چاپ مطلب چاپ مطلب

گذری در روابط ایران و عربستان؛ چالش ها و اختلاف ها

اختصاصی همای خبر/چند ماهی است که ج.ا ایران و عربستان سعودی مذاکراتی را در یک کشور ثالث به نام عراق در جهت بهبود روابط انجام داده اند و تاکنون به نتیجه نهایی توافق نرسیده اند، البته با توجه به اختلاف های عمیق نباید انتظار پیشرفت سریع را در اندک زمان داشت.
منطقه جنوب غرب آسیا، یکی ازمناطق ژئوپلیتیکی و استراتژیکی در جهان است که چندین دهه است که به دلایل مختلف، منطقه ای پرآشوب و بحران خیز بوده است. دو کشور مهمترین بازیگران سطح منطقه ای این منطقه ژئوپلیتیک هستند که به علت های فراوان از جمله در تعارض اند.
پیروزی انقلاب اسلامی،گسل های زیادی را میان دوکشور ایجاد کرد که در زمان های مختلف ظهور و بروز نمود. ایران به دلایل تاریخی، نیروی انسانی و موقعیت ژئوپلیتیکی همواره یکی از قدرت های منطقه ای بوده و بر همین اساس نسبت به تحولات پیرامون خود حساس بوده ونقش فعالی ایفا کرده است، اما عربستان سعودی در دهه های اخیر با پشتوانه درآمدهای ارزی سرشار از فروش نفت و حمایت قدرت های فرامنطقه ای، به دنبال ایجاد موازنه قدرت با ایران بوده و بر اساس این دیدگاه، رویکرد رقابتی و ایجاد چالش در برابر ایران داشته است.

این دو کشور که تا پیش از انقلاب اسلامی در مسائل اوپک، فلسطین، سازمان کنفرانس اسلامی و مقابله با کمونیسم وحدت نظر نسبی داشتند، اما یکباره در مسائل مختلف دچار تعارض و تنش شدند.

جنگ ایران و عراق فرصت خوبی برای سعودی ها بود که علاوه بر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس به کمک های مالی و حمایت های گوناگون به صدام حسین مشغول شدند.

اخیرا اسنادی منتشر شده است که نشان می دهد از حدود ۷۰ میلیارد دلار کمک به صدام حدود ۳۰ میلیارد آن توسط رژیم سعودی بود و علاوه بر این افزایش صادرات نفت برای کاهش قیمت آن در بازارهای جهانی هم خوش خدمتی دیگر آن ها بود.
همچنین جنایت سعودی ها در کشتار زائران خانه خدا در مراسم برائت از مشرکین نیز باعث قطع روابط رسمی شده بود.

پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، ایران سیاست دیپلماسی و توسعه اقتصادی و بازسازی را در پیش گرفت.
ایران پس از پایان جنگ با عراق، به دنبال بازسازی نقش منطقه ای خود در منطقه خلیج فارس و جنوب غرب آسیا بود و راهکار آن را در احیاء روابط منطقه ای خود با همسایگان می دانست. بر این اساس، ایران علاقه مند روابط رسمی با عربستان شد.
بدین ترتیب، هر دو طرف سفارتخانه های خود را به روی هم گشودند.
حمله صدام به کویت و اعلام بی طرفی ما نیز، باعث اعتماد سازی نسبی شده بود.

بعد از حمله امریکا و همپیمانانش به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، نظریه هلال شیعی در راستای پروژه ایران هراسی و شیعه هراسی در منطقه مطرح شد که موجب نگرانی و افزایش تنش مجدد گردید، که هنوز هم هزینه های کلان برای شکست جریان های شیعه و نزدیک به ایران با رهبری سعودی ها صورت می گیرد.

از نظر عربستان سعودی، احیاء و خیزش شیعیان در عراق و سایر نقاط و پیوندهای آنان با ایران، باعث تقویت واگرایی شیعیان و تضعیف ملی گرایی شیعیان در عربستان سعودی شده است. از نظر آنان، شیعیان منطقه احساء و قطیف بیش از آنکه از دولت مرکزی عربستان اطاعت
کنند، نگاه به تهران دارند.

سعودی ها و همپیمانان آن از جمله بحرین، با بحران مشروعیت و چالش های سیاسی و مدیریتی مواجه هستند و ناکارآمدی نظام سیاسی خود را ناشی از جریانهای شیعی در منطقه به رهبری ایران فرض می کنند، البته باید یادآور شد که گسترش حوزه نفوذ ایران یک امر واقعی در عرصه منطقه ای است که براساس قدرت ملی، منافع ملی ایران و کدهای ژئوپلیتیکی ایران صورت گرفته است.

با شروع فعالیت های هسته ای ایران، بهانه لازم برای تبلیغات ایران هراسی بیش از گذشته فراهم شد.
مسئله هسته ای ایران، اختلافات سیاسی غرب با ایران را تشدید کرد و بر همین اساس،در اسفند ۱۳۸۴ پرونده ی هسته ای ایران از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد به استناد فصل هفتم منشور
سازمان ملل، از فروردین ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹ سه قطعنامه تحریمی علیه ما صادر و اجرایی نمود.

روابط استراتژیک ایالات متحده امریکا با عربستان و هم جهت بودن سیاست خارجی آنها با یکدیگر و همچنین اختلافات ریشه ای و اندیشه ای سعودی ها با جمهوری اسلامی ایران باعث شد که سعودی ها، با ایالات
متحده و غرب نسبت به انرژی هسته ای ایران موضع منفی بگیرند. آنان بارها در نشست پایانی سران شورای همکاری خلیج فارس یا از طریق دبیر کل شورا اسلامی و کنفراس اسلامی و وزیر امور خارجه خود، علیه ایران موضع گیری شدید و منفی کردند.

در واقع از نگاه سران سعودی، سازوکار تحریم های شدید برای انزوا و تضعیف ایران می تواند منافع آنها را در منطقه تأمین کند.
پس از آنکه ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران بعد از توافق برجام آشکارتر شد، مشخص گردید که مخالفت سعودی ها با برجام، مربوط به ماهیت برنامه ی هسته ای ایران نیست، بلکه منافع زیادی که آنان از طریق این توافق از دست داده اند، مسئله اساسی برای آنان بود.

همچنین با شروع رخداد سیاسی و ژئوپلیتیکی به نام بهار اسلامی(بهار عربی) به خصوص در سوریه مواضع مخالف دو کشور آشکار شد.

نتیجه حمایت های مالی و فکری گسترده عربستان سعودی از مخالفان بشار اسد منجر به گسترش بحران و شکل گیری گروه های تروریستی بزرگی چون داعش‌و جبهه النصره و … شد که فعالیت هایی آنان تهدیدی بزرگ
برای امنیت کشورهای منطقه و حتی امنیت جهان شد.

جنبش بیداری اسلامی یا بهار عربی که ماهیت آن مبارزه با استبداد و دیکتاتوری و حکومت ضد دموکراسی و حاکمان مادام العمر و موروثی و خواهان تعیین سرنوشت از طریق افزایش مشارکت سیاسی مردم در کشورهای عربی بود، تهدیدی آشکار علیه حاکمان، ساختار سیاسی و نحوه اداره امور کشوردر کشورهای عضو شورای همکاری و ازجمله عربستان
سعودی بود. بر همین اساس، از ابتدای شروع این جریان در شمال آفریقا، سران سعودی به شدت با آن مخالفت کردند. این مسأله زمانی برای عربستان حیاتی تر شد که این موج بیداری و اعتراض وارد محدوده عربستان و بحرین شد که آنها با سرکوب شدید و اعزام نیرو به بحرین و جنایات و خشونت بی رحمانه اقدام نمودند که همه جهانیان از آن مطلع شدند.
در این امر سعودی ها و بحرین همچنان ایران را متهم به تحریک خصوصا شیعیان این کشور ها می کنند و اتهام دخالت در امور داخلیشان را مطرح می کنند.
در ادامه نیز بحران یمن که با حمله عربستان و متحدانش همراه گشت، که تاکنون هم ادامه دارد و هدف اصلی آنها عدم قدرت یافتن انصارالله و حوثی هاست که از دید سعودی ها حکومت این گروه یمنی ها مساوی با بودن یمن در حوزه نفوذ ایران است.

خبر اعدام شیخ نمر هم موجی از اعتراضات گسترده علیه آل سعود در جهان برانگیخت. در اقدامی عجیب افرادی به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد حمله کردند و خسارتهایی به این اماکن وارد کردند و این ماجرا با قطع روابط دو کشور شد و باعث شد برگ برنده برای تبلیغات وسیع ضد ایرانی برای آنها باشد و اتحادیه عرب و شورای همکاری و سازمان همکاری اسلامی در جلسات خود علیه ایران بیانیه های منفی صادر کند.
از دیگر پیامدهای منفی دو کشور می توان به کشتار منا اشاره نمود و اختلاف نظر در مسائل منطقه و سیاست گذاری انرژی و حمایت از بنیادگرایی و … که مهمترین عامل اختلافات می باشد.

دو کشور نسبت به رویدادها و اتفاقات سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی و اجتماعی در منطقه و کشورهای منطقه نگاه متفاوت دارند و این تفاوتها در بسیاری موارد منجر به تنش، منازعه وچالش ژئوپلیتیکی شده است.

در واقع رقابت های دو کشور برای گسترش حوزه نفوذ خـود باعـث استمرار و تشـدید بحران هـای سیاسـی و ژئـوپلیتیکی دراین منطقه شده است و تیرگی روابط فی مابین نیز از همین اصل نشات می گیرد. موفقیت های ژئـوپلیتیکی ایـران در عراق، سوریه، لبنان و حتی یمن باعث شده است تـارهبران سعودی با ایجـاد بحـران سـازی علیـه اهـداف
راهبردی ایران، به دنبال موازنه قدرت به هر طریقی باشند و اخیرا هم نشست هایی با واسطه بین دو کشور انجام شده که نتیجه خاصی نداشته است. گرداب یمن نیز چالش این روزهای سعودی هاست که رهبر معظم انقلاب جدیدا با توصیه ای حکیمانه به رهبران سعودی و همپیمانانش آنها را به تفکر در بی نتیجه بودن و ضررهای مختلف این جنگ نابرابر گوشزد نمودند. در واقع نزدیک کردن تفکرات دو کشور به نفع خود و منطقه است که نیاز به سرعقل آمدن مقامات سعودی دارد.

“صابر صلاح کار”
پژوهشگر مسائل سیاسی و ژئوپلیتیک”

با کانال همای خبر همراه باشید.

http://homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل است

رشد گرانی‌ها و قیمت‌های کمرشکن امان مردم را بریده؛ دولت رئیسی فقط یک تماشاچی منفعل …