک صنعت است و منحصر دانستن صنعت به شهرها صحیح نیست، کما اینکه کشورهای توسعه یافته، فقط یک تا پانزده درصد جمعیت، عمده محصولات کشاورزی دنیا را تولید می کنند ( آمریکا با سیصد میلیون نفر جمعیت [ سه میلیون نفر دهاتی ] دارد، که البته این سه میلیون نفر، غلات دو میلیارد نفر از مردم دنیا را تولید میکنند! یک درصد دهاتی آمریکایی چهل درصد از مردم دنیا را سیر میکنند!
در دهه چهل در ایران با مهاجرت چند هزار ۶ نفر از روستاییان آذربایجان به تبریز و شاغل شدن در کارخانه تراکتورسازی تبریز، کشاورزی در مناطق مختلف ایران تحت تاثیر قابل توجهی قرار گرفت و کار بیست کشاورز را یک کشاورز با یک تراکتور انجام میداد و نوزده نفر دیگر می توانستند به شهر بیایند و توی بزرگترین دانشگاه آسیا رایگان تحصیل کنند و با نشان دادن کمی لیاقت و پشتکار بورس دولتی بگیرند و این بار توی بهترین دانشگاههای جهان رایگان تحصیل کنند، بازررگان و… شوند و پدر شاه را دربیاورند!
(همین تجربه بود که سبب شد که بعد از انقلاب، توسعه روستایی و فرهنگ و تفکر روستایی در دستور کار قرار گرفت)
متن بین دو پرانتز بالا حرف های منتقد است. اما پاسخ به نقد ایشان:
شعر بالا به مولانا منسوب است تا سعدی. مولانا به علت” شیدایی” که داشته ، ” ده ” را مظهر تغییر ناپذیری و” شهر” را مظهر نو به نو شدن می دانست. شهر کوی و کوچه زیاد دارد و مدام در حال نوسازی و بازسازی است [هفت “شهر عشق ” را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک” کوچه” ایم (مولانا )].
پس « ده » می تواند یک “تمثیل ” باشد. اما سعدی روستایی را ستایش می کند! [“روستا” زادگان دانشمند به وزیری پادشاه رفتند▪️ پسران ناقص العقل وزیر به گدایی به ” روستا” رفتند]▪️
۱ – منشا تمدن؛ آب است و بطور طبیعی در رودخانه ها جاری بوده و بشر از آغاز روستایی بوده است نه شهری!
۲ – شهر به قول ” ابن خلدون تونسی” ناشی از تجمل است و سپس مکانی برای اسلحه خانه بوده است( مانند اسپهان= سپاهان ) اصفهان؛ پادگان هخامنشیان یا زیارتگاه؛ مانند شوش دانیال نبی و مشهد یا منطقه آزاد تجاری !
۳ – درتمامی کشورهای صنعتی، اشتغال در بخش کشاورزی از صنعتی و خدماتی خیلی کمتر است. بخش خدمات ژاپن اینک ۷۲ درصد است.
۴ – بحث بر سر تراکم در برخی از استان های ایران است. اکنون ایران ۸۰ میلیون جمعیت دارد ولی در یک درصد خاک ایران ( استان های تهران و البرز ۲۰ میلیون نفر ساکنند ) .
هند و چین مجموعا دو و نیم میلیارد نفر جمعیت دارند و ۴ شهر بالای ۱۰ میلیون نفر { بمبیی، دهلی، شانگهای و پکن }
۵ – در ۸ شهر تهران، مشهد، کرج، تبریز، اصفهان، شیراز، قم و اهواز (۲۰ میلیون نفر )ساکن هستند. در کدام کشور پیشرفته ای چنین تراکمی وجود دارد. بد نیست بدانیم آلمان، انگلیس، فرانسه، ژاپن و کره جنوبی مجموعا مساحت ایران را دارند!
علی رحیم پور، دکترای اقتصاد