سرانجام آخرین جهانگشای شرق /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
مدیر خبر1 اسفند 3, 1399مقالهدیدگاهها برای سرانجام آخرین جهانگشای شرق /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ بسته هستند444 Views
اختصاصی همای گیلان/ بازن پزشک ویژه نادرشاه بود و به گواه آنچه در نامه ای برای کشیش پدر روژه نوشته، در شب قتلِ نادرشاه، چادرش کنار چادر نادر بوده است. نادرشاه که پیش از سلطنت به «طهماسبقلیخان» معروف بود، برای سرکوب شورش کردهای خبوشان لشکرکشی کرده بود و در محلی به نام فتحآباد خبوشان شب را در چادر خویش میگذرانَد. او که مدتی میشد که نسبت به سردارانِ ایرانی سپاهش و نیز نگاهبانانِ خود بدبین شده بود، با سرانِ افغانیِ سپاه خود بهطرز محرمانه قرار میگذارد که فردا صبح، سران قزلباش و سردارانِ ایرانی سپاه را دستگیر کنند. این قرارِ محرمانه اما به بیرون درز میکند و مظنونان که از شدتِ عمل نادر آگاه بودند، تصمیم میگیرند، در شب یکشنبه یازدهم جمادی الثانی ۱۱۶۰ (برابر با سیام خرداد ماه ۱۱۲۶) پیش از آنکه سرِ خویش را به تیغ نادری بسپارند، سر نادرشاه را طعمه شمشیر خویش سازند.
اصل ماجرا:
چند ساعت از شب گذشته توطئه کنندگان با احتیاط هرچه تمام تر در چادر شوقی (دختر محمد حسنخان قاجار) که نادر در آن شب با او به سر میبرد راه یافتند
محمد خان قاجار و صالح خان قاجار و مرد مصمم دیگری به خود جرات دادند و پس از خفه کردن نگهبان چادر به سراپرده داخل شدند
صدای پای آنها شوقی را از خواب بیدار کرد و او به محض اینکه شبح (سایه) صالح خان را تشخیص داد شاه را از خواب بیدار نمود.
نادر با نهایت تعجب و خشم از خواب بیدار شد و دست به شمشیر برد و به صالح حمله ور گردید اما چون بخت از او برگشته بود پایش به یکی از طناب های چادر گرفت و قبل از آنکه بتواند از جای برخیزد صالح خان با شمشیر به نادر حمله برد و یکی از دست های اورا قطع کرد
صالح خان پس از وارد ساختن این ضربه چنان وحشت زده شد که بر زمین میخکوب گردید اما محمد خان قاجار خونسردی خود را حفظ نمود و سر نادر را قطع کرد.بدین طرز، داستانِ زندگی سرداری که همه عمر جنگید و به این سو و آنسو تاخت و ایران را از چند پاره شدن به دست افغان و روس و عثمانی نجات داد، بهتلخی بهسرآمد. چرا به چنین سرنوشت شومی دچار شد، مورخان دلایلی را برشمردهاند. ازجمله میتوان به تغییر خُلق و خوی نادر در سالهای پایانی عمر و حرصِ روزافزونش به جمعآوری مال و ثروت اشاره کرد. همین عطش سیریناپذیرِ او به جمعآوری زر که با وضع مالیاتهای سنگین و به زور و تعدی گرفتن مالِ مردم جریان داشت، نَفَسِ نُفوسِ ایران را بند آورده بود.
همچنین تلاش برای تغییر مذهب رسمی در ایران و نیز محو کردن نام و اثر حکومت صفویه را نیز به نادر نسبت داده اند.منبع:اوضاع نظامی ایران دوره نادرشاه،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس