چاپ مطلب چاپ مطلب

نگاهی به حکایت طوطی و بقال از مثنوی مولانا/ شیرین تمجیدی

همای گیلان: مثنوی یکی از آثار محمد جلال الدین بلخی ( مولانا) است.شیوی مولانا برای بیان اندیشه هایش استفاده از حکایت می باشد. این حکایت ها مداوما-و گاهی به صورت پراکنده- در شش دفتر مثنوی تکرار شده است.یکی از داستان های زیبای مثنوی « حکایت طوطی و بقال» است این حکایت در میان داستان اول مثنوی « شاه و کنیزک» بیان شده است.

photo_2016-06-12_13-28-30حکایت طوطی و بقال در هشتادو شش بیت و در فاصله بیت های دویست و چهل و هفت تا سیصدوبیست و سه آمده است.

آغاز این حکایت چنین است:

بود بقالی و وی را طوطی
خوش نوائی سبز گویا طوطی

در دکان بودی نگهبان دکان
نکته گفتی با همه سوداگران

خلاصه داستان چنین است: بقال طوطی سخن گویی داشت روزی تصادفا روغن را در دکان روی زمین می ریزد بقال ناراحت شد ضربه ای به سرش می زند موهای طوطی می ریزد و کچل می شود. طوطی دیگر سخن نمی گوید. ناراحتی بقال چاره ساز نمی شود تا اینکه روزی مرد کچلی از کنار مغازه بقال می گذرد و طوطی با دیدن او به حرف می آید و به او می گوید:

از چه ای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی

از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را

در واقع طوطی خود را با او مقایسه می کند. هدف اصلی مولانا در بیان حکایت این است که مخالفان شمس تبریزی را مورد سرزنش قرار می دهد که خود را با او مقایسه می کنند و همچنین رندانه به کسانی که خود را با انبیاء و صالحان مقایسه می کنند طعنه می زند و از ما مردمان می خواهد که فریبشان را نخوریم.
در مجموع ۱.طوطی نماد مقلدانی است که بدون آنکه حقیقت را دریابند سخنان اولیای الهی را تکرار می کنند.
۲. بقال کنایه از مراد و راهنما و هدایت سالک است.
۳. روغن کنایه از ارزش ها و مبانی طریقت می باشد.
۴.موهای سر طوطی کنایه از ارزش های بی ارزش دنیوی در نگاه انسان های معمولی است.

شیرین تمجیدی/ دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی 

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …