راز های پشت پرده ی تجاوز روسیه به اوکراین

قسمت دوم

اختصاصی همای خبر/دیوار بزرگ برلین ، به ظاهر شاید از فولاد و آهن و سیمان و سنگ وآجر روی هم چیده بود ولی در اصل ،خط فاصل در میدان نبردی بزرگ بود که دو طرف پیروز جنگ ، سرمست، شاخها را تیز و به روی هم نشانه رفته بودند .

یک طرف ،دنیای کاپیتالیسم با ثروت های افسانه ای که شروع به بازسازی اروپا و ژاپن کرده و چون با پایه های فکری و نظری و تاریخی اروپا آشنا بود ،از علایق و سلایق مردم این قاره جهت باز سازی ، گام برداشت ، بنابر این با رشد و تقویت و فراهم آوردن زمینه های لیبرالیسم تاریخی در عرصه ی سیاسی و اقتصادی و اجتمایی جامعه و اقتصاد بازار آزاد و استفاده از نظریه های علمی اقتصاد سرمایه داری و فوت و فن های علمی ی نظریه ی اقتصادی کِنز و آدام اسمیت ، اروپا را به مدت پنجسال ، عروس پنچ قاره ی جهانی کرد ، طوریکه که در سال ۱۹۵۰ میلادی ، یعنی پنج سال بعد از پایان جنگ دوم جهانی ، آلمانغربی صادرات صنعتی به کشور های دیگر داشت و در شرق دور ، ژاپنی ها محصول غولهای صنعتی تکنولوژی نظیر تویوتا و سونی را روانه ی بازار مصرف جهانی کردند .
کاپیتالیسم با آگاهی تاریخی و درایت فلسفی دریافته بود که همه ی نقطه ضعف رقیب و دشمن مقابل در دموکراسی و تکنولوژی و سرمایه ، می باشد بنابر این ضمن رشد و زمینه های تکامل آن ، سر انجام برای حفظ دست آورد های چند گانه ، نیاز به بازوان مسلح داشته که برای این منظور به تشکیل پیمان نظامی ناتو که مرکب از کشور های بزرگ اروپا مانند آلمانعربی و انگلستان و ایتالیا ووو مبادرت کرد .
کاپیتالیسم ، محصول نظام سرمایه داری می باشد و بدون سرمایه ، اروپای تخریب شده از جنگ ، هرگز ساخته نمیشد .او ضمن بهر برداری از نبوغ ذاتی اروپائیان و آگاهی از پیشینه تاریخی مردمان این قاره در عرصه های متفاوت و متنوع علمی ، حرکت چند سویه ای را شروع و از سیاست و اقتصاد و هنر و تکنولوژی و همه ی علوم و فنون ، راه پیشرفت را به هزاران دلایل دیگر هموار و گام به گام سرنوشت خویش را به همه دنیای اروپای بعد از جنگ گِره زد و حرکت تاریخی نوینی آعاز کردند .
نبض نوین تبلیغات ماهواره ای را برای جهان پس از جنگ در اختیار خویش گرفت و با تبلیغ شیوه های حکمرانی و جامعه ای آزاد بر اساس دموکراسی و مصرف محصولات ساخته شده از کمپانیهای بزرگ جهانی حتی به اطاق خواب ، رقیب راه یافته بود .
کمپانیهای بزرگ آمریکایی و ژاپنی و اروپایی نود درصد از محصولات مورد نیاز جهان را تولید و سرمایه ها را به سوی خویش سرازیر کردند و این سرمایه ها بطور تصاعدی ، ازدیاد و در بخش های متنوع اجتمایی از جمله رفاه عمومی ، بهداشت و آموزش ووو..هزینه می شد و سطح و حجم زندگی و زیبایی و نشاط جامعه ی غربی را نسبت به سایر کشور ها ، دقیقا آشکار کرد .
کارل مارکس نظریه ای در مبانی اندیشه ی سیاسی و فلسفی دارد ، بدین مضمون که اگر سرمایه داری بیش از اندازه رشد کند، از درون متلاشی میشود یعنی آنتی تز خویش را در درون خودش پرورش می دهد ووو..
اما سرمایه داری ضمن آگاهی کامل از نظریه ی فلسفی مارکس ، با نونوار و تامین اقتصادی طبقه ی مولد سرمایه و تکنولوژی و رفاه افسانه ای زندگی و حیات کارگران و مهندسان و کار آفرینان، آنان را در سود و سرمایه و سهام کارخانجات ، سهیم کرده و کیست که نداند که زندگی و حیات و رفاه اجتمایی و امتیازات سیاسی و فرهنگی ، در کشور های سرمایه داری ، بیش از هر کجای جهان هست .
آری ، گامهای علمی و تاریخی و حیاتی ی کاپیتالیسم که در قالب سرمایه داری جهانی و در راس آن آمریکا، در پایان جنگ دوم جهانی ،ابتدا برای باز سازی اروپا و سپس مهار کمونیسم انقلابی که عطش و ولع ی دیکتاتوری و پرولتاریای جهانی را داشته ، سر انجام ، پیروز این میدان ، کاپیتالیسم بود و در صبح روز چهارم میدان نبرد تاریخی ی کاپیتالیسم و کمونیسم جهانی ،میخائیل گورباچف نابغه ی عالم سیاست در اردوگاه کمونیسم و آخرین بازمانده از این اردوگاه و دبیر اول حزب کمونیسم و رئیس دفتر سیاسی( پولیت برو) ، طی یک سخنرانی نفس گیر گفت :
رفقا ،ما جنگ را باختیم .
ادامه دارد …

جلال میرزاآقایی

با کانال همای خبر همراه باشید.

http://homaygilanir