«تحلیل سرنگونی حکومت اسد از افق اندیشه فارابی »
با قلم:
مهندس حسین جمالی
مدرس دانشگاه
کارشناس ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات
دانشجوی حقوق قضایی
با درود و مهر! ✍..
می دانیم لغو رسمی پادشاهی عثمانی ( امپراتوری عثمانی) از سوی مجلس ملی کبیر ترکیه در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۲۲ انجام شد. « سلطان » ( مظهر حاکمیت) در سرزمینهایی که سلسله عثمانی از سال ۱۲۹۹ بر آنها سلطنت میکرد، عنصر نامطلوب اعلام شد. برخی انقلاب یا کودتای ۱۹۰۸ ترک های جوان را آغاز فروپاشی امپراتوری عثمانی می دانند. پیآمد فروپاشی عثمانی، ۲۳ کشور پدید میآیند؛ که تأسیس «جمهوری سوریه» را در شانزدهم سپتامبر ۱۹۴۱میلادی اعلام و تاجالدین الحسنی رئیسجمهور این کشور شد….
حافظ اسد، هجدهمین رئیس جمهور با «کودتای نظامی» به قدرت رسید، وی از سال ۱۹۷۱ تا پایان عمر در سال ۲۰۰۰، بر سوریه حکومت کرد و طی این دوره، سوریه را از یک جمهوری سکولار به یک دیکتاتوری خانوادگی تبدیل کرد.
در امتداد او، بشار اسد( زاده ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ ) از ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۰ تا ۸ دسامبر ۲۰۲۴ به عنوان نوزدهمین رئیس جمهور سوریه با دیکتاتوری حکمرانی کرد.
از سویی ما می دانیم مقوم بنیادین چهارگانه یک کشور عبارتند از:
،سرزمین
، جمعیت
، حکومت
و حاکمیت.
براستی دامنه ی تحلیل و سرنگونی حکومت و حکمرانی ۵۴ ساله خاندان اسد، نزد اندیشمندان و پژوهشگران چگونه می باشد؟
اما نیک بدانیم «رامی عبدالرحمان» مدیر دیدبان حقوقبشر سوریه میگوید «در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ حدود ۳۰ هزار زندانی در زندان صیدنایا اعدام شدهاند. بیش از ۱۰۵ هزار زندانی سوری در زندانها در زیر شکنجه کشته شدهاند و از مردم سوریه هیچ کسی پیدا نمیشود که یکی از بستگانش در زندانهای رژیم اسد نبوده باشد».
افزون بر اینها، حدود ۶ میلیون نیز آواره و بی خانمان شدند.
با در دست داشتن آمارها در ابعاد مختلف می توان تئوری واقع گرایانه تری ارائه نمود. (نمودارهای بودجه کل کشور در بازه زمانی معین و تخصیص آن به نهادهای امنیتی، نظامی و آموزشی و بهداشتی و …. نیاز است) از سویی حافظ اسد با کودتایی نظامی و غلبه، قدرت سیاسی را بدست گرفت. از منظر جامعه شناسی سیاسی، کودتای نظامی متناظر با مدینه تغلبیه فارابی هست. در مدینه تغلبیه رؤسای آن با قهر، غلبه و دیکتاتوری قدرت را به دست می گیرند. مدینه تغلبیه زیر مجموعه مدینه جاهلیه است. ( مدینه جاهلیه منقسم است به: ضروریه، نذاله، خسیسه، کرامیه، تغلبیه و جماعیه ) در فرصتی دیگر حد و مرز فرمان بران و فرمانروایان در اقسام مدینه های فارابی آنالیز می شود.
حافظ اسد در حکمرانی خویش، اقناع را بیش از ارعاب بکار می برد، بر خلاف بشار که ارعاب را بیش از اقناع. البته می دانیم اقناع با ضریب «مشروعیت کارآمدی» همبستگی مثبت دارد. از منظر زاویه سیاسی دولت – کشور خاندان اسد، «نظامی» و از لحاظ حقوقی نحوه ی تنسیق قدرت، الیگارشی به شمار آمده.
اگر چه در « قانون اساسی کشور سوریه» به دولت دموکراتیک و سوسیالیست تصریح شده ، قانون اساسی سوریه در تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۱۲م صادر شد که پنجمین قانون اساسی دائم کشور سوریه از تاریخ تشکیل این کشور به مفهومی کنونی، از تاریخ ۱۹۲۰م. است. تدوین این قانون اساسی به دست کمیتهای که بشار اسد مکلفش کرده بود آماده، و پس از همهپرسی که در تاریخ ۲۶ فوریه ۲۰۱۲م. به تصویب رسید. اما دو قانون اساسی پیشین از این، که در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۲۸ میلادی، توسط مجلس مؤسسان ایجاد شده به شیوهٔ دموکراسی بود. ایجاد و ماهیت قانون اساسی هر کشوری علاوه بر آن که ماهیت حکومت و حکمرانی را ترسیم نموده، ضریب دوام و سرنگونی آن را در خود نهفته دارد. حال با اشاره به اصل اول و دوم قانون اساسی سوریه اشاره به نتیجه گیری نهایی می پردازیم.
اصل۱
۱ – جمهوری عربی سوریه یک دولت دموکراتیک، مردمی، سوسیالیست و دارای
حاکمیت با سرزمین غیر قابل تجزیه است. جمهوری سوریه عضو دولت جمهوری های
متحد عرب است.
۲ – کشور عربی سوریه بخشی از وطن عربی است.
۳ – ملت سوریه
جزیی از امت عرب است و در تحقق وحدت کامل آن کوشش می نماید.
اصل۲
۱ – نظام حکومتی کشور عربی سوریه، جمهوری است.
۲ – حاکمیت متعلق به ملت
است که آن را بر طبق قانون اساسی اعمال نمایند.»
نکته دیگر آنکه «دولت – کشور» سوریه خود را امت عرب به شمار می آورد ، نه امت اسلام.
سیمای سوریه پسا اسد، فعلا آشکار و روشن نیست.
اما با عطف به قانون اساسی جدید که احتمالاً جایگزین خواهد شد و فاصله آن با حقوق جهانی بشر، سیما و آینده رژیم سیاسی سوریه را می توان ترسیم و تصویر نمود.
هرچه از حقوق جهانی بشر، دورتر باشد، به طالبانیسم و بنیادگرایی و سلفی گری نزدیک تر می شود .
مهندس حسین جمالی
مدرس دانشگاه
کارشناس ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات
دانشجوی حقوق قضایی
hossein.jamali1214@gmail.com
🌾🌾🌾
انتهای پیام/ همای خبر