اختصاصی همای گیلان: اصلاح هرمنوتیک از فعل یونانی (Hermeneuein)یا( تفسیر کردن) مشتق شده است و از نظر ریشه شناختی با کلمه هرمس خدای پیام اور(اصطلاح هرمنوتیک از یونانی پیوند دارد. این پیوند دارای ساختار سه مرحله ای عمل تفسیر است که عبارتند از پیام (متن) ، تفسیر مفسر(هرمس) یا مخاطبان.
امروزه این اصطلاح به ماهیت و پیش فرض های هرنوع تفسیر دلالت دارد. دانس هرمنوتیک از دو منظر کاربردی و تاریخی تقسیم بندی میشود . کسی که هرمنوتیک را وارد تفسیر کتاب مقدس کرد ، شلایر ماخر(۱۷۶۸ م) نام داشت.
ماخر متکلم و متأله ی برجسته المانی پایه گذار الهیات اعتدالی و هرمنوتیک جدید است. مجموعه ی اثارش که در ۳۰ جلد منتشر شد حاوی سخنرانی ها و اثار مکتوبش می باشد.
هرمنوتیک از دید گاه او نظر به فلسفه وشناختی ست که بطور عام روش تفسیر متون را بیان نمی کند .کوشش او بر این اصل استوار بود که این روش مختص متون کهن نیست وتفسیر کتب مقدس را نیز شامل می شود . او در عین بی اعتقادی به نیت مؤلف به معنای نهایی اصلی و قطعی متن اعتقاد داشت وبا قاطعیت بر این نظر بود که هر واژه در هر عبارت دارای یک معناست که معنای بنیادی به شمار می رود و معتقد بود که با هر روشی سرانجام باید به معنای نهایی و قطعی متن دست یابیم .
او ا صول عقلانی تفسیر را با ایمان مسیحی درآمیخت .نظریات شلایر ماخر را می توان در۵ سازه زیر بیان داشت : ۱ عمومیت سوء فهم ۲ زبان و هرمنوتیک ۳ قواعد هرمنوتیکی ۴دیالکتیک فهم ۵چرخه هرمنوتیک .
درنتیجه باید گفت در هرمنوتیک شلایر ماخر موضوع اصلی فهم است و قلمرو این فهم هر متن نوشتاری و گفتاری اعم از متون وحیانی و بشری را شامل می شود.