اختصاصی همای گیلان:بحث شکوفایی اقتصادچیزی نیست که یک شبه بتوان به آن دست یافت .اندام اقتصادایران اسلامی هرچه از میزان عمرآن می گذردنحیف ترشده است به طوریکه تورم و رکوداقتصادی به بزرگترین چالش جامعه امروزتبدیل شده است.
شایدتحمیل جنگ زودهنگام برانقلابی که تازه تاسیس شده بود، مهمترین دلیل آن باشدوشایدهم استفاده ازنیروهای غیرمتخصص درحوزه های مختلف، عامل این بلبشوی اقتصادی باشدویا عدم اختصاص بودجه کافی آموزش وپرورش وعنایت به آن وهمچنین جدانمودن دانش آموزان غنی ازفقیر(مدارس دولتی وغیرانتفاعی) درمراکزاموزش وپروش که یک دستگاه مولد است ، باعث تضعیف حوزه های دیگرشده است . درحالیکه درکشورتوسعه یافته مستعدین شناسایی وحسب استعداد ، بکارگرفته می شوندنه اینکه فقط معیاردرس خواندن پول باشد.امروز کشورما به این بیماری لاعلاج مبتلا شده است بطوریکه هرکس پولدارتراست راحت ترمی تواندتحصیلات ابتدایی تا دانشگاهی راطی کندولذاراحت ترمی تواند مشغول بکارشودوراحت می تواندمدیردستگاه های دولتی گرددواین است اصل داستان ضعف ما،اماسوال اینجاست که به راستی کسی اطلاعی ازاین موضوعات ندارد؟ومشکلات شناسایی نشده است.؟قدرمسلم جواب این است با توجه به افاضات وسخنوری قریب به اتفاق مدیران کشور،امکان نداردکه واقف برامورنباشند.بایداعتراف کنم اینجانب که نزدیک به دودهه دربخش رسانه کارکرده ام بهترین ایده هاوبهترین اندیشه هارا درسخنرانی مدیران میانی وارشدکشورشنیده ام وهرباربارقه امیددر بنده نیز مانند همه مردم زنده شده است اماغافل ازاینکه درعمل چیزی مشاهده نمی شود.کشورمایک کشورطبقاتی است که تنهاتعدادقلیلی ازمردم ازرفاه اجتماعی برخوردارهستندوشاهدعدالت اجتماعی درحوزه های مختلف نیستیم .شایدازاینجانب پرسیده شودمرقومه شمانادیده گرفتن خدمات مدیران می باشدامابایدگفت اینکه دولتمردان توانسته اندخدماتی ارائه دهندشکی نیست امامی توانم بپرسم نوشدارو بعدازمرگ سهراب چرا؟ بعنوان مثال خدمات رسانی دیرهنگام به روستاهاموجب بسیاری از مشکلات شد
درشرایطی که می توانستیم با ارائه خدمات درروستاهامانع مهاجرت مردم به شهرهاشویم وبرمیزان تولیدات کشورافزون کنیم، حرف ازخروج دام وتجمیع روستاهابه میان آمد.درشرایطی که وضعیت چای این استان درمسیرمطلوب به سرمی برد.داستان عدم خریدچای پیش آمد.هرروزبرمیزان جمعیت شهرنشین ومصرف کننده اضافه شد.قطعااگرپشت تصمیمات اخذه شده برنامه ای وجودداشت امروزشاهداین حجم بی کاری ،بزه های اجتماعی وخشونت نبودیم.درچندسال اخیرمهمترین مشکل جامعه عدم امنیت روانی جامعه است که همواره شاهدیم که با کوچکترین نارسایی تبدیل به مشاجره وقتل درجامعه می شود.
چگونه ازکنار این همه حجم تورم بایدبه راحتی گذشت.چگونه من روزنامه نگار ازبی ثباتی بازارارزحرفی به میان نیاورم ؟درسال ۶۸دردوران هاشمی رفسنجانی دلاراز۱۲۰به ۴۷۶ودردوران خاتمی دلاراز۴۷۶به ۹۰۶ودردرزمان احمدنژاددلاراز۹۰۴به۳۱۰۰ودردوران جناب روحانی از۳۱۰۰به ۳۰۰۰۰رسید.اگرنگاه عمیقی به افزایش دلاردردوران چهاردولت داشته باشیم متوجه می شویم هرچقدرزمان می گذردبرمیزان بی ثباتی بازار ارز افزوده می شودوالان شاید آرزوی مابازگشت به عقب باشد. و آیا این مدیریت ،قابل دفاع است؟کشورماکشوری است سرشارازثروت وانعام خداوندی ،این حجم بی کاری این حجم فقراصلا خوش آیندنیست .چگونه بایدازمدیریت دفاع شوددرشرایطی که به یمن همین رسانه هاوشبکه های اجتماعی مشاهده گردیددرسیستان وبلوچستان برخی ازدانش اموزان به دلیل دراختیارنداشتن مدرسه ازتحصیل بازمانداند ،آن وقت گروهی ازخیرین باید برای ادامه تحصیل آنان تدبیری بیندیشند.
سلام بسیار عالی