در وبینار مدیریت ارتباط مطرح شد : ارتباط موثر میان مدیریت با کارکنان ، اعتماد را در سازمان نهادینه می کند دکترحجت بقایی( ریاست روابط عمومی و امور بین الملل مجمع بین المللی مهندسین ، عضو کانون مشاورین زیست بوم کسب و کار)

اختصاصی همای خبر/کارآفرینان و مدیران محترم توجه داشته باشند که برای آینده کاروکسب خود علاوه بر سود مالی باید روابط انسانی را هم مدنظر داشته باشند.
این مورد از گزینش و انتخاب کارکنان شروع شده و تا همکاری و بازنشستگی ادامه خواهد داشت.
در برخی مکاتب مدیریتی ، مدیریت یک فرایند اجتماعی است که باید ابعاد انسانی ویژه داشته باشد.
این فرایند برپایه عواطف و احساسات انسانی و روابط متقابل ناشی از کارکردن قرار دارد .
در محیط کار با مسایلی روبرو خواهیم شد که به جای اینکه مسایل کاری و مالی و اداری باشند،مسایل انسانی هستند ، که در حوزه های روانشناسی،اخلاقی و نهایتا اقتصادی قرار می گیرند .
مدیران بالادستی به مدیران میانی و آنان به کارکنان باید مسئولیت دهند، مسئولیتها باید بین کارکنان تقسیم گردد، تا این حس مسئولیت موجب شود کارکنان دقیق تر،منظم تر و با انگیزه تر کار کنند ، و تجربه کسب کنند تا برای آینده مجموعه مفیدتر باشند ، در این صورت شما در مرحله اول آینده مجموعه و در مرحله دوم آینده شخص( کارکنان) را بیمه کرده اید چزا که یک فرد متعهد و مسئولیت پذیر و با تجربه پرورش داده اید ، که می تواند مجموعه ای را تنهایی هدایت کند .
در اینجا به موضوعی اشاره نی کنم که در اغلب نقاط دنیا خصوصا در ایران دانستن آن اهمیت زیادی دارد .
و آن اینکه در سازمانها و ادارات روابط از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است .
شما باید به عنوان یک مدیر در این موضوع دقت داشته باشید که با افرادی که ارتباط بیشتری دارید ، متخصص و مسئولیت پذیر باشند ، افرادی که صرفا بخواهند از موقعیت شما استفاده کنند کم نیستند و این موارد را به راحتی در بین مدیران میانی و کارکنانتان می توانید متوجه شوید .
اگر ارتباط مدیر با زیر دستان و کارکنان ارتباط صحیحی باشد ، در اختلاف نظرها و درگیریهای مالی کاملا مشخص می شود ، و مدیر با قدرت و اعتماد به نفس بحران را از سر می گذراند . ولی اگر ارتباط مدیر با کارکنان مشکل دار باشد مدیر باید انرژی خود را تقسیم کند که هم به رفع اختلاف نظرها و درگیریهای خارج از مجموعه بپردازد و هم مراقب باشد که کارکنان کارشان را انجام دهند و مسئله جدیدی پیش نیاید .
نمونه دوم این است که مشتری معمولا برای اینکه کارش سریعتر راه بیفتد پیشنهادهای وسوسه انگیزی می دهد ، از آن پیشنهادهای مالی فوق العاده ، و اگر فقط یکی از کارمندان بخواهد این مورد را خودش بدون هماهنگی مدیریت انجام دهد می توانید حدس بزنید چه خواهد شد .
مطنئنا در مرحله اول موسسه ضررهای مالی متعدد خواهد داشت ، چون این مورد باعث می شود مشتریان این چنینی کارمنددمورد نظر را دیگر رها نمی کنند . و راه نفوذ به موسسه می شود . و در مرحله بعد موسسه ابهت و بزرگی خود را در بین مشتریان بالقوه از دست می دهد و موسسه رو به نابودی خواهد رفت .
پس یک مدیر خوب باید روانشناس خوبی باشد ، باید ارتباطات را بداند تا از بروز تکروی ها، انتقامها عصبانیتهای لحظه ای و … در کارکنان جلوگیری کند .
و این مورد با مطالعه و آموزش و از آن مهمتر ارتباط مستمر با کارکنان انجام پذیر است .
(( مدیران باید اعتماد کنند تا اعتماد ببینند ))
مدیران باید سود سازمانی راببینند تا سود شخصی ، دید مدیران اگر سازمان محور باشد تا شخص محور ، خواهند توانست در مدیریت مجموعه پیروز باشند و هم در ارتباط با مدیران بالادستی و کارکنان خود موفق تر باشند.
مدیران بالادستی باید به کارکنان خود اعتماد کنند و با دادن مسئولیت به آنان نیروی کار را برای ساخت آینده مجموعه سازمانی پرورش دهند .

با کانال همای خبر همراه باشیدhttp://@homaygilanir