چرا<انقلاب>شد ؟(۳)
به قلم علی رحیم پور سرشکه/ بخش سوم ●نگاهی
تاریخی،به درآمدزایی
نفتی نافرجام ایران در دهه
۵۰ خورشیدی•
•ثروتی که برای ایرانیان فقر آورد•
«دو هفته گذشته را طبق معمول همه ساله در کیش گذراندیم.شاه هر روز به سواری یا شنا پرداخت.هوای عالی•••،به او گفتم که یک یک آرزوهایش ظاهرا به تحقق پیوسته است.تقریبا باورنکردنی است،اما درآمد نفتی ما از دو میلیارد دلار به شانزده میلیارد دلار،افزایش یافته؛باران سنگین نوید برداشت محصول خوبی را می دهد•••»شاید این جمله های اسدالله علم که در جلد دوم کتاب خاطراتش در صفحه۵۷۱نوشته است،مدخل خوبی باشد برای ورود به بحث تاریخی افزایش عجیب و غریب درآمدهای نفتی ایران در دهه پنجاه.
•افزایش تولید و افزایش قیمت•
بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال۱۳۳۲ خورشیدی و ورود غول های نفتی به ایران،شاید یکی از اصلی ترین تحولات نفتی در کشورمان،ماجرای افزایش ناگهانی قیمت نفت در ابتدای دهه پنجاه باشد.ماجرایی که با تحولات منطقه ای و جهانی پیوند عمیقی داشت.اگر چه اوپک سال۱۳۳۹تشکیل شد و مقر آن در سال ۱۳۴۴به وین اتریش رفت،اما تا ابتدای دهه پنجاه خورشیدی تاثیرگذاری چشم گیری نداشت.بعد از جنگ دوم اعراب و رژیم صهیونیستی که به جنگ اکتبر و یا«یوم کیپور»مشهور شد،اوپک نقش بسیار پر رنگی در صحنه سیاسی،اقتصادی و بین المللی منطقه خاورمیانه و جهان ایفا کرد.اتخاذ تصمیم برای تحریم فروش نفت به غرب،قیمت این کالای استراتژیک را از بشکه ای سه دلار به بشکه ای دوازده دلار رساند یعنی درآمدهای ایران که تازه با افزایش تولید نیز مواجه شده بود،به چهار برابر رسید.در کتاب«مقدمه ای بر انقلاب اسلامی»نوشته صادق زیباکلام آمده است«جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل(۱۳۴۶ش)و نیز جنگ کیپور در سال ۱۳۵۲ و متعاقب آن اقدام کشورهای عربی برای جلوگیری از صادرات نفت به اسرائیل و حامیان آن،مقدمات افزایش قیمت نفت را فراهم کرد.
•دلارهای نفتی•
•ایران نیز که بر اساس دکترین نیکسون برای انجام مأموریت ژاندارمی منطقه نیاز به سلاح های پیشرفته و نیز سامان بخشیدن به اقتصاد کشور برای کسب مشروعیت داشت،از خلأ به وجودآمده،برای صادرات بیشتر بهره برداری کرد؛به گونه ای که درآمد ایران که در اواخر دهه ۱۳۲۰حدود هفده میلیون دلار بود،در سال های پایانی دهه ۱۳۵۰به بیش از بیست میلیارد دلار رسید.بر همین اساس صادرات نفت ایران از سه میلیون بشکه در اواخر دهه ۱۳۴۰،به میانگین ۴/۵ تا ۶ میلیون بشکه رسید.به روایتی دیگر درآمدهای نفتی ایران از ۴۳۷ میلیون یا کمتر از نیم میلیارد دلار در سال۱۳۴۲،به ۲۰ میلیارد دلار در سال۱۳۵۷ می رسد».
•اسدالله علم در این باره تحلیل جالبی دارد و می گوید«پول نفت و افزایش قدرت،عامل مهمی در تحقق این هدف بود.از سویی تشکیل یک کشور قدرتمند و در رأس آن یک شاه مستقل نیز می توانست وجهه بین المللی شاه را بهبود بخشد،چرا که شاه بارها از سوی متحدین غربی خود تحقیر شده بود.هر چند شاه هیچ گاه نتوانست از بار وابستگی سیاسی خود به غرب بکاهد.علم در یک نمونه در این رابطه گفته است در نخستین سفر به انگلستان نیز در تابستان۱۳۲۷(۱۹۴۸)که مقارن با بازی های المپیک در آن کشور بود به گونه ای سرد و حتی زننده با او رفتار شد،در مراسم گشایش این بازی ها،پادشاه و خانواده سلطنتی و سپس نخست وزیر و چند تن از وزیران انگلستان در جلو و شاه ایران و همراهانش به دنبال آنان به ورزشگاه رفتند و به همان ترتیب در جای خود قرار گرفتند».شاه برای این درآمد نقشه ها کشیده بود،نقشه هایی طول و دراز که دست آخر هیچ کدام از آنها نتوانست حکومت او را نگه دارد.در این برهه تاریخی نیز روحیه استبداد زده پهلوی دوم کار دستش داد و نتوانست افق های بلندتری را بنگرد.رفتار اقتصادی او به قدری عجیب بود که عباس میلانی،نویسنده و تاریخ نگار او را«تجسم استبداد در عرصه اقتصادی»دانست.عباس میلانی در کتاب«معمای هویدا»در این باره نوشته است«به دنبال افزایش درآمدهای نفتی دو دیدگاه در کشور برای نحوه مواجهه با آن به وجود آمد:یک ایده که جوانان تحصیل کرده در سازمان برنامه و بودجه و نیز غالب اقتصاددانان بر آن بودند این بود که در صورت تزریق سریع بودجه به اقتصاد،به دلیل فقدان بسترسازی و نیز عدم توان اقتصاد کشور به جذب این همه منابع،کشور با تورم بالایی روبه رو خواهد شد و سرعت بخشیدن به رشد و رفاه را معکوس خواهد کرد.اما در آن سوی ماجرا شاه قرار داشت که به دلیل شتاب برای رسیدن به دروازه تمدن و نیز کسب اعتبار بیشتر و جلب افکار عمومی و نیز کسب وجهه بین المللی در جهان،معتقد به بهره گیری فوری از درآمدها،برای رسیدن به رفاه از طریق واردات سریع کالاهای ضروری،ایجاد صنایع،تقویت نیروهای نظامی از طریق واردات تسلیحات پیشرفته،افزایش دستمزد و امثال آن بود.
شاه در کنفرانس رامسر نگاه و نظر اقتصاددانان را در این خصوص به سخره گرفت.»
▶️علی رحیم پور سرشکه▶️
۲۰ بهمن ۱۴۰۳
همای خبر/