سه طرز سیاست
یادداشتی از دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
امیرحسین تقی زاده نوشت:
رساله سه طرز سیاست یوسف آقچورا ، رساله ای دقیق و قابل توجه در مورد سه سیاست گذاری کلی و تفکر عمده می باشد که در دوران امپراطوری عثمانی به مرحله اجرا گذاشته شده است این سه رویکرد عبارت اند از :
۱- عثمانی گرایی
۲- اسلام گرایی
۳- ترک گرایی
یسوف آقچورا در این رساله سعی کرده است که به واکاوی ریشه، مشکلات ، فرصتها و تهدیدهای هر یک از این رویکردها پرداخته و در مورد آنها توضیحات واقع گرایانه ای ارائه دهد
آقچورا از جمله اندیشمندان دوران تجزیه عثمانی بشمار میرود و سعی کرده است که گذار دولت عثمانی را از یک امپراطوری به یک حکومت عثمانی و در آخر منتهی شدن به دولت ملت را توضیح دهد هرچند که ایشان به توشیح و آسیب شناسی هر یک از جریانات نامبرده میپردازد ولی صریحا جواب روشنی در مورد اینکه کدام جریان را باید برگزید نمیدهد هرچند که مخاطب با خواندن رساله مذکور در می یابد که امپراطوری عثمانی راهی جز رفتن به سمت دولت ملت شدن و ملی گرایی ترک ندارد زیرا که بنظر نویسنده نامبرده به دلیل استقلال خواهی ملل عثمانی دیگر نمیشود به رویکرد عثمانی گرایی برگشت از طرفی رویکرد اتحاد اسلام و اسلام گرایی نیز با اصلاحات مختلف مانند عصر تنظیمات و آزادیهای اجتماعی و حقوقی نیز در تضاد است علاوه بر مشکلات نامبرده بنظر نمیرسد که ملت ترک بخواهد در امور مرکزی و مهم مانند حکومت داری جایگاه و حقوقی برابر با دیگر ملل عثمانی مانند اعراب داشته باشند که این خود عثمانی گرایی و حتی رویکرد اتحاد اسلام را با مشکل روبرو می سازد .
آقچورا عثمانی گرایی را رویکردی میداند که در پی حفظ اتحاد ملل عثمانی در زیر سایه یک ملت و حکومت واحد با حقوق برابر و بدون توجه به دین، زبان و جنسیت بنام عثمانی است، این رویکرد ریشه در ملی گرایی لیبرال فرانسه دارد هرچند که ریشه هایی از آن را میتوان در انقلاب آمریکا نیز مشاهده کرد .
از تهدیدات این رویکرد میتوان به روسیه تزاری اشاره کرد که بدنبال تجزیه عثمانی از سمت مناطقی مانند بالکان بوده است هرچند که مشکلات داخلی مانند استقلال خواهی ملل عثمانی و بی میلی ترکان عثمانی به داشتن جایگاهی برابر با دیگر ملل امپراطوری و خطر اعراب به عنوان اکثریتی که ممکن است حکومت عثمانی را بدست بگیرند مانع از موفقیت این سیاست شده است . رویکرد بعدی، اتحاد اسلام و اسلام گرایی است که که از زمان سلطان عبدالعزیز شروع شد و در دوران عبدالحمید در امپراطوری عثمانی پیاده شده است در این دوران سعی شده است که جایگاه روحانیان از اهمیت بیشتری برخوردار شده و از نمادهای اسلامی استفاده بیشتری شود که نمود آن را میتون در نقش قرآن به عنوان منبع اصلی قوانین اسلامی، حضور پررنگ روحانیون در دربار و افزایش اهمیت زبان عربی نام برد هر چند که این رویکرد برای پس گرفتن مناطق جدا شده از عثمانی از سر گرفته شد ولی از مشکلات جدی این رویکرد این است که تعداد زیادی از کشورهای اروپایی مانند انگلیس و روسیه با این رویکرد مخالف بوده و ادامه این رویکرد بسیار سخت میباشد همچنین با اجرای سیاست اسلام گرایی شکاف و اختلاف بین ملت امپراطوری به عنوان دو مسلمان و غیر مسلمان بیش از قبل شده و اصلاحات دوران تنظیمات نیز از دست میرود هرچند که خیل بزرگی از مسلمین به کمک عثمانی خواهند آمد .
آخرین رویکرد نیز ترک گرایی نام دارد که در رویکرد نامبرده تمام ترکهای عثمانی و سپس ترکهای آسیا و روسیه در زیر پرچم دولت عثمانی جمع خواهند شد و تمامی غیر ترکان و مللی که زیر بار ترکیزه شدن نمیروند از عثمانی بیرون خواهند رفت و مستقل خواهند شد، نقش دولت عثمانی در این رویکرد را میتوان به نقش ژاپن در آسیای شرقی دانست
در انتها نیز در رساله حاضر فقط دو راهکار اسلام گرایی و ترک گرایی به عنوان رویکردهای عملی در نظر گرفته میشود ولی کدام یک بهتر و سودمند تر است؟ اگر به زندگی آقچورا و عباراتی که در رساله خویش استفاده میکند استناد کنیم میتوانیم ترک گرایی را جواب نهایی بدانیم .
در انتها نیز در رساله حاضر که در انتشارات شیرازه چاپ شده است به نقد علی کمال و احمد فرید در مورد رساله مذکور میرسیم که نظر خود را در مورد اندیشه اقچورا بیان کردند و باعث روشن تر شدن ابعاد مختلف از انحلال امپراطوری عثمانی شده اند .
انتهای پیام/ همای خبر