چاپ مطلب چاپ مطلب

جامعه شناس بودن/هادی نوری

اختصاصی همای گیلان:پرسش اصلی همه واردشوندگان و فارغ‌التحصیلان جامعه‌شناسی این است که مقصود از «جامعه‌شناس» چه کسی است و هدفش چیست. به اعتقاد من، چهار نوع «کار جامعه شناختی» (تألیف، تأسیس، تغییر و تدریس) وجود دارد که بر اساس آن چهار «نوع جامعه‌شناس» قابل طبقه‌بندی است:

۱️⃣ تألیف: کارش «اندیشه‌گری» است و نوع «جامعه‌شناس مولف» خلق می‌کند. منظور از تألیف همان تولید محتوای جامعه‌شناختی است. معیار کیفیت و خروجی محصولات جامعه‌شناختى است. در این‌جا سابقه افراد یا موقعیت دانشگاهی و جایگاه سیاسی آن‌ها تعیین‌کننده نیست. افرادی که تحقیق می‌کنند و خروجی تحقیق‌شان آجری بر ساختمان جامعه‌شناسی می‌افزاید. یعنی «محصول جامعه‌شناختی» دارند. منظور داشتن نظریه است نه مقالات و کتاب‌هایی که نوشته می‌شود برای این‌که نوشته شده باشند. افرادی مانند مارک بلوخ، نوربرت الیاس، برینگتون مور، اچ. مارشال، زیمل، فوکو و بوردیو جامعه‌شناس مولف هستند. این افراد نه به نهادسازی جامعه‌شناسی پرداخته‌اند و نه اتصال به نهاد قدرت و امر برنامه‌ریزی اجتماعی دارند. آن‌ها نماد علم برای علم هستند. در ایران عبدالکریم سروش و سید جواد طباطبایی در فلسفه نمونه کار تألیف هستند. اما در جامعه‌شناسی نمی‌دانم!

۲️⃣ تأسیس: کارش «نهادینه‌گری» است و نوع «جامعه‌شناس موسس» خلق می‌کند. منظور تأسیس دپارتمان‌های جامعه‌شناسی در نهاد علم است. نهادینه‌سازی جامعه‌شناسى از طریق توسعه و تصویب تخصص‌های مختلف جامعه‌شناسی در دانشگاه‌، راه‌اندازی مجله تخصصی، همایش‌ تخصصی و راهنمایی رساله‌های دانشجویی در همان حوزه تخصصی است. آنها هم نماد علم برای علم هستند. امیل دورکیم، ماکس وبر، تالکوت پارسونز، چارلز تیلی، تدا اسکاچپول و ایمانویل والرشتاین جامعه شناسان موسس هستند. در ایران می‌توان به غلامحسین صدیقی و غلامعباس توسلی اشاره کرد. حسین بشیریه در علوم سیاسی مثال خوبی است.

۳️⃣ تغییر: کارش «کنش‌گری» است و نوع «جامعه‌شناس مُغیٍّر» خلق می‌کند. منظور برقراری اتصال میان نهاد جامعه‌شناسی و نهاد قدرت است، اتصال میان محصولات جامعه‌شناختی تولیدشده و برنامه‌های توسعه تدوین‌شده است. این جامعه‌شناسان می‌توانند در قامت «مشاور حکومتی» و «مقام حکومتی» ایفای نقش نمایند. هدف استفاده از دانش‌جامعه‌شناختی در جهت تغییر و بهبود نظم اجتماعی است. مارکس و گیدنز دو نمونه شناخته‌شده این دسته از جامعه‌شناسان هستند. آنها نماد علم برای تغییر هستند. در ایران اصولا جامعه‌شناسان را به این حوزه راه نمی‌دهند و اگر هم وارد حوزه قدرت شوند تنها در حد اشغال‌کنندگان منصب خواهند بود نه تغییر.

۴️⃣ تدریس: کارش «آموزش‌گری» است و نوع «جامعه شناسان مدرّس» خلق می‌کند. منظور آن‌دسته فارغ‌التحصیلان جامعه‌شناسى است که از این دانش فقط برای امرار معاش استفاده می‌کنند. عضو هیأت علمى دانشگاه می‌شوند، درس می‌دهند، مقاله و کتاب برای ارتقای دانشگاهى چاپ می‌کنند. نه دغدغه تولید محصول جامعه‌شناختی دارند، نه دنبال تاسیس و توسعه رشته جامعه‌شناسی هستند و نه از دانش جامعه‌شناسی در حوزه عمومى استفاده می‌کنند. این‌ها به‌هر حال جامعه‌شناس هستند اما از جامعه‌شناسی در همین حد بهره برده‌اند و در همین حد هم بهره می‌رسانند. نمونه این نوع جامعه‌شناسان بسیار است. آن‌ها نماد علم برای تمشیت هستند.

♦️این یک گونه‌شناسی نظری است. همان‌گونه که وبر می‌گوید در عرصه واقعیت شاهد امتزاج این گونه‌ها و شکل‌گیری خرده‌گونه‌ها هستیم که دلیلش نسبیت واقعیت و مطلقیت نظریه است. با توجه به سه هدف علم یعنی برای علم، عمل و معیشت؛ برخی علم جامعه‌شناسی را برای علم می‌خواهند، برخی علم جامعه‌شناسی را برای تغییر جامعه می‌خواهند و برخی علم جامعه‌شناسی را برای تمشیت زندگی خود می خواهند.

بر این اساس، جامعه شناسان مولف، موسس و مُغیٍّر البته دغدغه معیشت دارند و از دانش خود برای گذران زندگی بهره می‌گیرند اما هدف‌شان نه تمشیت بلکه علم، تأسیس و تغییر است. برخی جامعه‌شناسان مولف در حوزه «تأسیس» هم اثرگذارند مانند پارسونز و دورکیم که اینان جامعه‌شناس «مولف ـ موسس» هستند. جامعه‌شناسان مولفی هستند که در حوزه سوم یعنی کنش‌گری هم فعال‌اند و عمدتا در قالب «مشاور حکومتی» است (مانند گیدنز) و کمتر به سطح مقام دولت می‌رسند. اینان را می‌توان جامعه‌شناسان «مولف ـ مشاور» عنوان داد. جامعه‌شناسان «مولف ـ مدرس» هم به‌کار تحقیق می‌پردازد و هم تدریس. طبیعتا این گونه جامعه‌شناس از حدی تألیف برخوردار است اما امتزاج آن با تدریس از غلظت مولف‌بودن می‌کاهد و او را از نخبگی به سطح روزمرگی تنزل می‌دهد.

♦️بر اساس چهار کار جامعه‌شناختی و چهار نوع جامعه‌شناس طبقه‌بندی‌شده می‌توان تصویر روشن‌تری از «کیستی جامعه‌شناس‌بودن» داشت و بر اساس آن اهداف‌ (فردی و جمعی) خود را در جامعه شناسی ترسیم نمود.

با کانال همای خبر همراه باشید.http://@homaygilanir

About مدیر خبر1

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …