اختصاصی همای گیلان:قصه مظلومیت کشاورز،چیزی نیست که به این دولت یا آن دولت برگردد.اززمانی که مزارع به وجودآمد، رنج همنشین کشاورز گشت .دغدغه او ،نه تنهامشروب کردن مزارع ومحصول خودمی باشد ،بلکه نگران خودکفایی کشور است . نگرانی برنجکار ازابتدای فصل بهاراز تهیه آبِ بموقع برای شخم تا تهیه روکش پلاستیکی برای خزانه ونیزتهیه کود و سموم شیمیایی شروع می شودوبه روزهای پرتلاطم برداشت برنج ،خاتمه می بابد.چه زیبا می توان نوشت ازسرسبزی مزارع برنج ، گردشگران لذت می برند . آری از رنج کشاورز،زیبایی های شمال افزون می شود.کمتریاد دارم که کشاورزی به وسیله تولیدبرنج متمول شوداما بسیار می بینم جوانی کم وسن سال ازراه واردات برنج اقایی می کند وچگونه ازپول های باده آورده ، رنج های کشاورزان رابربادمی دهد.رنجی که می شودبه قیمت ارزان آن را خریدوتبدیل به گنج کرد.تبدیل به ویلای شیک نمودواین است تنازع همیشگی رنج وگنج .
وقتی به استانم گیلان وچهره مظلوم کشاورز نگاه می کنم دلم می سوزد .وقتی به محصول استراتژیک همچون برنج وچای توجه می نمایم متوجه می شوم ،ماردوشی هست که چهره نحیف ولاغراین محصول را می بلعد.مغزش را می خورد ،پوچش می کندتا زنده بماند.
چقدردردآوراست که هر روز ازمیزان زمین های کشاورزی کم می شود امافروشگاه های ما مزین به کالاهای خارجی ولوکس می گردد . چقدردردآوراست که سالهاباید سخن از واردات بی رویه برنج وچای شنید و درداورترازآن ، این است که نمی دانیم این دردرا بایدبه چه کسی بگوییم .نمی دانیم پزشک معالج کیست؟ چه زیبا گفت مولوی «دردیست غیرمردن کان رادوانباشد
پس من چگونه گویم کین دردرا دوا کن»
سال گذشته دقیقا درهمین فصل بودکه یکی ازنمایندگان مجلس گفت :«دربدبینانه ترین حالت ،نیازکشوربه واردات برنج ۵۰۰ هزار تن می باشد اما دو میلیون تن برنج به کشور وارد میشود.»این سوالی است که کسی به آن پاسخ نمی دهد.هیچ دولتی عزمی برای حل مشکلات کشاورزان ندارد.هیچ وقت دولتی تلاش نکرد که یک قیمت پایه و مصوب تعیین کندتا ازبی ثباتی بازار و حضور خارج از کنترل دلالان ، جلوگیری کند.