اختصاصی همای گیلان: انسان تنها موجودی است که با محیط خود چه طبیعی و جه محیط اجتمایی رابطه خود آگاه دارد.حیوانات تنها با حضورخود در طبیعت تغییراتی ایجاد می کنند,اما انسان می کوشد محیط طبیعی خود را بشناسد و برای تغییر آن در جهت نیاز های خود به اندیشه و بر نامه ریزی بپر دازد ودر مورد محیط اجتمایی نیز به همین تر تیب.انسان از بدو دوران حیات خود همیشه سامان حیات اجتمایی خود را تغییر داده است و دگر گون کرده است.
ایجاد دگر گونی در محیط طبیعی و اجتمایی ابتدا بسیار کند بوده است اما با گذشت زمان همواره شتاب بیشتری گرفته است و هر چه به دوران جدید نزدیکتر می شویم این شتاب بیشتر می شود.رابطه خود آگاه یعنی تلاش برای شناخت محیط طبیعی و اجتمایی و کوشش برای تغییر آن در جهت تامین هر چه بهتر نیاز های خود.رابطه خود آگاه نه تنها مستلزم پرسش از قوانین طبیعت برای تسلط بر آن بلکه متضمن پرسش از مظاهر روابط اجتمایی ,آداب ,سنتها,اعتقادات,و نهاد های رایج در جامعه و همچنین جستجوی راه های تحول و امکان بهسازی آنها است.بشر بتد ریج پی برد که هم طبیعت و نهاد ها و آداب اجتمایی را همسو با اهداف خود مورد باز نگری قرار دهد.از جمله مسائلی که بشر از دیر باز با آن سرو کار داشت شکلهایی از نظم اجتمایی و گونه هایی از سازمان سیاسی ,اقتدار سیاسی و زمامداری سیاسی بوده است.
تا زمانی طولانی این نظم و نهاد های اجتمایی بنا به سنت جریان داشته اند و مردم آنها را بنا به سنت می پذیرفتند یعنی اینکه در باره آنها و باز نگری در آنها کمتر به اندیشه می پر داختند اما سرشت دگر گون شونده زندگی هر بار بحرانهایی با خود همراه داشت که مردم را در باره چون و چرایی صورتهای زندگی اجتمایی مثل قانون , اقتدار,دولت ,به باز اندیشی وا می داشت .اندیشه هایی که با پرسش از ماهیت پدیده هایی چون اقتدار سیاسی,سامان سیاسی, نهاد های سیاسی و دولت سر و کار دارد .پیدایش دولت همواره از مسائل مهم اندیشه های سیاسی بوده است اما در هر دوره ای اندیشمندان سر چشمه پیدایش دولت را در یک چیز می دانستند.زمانی نظریه الهی دولت مورد قبول اکثر اندیشمندان و مردم بود این نظریه ها دولت را به آفرینش الهی نسبت می دادند.
دوره ای نیز سرچشمه دولت را به قرار داد های اجتمایی منسوب دانستند که در این نظریه دولت نتیجه عمل تعمدی و ارادی انسان قلمداد میشدکه با رضایت و توافق انسانها در ایجاد یک سامان سیاسی با نوع خاصی از زمامداری قلمداد می شد.و سر انجام نظریه هایی پیدا شد که دولت را نه نتیجه عمل تعمدی انسان و نه منتج از اراده اهی و نه ناشی از غریزه اجتمایی انسان ,بلکه برآمده از تحول تدریجی نیاز انسان به نظم به شمار می آورد.تاریخ اندیشه های سیاسی فضای فکری دنیای گذشته را با مسائل سیاسی و دگر گونیهای آنرا باز تاب می دهد .در تاریخ اندیشه های سیاسی با عقاید سیاسی گذشتگان و چگونگی تحول آن سرو کار داریم.شناخت اندیشه های سیاسی گذشتگان تنها برای گروه های نخبه و یا سیاستمداران حرفهای نیست بلکه برای همه شهروندان لازم است .امروز بر اثر گسترش حق شهر وندی و شرکت تاثیر گذارسپهر عمومی برای احقاق آن ,آشنایی با اندیشه های سیاسی اهمیت خاص دارد.و بدون این شناخت بهره مندی از مواهب آن تقریبا غیر ممکن است .
جلال میرزا آقایی دانشجوی دکترای علوم سیاسی