چاپ مطلب چاپ مطلب

ژوراسیک ورزش ما ،هیاهویی برای هیچ/جلال میرزااقایی

اختصاصی همای گیلان: الکسی فرگوسن افسانه ای ،تئوری پرداز و تا حدی بنیان گذار فوتبال مدرن ،جمله ای تاریخی دارد :
“بدون داشتن اندیشه فلسفی در ورزش ،بقیه، هیاهویی بیش نیست”

هر ملتی با هویت تاریخی خویش شناخته و ساخته شده است .این هویت ها ،سیال گونه در طول زمان احیا و حیات و گاهی رو بسوی ممات دارند .قامت بزرگ مردان و زنان در مسئو لیت خلق و احیا این هویت معنی می یابد .
جایگاه ورزش در تاریخ ملتها ،ابتدا برای نیاز های جنگی شناخته میشد و ورزش هایی نظیر اسب سواری و تیر اندازی و یا شمشیر بازی در همین راستا،ریشه تاریخی دارند و مدرنترین سلاح عصر خویش بودند و ارتش های مسلح به این سلاح ها ،جزو قویترین ارتش های زمانه بودند مانند ارتش هخامنشیان در ایران باستان وارتش مغولان و ارتش کارتاژ در روم باستان و…
روند و گذشت زمان و تحولات تاریخ ،این حرفه جنگی را مبدل به ورزش از نوع فانتزی آن نمود ولی طنز تاریخ در آنجا بود که صاحبان حرفه های جنگی آن زمان ،هیچکدام، صاحب نام میادین ورزشی این زمان نیستند ! چرا؟

رنسانس ،از دسته های گلادیاتوری میادین جنگی روم باستان ،دسته های ورزشی نظیر رئال مادرید ،بارسلونا و…..،و کارناوال ورزشی دنیای مدرن ساخت چون” روسو “و” ولتر” های ورزشی بزرگ ،مانند فرانس بکن بائر و سِر الکسی فرگوسن ،طلایه دار ورزش مدرن بودند، اما در اینجا سالها کلنجار رفتند که امثال محمد مایلی کهن ،سر مربی تیم باشد و یا مداح سازمان تربیت بدنی و درد اینجاست که باید گریست.!

بانتیجه مساوی برابر کشور پرتغال که همه افتخار تاریخی اش به عصر وایکینگ ها بر می گردد، حذف شدیم و از ادامه بازی ها محروم ولی ملت ما شاد و اشک شوق ریخت وچقدر تاریخ بصورت تراژدی تکرار شد. همه تاریخ حذف و غیبت بودیم .!!
منطق عمل سیاسی ما ایرانیان در شرایط ویژه، بسیار معلوم هست و آن اینکه چون هنوز حیات بیولوژیکی داریم ،شکر و اشک شو ق! همه تاریخ و در همه نبرد ها باخت و آ نگاه اشک شوق !

ایرانیان در انتهای استبداد دینی ساسانیان ،آغوش خویش را به روی بیگانگان مهاجم گشودند و ایرانیان در قامت خواجه نصیر الدین طوسی قیام کردند و به مغولان پیوستند و طومار خلافت عباسی را در هم پیچیدند ودر حملات افغان ها به شهر اصفهان ،درب خانه هایشانرا بستند و سکوت کردند و جلوی چشمانشان ،سلسله صفویه سقوط کرد و آنها با رضایت سکوت کردند و سپس اشک شوق ریختند !
در پایان جنگ دوم جهانی ،و در اشغال کشور بدست متفقین ،آیا شنیده اید و یا خوانده اید که کسی نسبت به تبعید رضاشاه اعتراضی کرده باشد ؟ همان رضا شاهی که نسبت به همتایان خویش ،خدمات شایانی به میهن کرده بود و با رفتن او و حذفش از تاریخ ،اشک شوق ریختیم!
تاریخ ما را جلوی چشمانمان تغییر دادند و ما نشستیم واشک شوق ریختیم !

این بیماری ژوراسیک تاریخی تا زمانیکی روح و روان و تارو پود ما را در سیطره خویش دارد ،و آنچه نصیب ماست همان چشمه اشک های شوق می باشد و بس.
ملتی غوطه ور در فقر و فلاکت و بدبختی و سیه روز و عقب افتاده از کاروان پیشرفت جهان امروز .
اشک شوق ،تنها هنری است که نزد ما ایرانیان است و بس.

جلال میرزااقایی

 

 

انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

با کانال همای خبر همراه باشید

About عطیه نصرتی

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …