اختصاصی همای گیلان: متوسط رشد سالیانه جمعیت استان گیلان طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ برابر ۰/۴(چهاردهم ) درصد بوده است : گیلان از این نظر رتبه ۲۵ را در مقایسه با سایر استانها دارد. همچنین نسبت به رشد سالیانه در دوره ۹۰-۱۳۸۵، ۰/۲( دو دهم ) درصد کاهش نشان میدهد.( سر شماری ۱۳۹۵ )
[ این امر ؛ نمایانگر این واقعیت تلخ است که مهاجرت در استان گیلان شدید است و آهنگ کوچ مردم گیلان به سوی کلانشهر هاست .
به خاطر نبودن زمین و صنعت و تجارت کافی ].
در سال ۱۳۹۵ بیشترین رشد جمعیت مربوط به استانهای خراسان جنوبی و بوشهر به ترتیب۳/۲ (سه و دو دهم) درصد و ۲/۴ (دو و چهار دهم) درصد و کمترین مقدار مربوط به استانهای خراسان شمالی و همدان به ترتیب با ۰/۱۱-( منفی یازده دهم درصد ) و ۰/۲۳- ( منفی بیست و سه دهم درصد) میباشد.
[استان خراسان جنوبی ، کانون افغانی های مهاجر به داخل ایران و استان بوشهر هم که امروزه به علت واردات کالاها و نفت و انرژی کانون کوچندگان ایرانی می باشد .
استان های خراسان شمالی و همدان ؛ به علت نداشتن صنعت و کشاورزی قابل توجه و به ترتیب در همسایگی کلانشهر مشهد و شهر صنعتی قزوین ،
دارای رشد منفی جمعیت شده اند ] .
نرخ رشد جمعیت کشور در سال ۱۳۹۵ برابر ۱/۲۴( یک و بیست و چهار دهم ) درصد بوده و نسبت جنسیتی کشور در سال ۱۳۹۵ برابر ۱۰۳ نفر مرد در برابر ۱۰۰ زن است.
بعد خانوار کشور در سال ۱۳۹۵ معادل ۳/۳ (سه و سه دهم درصد )نفر و در استان گیلان به طور متوسط برابر ۳ نفر در هر خانوار میباشد.
[کوچکتر شدن بعد خانوار در گیلان و همچنین در ایران ؛ به این خاطر است که خانواده ها از” نظام گسترده” به ” نظام هسته ای ” تبدیل شده اند *
تراکم جمعیت در واحد سطح در کشور برابر ۴۹ نفر در کیلومترمترمربع و تراکم جمعیت استان گیلان ۱۸۰ نفر در هر کیلومتر مربع و پس از استان های تهران و البرز به ترتیب با ۹۶۹ و ۵۲۹ نفر در هر کیلومتر مربع در رتبه سوم قرار دارد.
[اگر جمعیت هر استان را به مساحت همان استان تقسیم کنیم ، تراکم نسبی جمعیت آن استان حاصل می شود .
عدد ۴۹ به ما می گوید که ایران کشور پرجمعیتی نیست بلکه به دلیل سیاست استعماری و ناآگاهی زمامداران ؛ تمرکز جمعیت در استان تهران و چند کلانشهر پدید آمده و پیامد هایی مانند : آلودگی هوا ، مسکن ، بیکاری و کوچ را جاودانه ساخته است .
استان های تهران، البرز و گیلان ؛ مساحت شان ناچیز و خاک شان حاصلخیز است از اینرو به کانون هایی صنعتی و تجاری و کشاورزی تبدیل شده اند و بین ۴ تا ۲۰ برابر میانگین کشور در هر کیلومتر مربع ؛ جمعیت دارند و این امر سبب می شود که بهای زمین و ساختمان نسبت به دیگر جاهای کشور بالاتر باشد بویژه در استان تهران . اما چون استان گیلان ؛قطب کشاورزی است نمی تواند متناسب با رشد جمعیت استان ؛ اشتغال آفرین باشد ؛ بنابراین کوچندگی را ناخواسته دامن می زند و جوانان گیلان از مرز و بوم خود به نقاط مرکزی ایران برای بدست آوردن کار و درآمد می روند .
ناگفته پیداست که تراکم جمعیت در مراکز استان های کشور مانند شهر های اصفهان ،تهران ، مشهد و….بیشتر از ۱۰ هزار نفر در هر کیلومتر مربع می باشد و بیانگر این واقعیت است که مساحت شهرهای ایران ناچیز است و شهر کم کم و بی قواره شکل گرفته است و به عبارت دقیق تر “شهر سازی ” نداشته ایم !
میزان باسوادی در جمعیت ۶ ساله و بیشتر در استان گیلان برابر ۸۷ درصد است که نسبت به میزان باسوادی سال ۱۳۹۰(۸۴ درصد) ۳ درصد افزایش داشته است .
[ استان گیلان به خاطر کوچک بودن مساحت و نزدیکی روستاها و شهر ها و کم بودن زمین زیر کشت خانوارها ، اجتماعا سبب شده است میل به دانش و دانش آموختگی ؛ بسیار زیاد باشد و این امر جای بسی سر افرازی است .
* خانواده ی گسترده : خانواده ای است که دو تا سه نسل زیر یک سقف زندگی می کنند . بیشتر و پیشتر وابسته به زمین بودند و ساکن در روستا ها .
مانند زندگی پدربزرگ و مادربزرگ و فرزندان و نوه ها در زیر یک سقف .
خانواده ی هسته ای : با رونق شهر و شهر نشینی ؛ کوچ به عنوان یک پدیده ی قابل ملاحظه در پنجاه سال گذشته در اقتصاد ایران ؛ رخ نمود .
از اینرو ؛ فرزندان ، شغل والدین را در روستاها ؛ ادامه ندادند و وارد بخش های صنعتی و خدماتی شدند بنابراین از کانون پیشین خانواده بیرون آمدند و تشکیل خانواده جدید ( ازدواج ) دادند و در سقفی جدید ؛ دورهم آمدند .
/علی رحیم پور