ماجرای برادرخواندگی زیادبن ابیه /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ
مدیر خبر1 تیر 24, 1400مقالهدیدگاهها برای ماجرای برادرخواندگی زیادبن ابیه /تهیه کننده علی غلامرضائی مدرس دانشگاه وپژوهشگرتاریخ بسته هستند534 Views
اختصاصی همای خبر/ مادر زیاد کنیزکی روسپی بود که «سمیه» نام داشت و بالطبع مردان متعددی با او رابطه داشتند. و زیاد از آن همه ارتباط پدید آمد. مادر زیاد او را به «عبید» که غلامی رومی و از غلامان «بنی ثقیف» بود، منسوب نمود. و زیاد تا چندی «زیاد بن عبید» خوانده می شد. امّا از آنجا که عبید برده ای گمنام بیش نبود، کم کم نام او از دنبالۀ اسم زیاد قطع شد و زیاد به پدر مجهولی منتسب می شد؛ یعنی به او «زیاد بن ابیه» یا «زیاد پسر پدر خود» می گفتند!!
این «سمیه» کنیز حارث بن کلده ثقفی طبیب بود. حارث او را به چراندن گوسفندان فرمان داد، اما او در صحرا چندان ننگ به بار آورد که حارث ناگزیر او را راند. بعد از آن بود که این روسبی خود را به سر عبید غلام و چوپان حارث بیانداخت و علانیه در جرگه فواحش طائف درآمد.
تولّد زیاد و ماجرای ذکر شده قبل از اسلام بود. پس از ظهور و شایع شدن اسلام، زیاد از جمله آحاد مسلمین گردید و چون از جانبی، مردی زیرک و باهوش و سخنور و تیزرأی بار آمد، معاویه هنگام شورش بر علی علیه السلام به فکر افتاد تا او را که چندی از عمّال آن حضرت بود، به سوی خود بکشاند و از قوه تدبیر او استفاده کند. لذا مجلسی ترتیب داد و در آن زیاد را از نطفۀ ابی سفیان؛ پدر خود معرفی نمود! بدین گونه او را به بنوامیه ملحق ساخت و برادر خود نمود!
در آن مجلس، أبومریم سلولی شراب فروش که از اهل طائف بود، به تحریک و اشارۀ معاویه شهرت داد که زیاد برادر معاویه است.
شراب فروش گفت که زمانی أبی سفیان در سفر تجاری اش به طائف آمده و از من زنی خواست، و من جز سمیّه را در اختیار نداشتم. پس همو را بدو پیشنهاد کردم و او گفت: او را بیاور گرچه … اش بدبوی و … اش دراز است. پس ابوسفیان با سمیّه درآویخت و او از أبی سفیان بار برداشته، همین زیاد را زائید.
چون در این زمان بنی امیه بر بسیط قدرت نشسته بودند، این «انتساب» که بدعتی پلید بود، ناگزیر پذیرفته شد .چون علی علیه السلام به شهادت رسید، زیاد از بیعت با معاویه خودداری کرد و در دژهای فارس متحصّن شد.معاویه چون از کیاست زیاد آگاهی داشت، به دلجویی از او برخاست و او را که از حرامزادگی و مشکل حسب و نسب رنج می برد، طی همان مجلس که مذکور افتاد، به خود و خاندان خود منتسب ساخت .منبع:چکیده تاریخ اسلام تاپایان خلافت عباسیان،علی غلامرضائی،انتشارات دافوس،چاپ دوم،۱۳۹۹