اختصاصی همای گیلان: نزار قبانی شاعر شهیر عرب در سال۱۹۲۳م در شهر دمشق به دنیا آمد.این شاعر مشهورترین عاشقانه سرای جهان عرب است ،از تولدش چنین می گوید: “من فقط می دانم که در روز تولدم،طبیعت به اجرا ی انقلاب خود برضد زمستان سر گرم بودواز مزرعه ها و گل ها و گنجشک ها می خواست که او را در این انقلاب در برابر روش یکنواخت زمین تایید کنند.”
قبانی در سا ل۱۹۴۴ م زمانی که بیست و یک سال از عمرش می گذشت دررشته حقوق دانشگاه دمشق درس می خواند،بعد از فارغالتحصیلی به جای پرداختن به حرفه وکالت بر آن شد به هیات دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد.
وی نخستین دفتر شعرش را بانام “قالت لی سمرا”به فارسی” زن سبزه رو به من گفت”منتشر ساخت.همزمان با انجام امور سیاسی به سرودن شعر پرداخت وبا انتشار این کتاب درسوریه،هیاهویی به پا شدوموافقان و مخالفان بسیاری یافت.
آثار نزار قبانی:
۱-زن سبزه رو به من گفت
۲-کودکی سینه
۳-سامبا
۴-تو از آن منی
۵-محبوب من
۶ – نقاشی با کلمات
وغیره…
موضوع محوری تمام سروده های این شش کتاب عشق است.
شعر قبانی در عشق خلاصه شده واگر گاهی از تو صیف جزئیات پیکر محبوب و سر کشی های غریزی خود فراغت یافته،به موضوعاتی چون ستم بر زنان و تضییع حقوق آنان در جامعه عرب پرداخته است.
با فرا رسیدن سال ۱۹۶۷م وشکست حکومت ها ی عربی از رژیم اشغالگر قدس ،در نزار قبانی انقلاب درونی رخ داد.او در این مقطع، شعری با عنوان “حاشیه ای بر دفتر شکست”سرود که بسیار سر و صدا کرد:
“احساس در پوستمان مرده است/جان هایمان /از پوچی /می نالند/روز هایمان نرد است /شطرنج است و خمیازه ،
“او در سرو ده های بعدی دو محور اساسی را دستور کار خود قرار داد،محور اول عشق به یار و دیار، و محور دوم هجو اعراب به ویژه حکومت های عربی به خاطر خود کامگی و نا توانی هایشان.
قبانی فروغ شعر عرب است :این عنوانی است که منتقدین و شاعران به نزار قبانی داده اند .
رضا عامری مترجم اشعار قبانی می گوید:
فروغ مهمترین شاعری است که مقوله آبژکتیو در شعر فارسی را نمایندگی می کند.و نزار قبانی این کار را در شعر عربی انجام می دهد وی با بصیرت امروزی با آبژ ه ها تعامل و ارتباط مستقیم دارد .
نزار قبانی محصول ذهنیت مدرن است جسارت او در بر خورد با زن و بیرون آوردن او از آغوش خلفا و عشاق قرون گذشته مهمترین کاری است که وی انجام می دهد.او زن عر فانی و آسمانی را به زمین می آوردو این مهمترین مشخصه شعرش می باشد.عناوینی که دیگر ان به او داده اند ،شاعر زن و شراب ،شاعر عشق،شاعر رسوایی،بدون واهمه وبه طور آشکارا نام معشوق را وارد ادبیات عرب می کند.
وقتی که نزار قبانی با ادبیات غرب آشنا می شود و تحت تاثیر لور کا و بایرون قرار می گیرد ،در مسیر تازه ای گام می نهد و فضای بدیع و تاز ه ای برای شعر ایجاد می کند.
در شعر زیر می گوید ” زیبا ترین بهانه پیوند ما شعر است/این دوست مشترک /که با ما قهوه می نوشد/و به قیلوله می رود /چه زیباست …
او همانند شاملو معشوق را در عنوان های شعرش می آورد ،شاملو با آیدا در شعر فارسی سنت شکنی می کند و به وضوح معشوق در اشعار ش قدم می زند.
“بیشترین عشق جهان را به روی تو می آورم/از معبر فریاد ها و حماسه ها /چرا که هیچ چیز در کنار من از تو عظیم تر نبوده است/که قلبت چون پروانه ای/ظریف و کوچک و عاشق است /ای معشوق” آیدا “که سر شار از زنانگی هستی….
بخشی از سروده های نزار قبانی برای همسرش بلقیس الراوی سروده شده،
بلقیس الراوی/بلقیس الراوی /بلقیس الراوی /ضرباهنگ نامش را دوست داشتم/پناه می جستم به نواختنش/و می هراسید م از چسبانیدن نام او به نام خودم /چون وحشت از گل آلود کردن آب در یاچه / ناساز کردن سمفونی ای زیبا.
همسرش در جلو سفارت عراق در بیروت به دلیل بمب گذاری کشته می شود .این حادثه برای نزار قبانی تلخ و فراموش نشدنی باقی می ماند و درجای جای اشعارش به چشم می خورد.
عرب ها روزی خواهنددانست /که پیامبری را کشتند/پیامبری را کشتند…
بریده ای، ازیباترین شعراو برای بلقیس :
“بگو دوستم داری تا زیبا تر شوم /بگو دوستم داری تا زیر و رو شوم /بگو دوستم داری تا به قدیسی بدل شوم /بگو دوستم داری تا شعر هایم بجوشند….
بلقیس رعنا ترین نخل عراق /وقتی راه می رفت /طاووس همراه او وآهوان در پی او/بلقیس!
تو درد منی و درد شعر /بلقیس /
ای رساترین واژه کتاب عشق /عطر یاد من”
و تا آنجایی که او را خود شعرش میداند و مرگ او را همپایه از دست دادن شعرش،می داند.
پروین رحیمی