همای گیلان: پرونده قتل فجیعی که چندی پیش در خیرآباد ورامین رقم خورد و بسیاری را به بهت و حیرت فرو برد، روز به روز ابعاد گسترده تری پیدا میکند؛ آنقدر گسترده که هضم ماجرا روز به روز سخت و سخت تر میشود.
محمدرضا قدیرزاده، مدیرکل حوزه ریاست سازمان پزشکی قانونی، روز گذشته در سومین سمینار علمی «سوء مصرف و اعتیاد به الکل از دیدگاه طب بالینی و قانونی»، در بخشی از سخنان خود گریزی به پرونده قتل دختر بچه تبعه افغانستان که به قتل رسیده زد و سخنانی درباره قاتل هفده سالهی این پرونده بیان کرد که به شدت نگران کننده و عجیب به نظر میرسند.
او که درباره خطرات مصرف الکل در کشورمان سخن میگفت، با تأکید بر این نکته که غلظت الکل در خطراتی که برای مصرف کنندگان به همراه دارد، موثر است، آمار مصرف الکل در کشورمان را هم تراز با آمار مصرف این ماده در دیگر کشورهای شرق مدیترانه و در حد قابل قبولی خواند و افزود: «شاخص مصرف سنگین دورهای در دنیا ۶.۳ درصد است؛ اما بنا بر آمارهای غیررسمی این شاخص در کشور ما ۱۹ درصد است؛ یعنی افرادی که در ایران مشروبخواری میکنند نسبت به افراد دائمالخمر در کشورهای اروپایی سه برابر بیشتر الکل مصرف میکنند».
قدیرزاده در ادامه به مرگ آور بودن مصرف همزمان الکل و داروهای مخدر مانند ترامادول و متادون، به مرگ فوتبالیست مشهور کشورمان بر اثر همزمان این دو ماده اشاره کرد و گفت: «هر چه غلظت الکل در نوشیدنی افزایش یابد، خطر آن نیز بیشتر خواهد شد به همین دلیل به علت پایین و مشخص بودن غلظت الکل در کشورهای خارجی خطر آنها کم است، حال آنکه در ایران غلظت الکل در مشروبات الکلی اصلا مشخص نیست. متأسفانه به علت آنکه افراد مصرفکننده مشروبات الکلی در ایران، میزان وابستگیشان به این مواد افزایش مییابد، افراد ارائهکننده این مشروبات در بیش از ۶۰ تا۷۰ درصد آنها متادون، ترامادول و دیازپام اضافه میکنند. به همین دلیل فردی که مشروب مصرف میکند، همزمان متادون، ترامادول و دیازپام را نیز دریافت میکند».
پس از این سخنان، نوبت به بیان مسائلی در خصوص پرونده جنایت ورامین رسید تا مدیرکل حوزه ریاست سازمان پزشکی قانونی بگوید: «اخیرا شاهد قتل دختر بچه شش ساله افغانی توسط یک پسر هفده ساله بودیم. متأسفانه قاتل ستایش از دوازده سالگی مشروب مصرف میکرده و مصرف مداوم داشته و هنگام مصاحبه با وی متوجه شدیم که همزمان ترامادول نیز مصرف میکرده است؛ مصرف مشروب، ترامادول و موادمخدر به طور همزمان، علت مرگهای ناگهانی و قتلهای ناشی از مصرف الکل است».
بدین ترتیب مشخص میشود که قاتل نوجوان این پرونده، فردی است که علاوه بر ربودن دختر بچه ای شش ساله، تجاوز به وی، قتل او با ضربات چاقو و تلاش برای امحای پیکر بی جانش، نقاط تاریک دیگری نیز در پرونده دارد؛ میگساری و مصرف داروهای مخدر از نوع آمفتامین، آن هم از سن و سال بسیار پایین!
این در حالی است که چندگانه جرایمی که وی در ماجرای قتل ستایش رقم زده برای رساندنش به صدر فهرست قاتلان کفایت میکند، زیرا میبینیم این نوجوان هفده ساله در عین حال که موقر و متین به نظر میرسیده و حتی میان اهالی محله به حسن رفتار و خوش اخلاقی مشهور بوده، در یک روز هم دختر بچه ای را ربوده و با کشاندن او به منزل به وی تعرض کرده، هم بی هیچ نگرانی دست به جنایت بزرگتر زده و دختر بچه را با ضربات متعدد چاقو کشته و در نهایت در کمال خونسردی اقدام به نابودی جسد با اسید کرده است.
اکنون کافی است تا بدانیم این نوجوان موقر از دوازده سالگی، یعنی انتهای مقطع ابتدایی مشروب مصرف میکرده و همزمان مخدرهای دارویی میخورده تا تصویر یک «مجرمی کهنسال» از وی در ذهنمان شکل بگیرد؛ مجرمی خطرناک که تصاویر اینستاگرام وی نشان میدهد قلیان نیز میکشیده، دوست غیر همجنس نیز داشته و با وی خلوت میکرده، خودزنی هم در کارنامه وی به ثبت رسیده و به گفته برخی منابع، فیلم های مستهجن هم تماشا میکرده است؛ مجرمی ترسناک که از هیچ کار بد و فجیعی فروگذار نبوده، در حالی که هنوز به سن قانونی نیز نرسیده!
با این حساب برای آنکه قاتل ستایش را دیو و هیولا نبینیم، باید منکر ادعاهای مطرح درباره وی شده و سخنان پزشکی قانونی و دیگر مراجع درباره این پرونده را مردود بدانیم و در غیر این صورت، بپذیریم که قتل ستایش عاملی برای شکوفا شدن این هیولا در منظر عموم بود؛ هیولایی که جا دارد بپرسیم از کجا آمده و نقش نهادهای مختلف در پیشگیری از شکل گیری و حتی شناسایی امثال آنها کجاست؟ هیولایی که نمیدانیم آیا نمونه ای نادر بوده یا یکی از لشکر هیولاهایی که در سایه بی مسئولیتیهای فراوان رشد و نمو یافته و آماده شکوفا شدناند؟!//تابناک