اختصاصی همای گیلان: درپی کودتای نافرجام وموفقیت امیز نبودن آن درترکیه اکنون بدون تأمل و احتیاط میتوان گفت که کودتای نظامی در ترکیه شکست خورده است؛ هرچند تا به حال برخی از گروههای کودتاگر در برخی از مناطق ترکیه و مراکز حیاتی برای پیشگیری از شکست خود مقاومت میکنند.
حال به این پرسش اصلی می رسیم که: چرا کودتانظامی نافرجاموشکست ناشیانه رامتحمل شد؟ مهمترین عوامل نافرجامی این کودتا ناشیآنه چه بود؟درادامه به مهمترین عوامل نافرجامی این کودتا به طورکلی اشاره می نماییم:
۱-وجود رهبری قابل اعتماد در ترکیه که پایگاه مردمی دارد. اردوغان سریعاً از راه یکی از کانالهای تلویزیونی از طریق تلفن به صحنه آمد و با اطمینان کامل در میان تودههای مختلف مردم سخنرانی کرد و به آنان امید و روحیه داد و از آنان خواست که به خیابانها بیایند و با این کار به اعتماد خود در میان مردم افزود و خود را در صف مقدم مبارزه با کودتا قرار داد.
۲-وجود ملتی آگاه و مبارز. گروههای مختلف مردم، به محض شنیدن خبرهای اولیهی کودتا به خیابانها ریختند و پیام اول تلویزیونی اردوغان به منزلهی استارت حرکت راه پیماییها بود. هزاران نفر از مردم به خیابانها و میدانها و فرودگاه استانبول و مراکز حیاتی سرازیر شدند و مساجد طی یک مبارزهی مردمی بوسیلهی بلندگوهایش مردم را با تکبیر به آمدن به خیابانها دعوت نمود. گروههای مختلف مردم ترکیه بیرون آمدند؛ زیرا آگاه و هوشیار بودند و بسیاری از آنان زندگی در سایهی حکومت نظامی را تجربه کرده و نمیخواستند که این تجربهی فلاکتبار دگرباره تکرار شود. بنا بر این میتوان گفت که تنها مردم برندهی اول و پیروز میدان نبرد هستند.
۳-ترکیه دارای حکومت و دولتی نظم و پویا است. رئیسجمهور و برخی از وزرای مهم کابینه و رئیس پارلمان به شکلی سازمانیافته شروع به فعالیت کردند و با رسانهها به مصاحبه و گفتگو پرداختند و پیامهایی مؤثر و قوی در بارهی مبارزه با کودتا و استمرار نظام حکومتی فرستادند. رئیس پارلمان و عدهای از نمایندگان حزب حاکم و اپوزیسیون زیر بمباران هواپیماهای کودتاگران به مقر پارلمان روی آوردند. همهی این فعالیتهای سیاسی کودتا را از مفهوم سیاسیاش تهی کرد و کودتا، فقط به یک تحرک نظامی بیثمر تبدیل شد.
۴-وجود نهادهای محترم مخالف اصل نظام سیاسی در ترکیه. از همان لحظهی شروع کودتا، گروهها و احزاب اپوزیسیون با تمام گرایشها و جناحهای مختلف و متنوع و رقیبان سرسختش، مخالفت خویش را با کودتا اعلام نمودند. مخالفان اردوغان و رقیبان ستیزهجویش با وجود اختلافات زیادشان با او، بیانههایی منتشر ساختند که بر حمایت از دموکراسی و مخالفت با کودتا و جانبداری از حکومت منتخب و رئیسجمهور تأکید داشت. اپوزیسیون معتبر و در خور احترام سهمی اساسی در پیروزی دارد؛ زیرا کودتا را بدون پشتوانهی سیاسی قرار داد.
۵-وجود رسانههای دموکراتیک در ترکیه. اکثر رسانههای ارتباط جمعی به حمایت از دموکراسی و دولت پرداختند و برنامههای رادیویی و تلویزیونی خود را برای پخش پیامهای سیاسی رئیسجمهور و نخستوزیر و نمایندگان و سیاستمداران و نظامیان مخالف کودتا در میان مردم اختصاص دادند. از دیگر سو کودتاگران به جز پخش یک بیانیه از راه کانال تلویزیونی دولتی- آنهم پیش از پس گرفتنش توسط مردم- مبنی براعلام اشغال کشور، نتوانستند بیانیهی دیگری منتشر کنند. وسایل ارتباط جمعی به حمایت از دموکراسی برخاست و این پشتوانهی بزرگی برای رئیس جمهور و دولت و عاملی اساسی بود که کودتا بدون آن شکست نمیخورد.
۶-برخورداری ترکیه از یک حزب قدرتمند مردمی. ماشین و موتور محرکهی حزب عدالت و توسعه نقشی مهم را ایفا کرد. رهبران حزب عموم مردم و اعضای خود را برای ریختن به خیابانها برای مقاومت در برابر کودتا دعوت نمود. رهبران حزبهای تاریخی مخالف اردوغان مانند رئیس جمهور سابق عبدالله گل و نخستوزیر سابق؛ احمد داود اوغلو، موضعگیری محکم و جوانمردانهای را در این راستا اتخاذ کردند. بنا بر این وجود حزب قدرتمندی به دور از فساد مصالح زودگذر و آنی و در نظر گیرندهی مصالح و منافع گستردهی همهی ملت، عاملی مهم در مبارزه با کودتا است.
۷-ثبات امنیتی در ترکیه. اردوغان در طی سالهای حکومتش توانست نیروهای پلیس امنیتی و انتظامی را تاحد زیادی پاکسازی کند و نیروهای امنیتی یاور و حامی دولت و دموکراسی و ملت را بسازد. سازمان پلیس و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نقشی بزرگ در برقراری تعادل در میان جناحهای سرکش موجود در ارتش – که اردوغان تا کنون نتواسته آنها را کاملاً پاکسازی نماید- ایفا کردهاند. از همان لحظات اولیهی کودتا، نیروهای امنیتی با کودتاگران مبارزه کردند و در میدانهای شهر برای مقاومت با گردانهای شورشی ارتش ایستادند. بنا بر این چیز سادهای نبود که نخست وزیز؛ بن علی یلدریم از همان لحظهی اول اعلام کرد که نیروهای امنیتی با کودتاگران مبارزه خواهند نمود.
۸-سطح فرماندهی کودتا از لایههای متوسط ارتش بود. کودتا از سوی فرماندهان بزرگ ارتش سازماندهی نشده بود؛ بلکه بیشتر فرماندهانش از افسران دارای درجهی متوسط و میانی بودند و رئیس ستاد و فرماندهان عالیرتبهی ارتش و گارد ویژه و نیروهای دریایی و امنیتی مخالف کودتا بودند. به همین دلیل فرماندهان پایین رتبهی کودتاگران؛ با وجود بازداشت رئیس ستاد از همان لحظهی شروع کودتا، نتوانستند بر ارتش مسلط شوند.
۹-کودتا از پراکندگی متوسط برخوردار بود. کودتا بر اساس میزان حجم نیروهای منتشره وسیع نبود؛ بلکه کودتاگران به پخش مجموعههای کوچکی از تانکها در مراکز حیاتی اکتفا کردند؛ به همین علت گروههای مختلف مردم و نیروهای امنیتی با توجه به زیاد بودن تعدادشان توانستند با آنها مقابله کنند. اگر میزان انتشار تانکها و نیروهای ارتش بیشتر میشد، نیروهای امنیتی و مردم با این سرعت توان مقاومت و شکست آنان را نداشتند.
۱۰-کودتا فاقد برنامهریزی ماهرانه و زیرکانه بود. شورشیان تنها برنیروی نظامی بدون بهرهگیری از پوشش سیاسی و رسانهای تکیه کردند. کودتاگران تنها پس از گذشت چند ساعت و از راه اشغال یک کانال و به زور، اولین بیانیهی خود را پخش نمودند. کودتاگران از هیچ همپیمانی سیاسی برخوردار نبودند؛ بلکه همهی سیاستمداران در برابرش از خود مخالفت نشان دادند. بنا بر این کودتای نظامی بدون پشتوانهی سیاسی محکوم به شکست و ناکامی است.
دکترمسعودمرادپورگیلده وپژوهشگرسیاسی