اختصاصی همای گیلان: نقد روحانی سزاست ولی عبور از آن خطاست و شاید بر جنبش اجتمایی ما جفاست .بر سر پیچ تاریخ تعلل و تفعل اینک خطاست و تحرک را پیشه کنیم و خطر را و آنچه در تاریخ بدین سیاق بر ما گذشت اندیشه کنیم که اگر حکمت و درایت نکنیم و از فرصت سوزیهای توالی تاریخی درس و پند نگیریم باختیم ودّرگرانبها به دور انداختیم .کارنامه چهار ساله روحانی نسبت به همه روسای جمهوری منطقه با توجه به مشکلات سر راهش بسیار بالا می باشد .با نگاهی عمیق و دقیق و تحلیل تخصصی به شرایط منطقه ,روحانی بهترین و عاقلانه ترین گزینه ریاست جمهوری می باشد.قابل قبول است که روحانی محصول جامعه مدنی نیست و خاتمی هم نبود ولی همگام آرزوهای تاریخی ملت بودند و از آن برای خود دار قالی به پا ,و قالیبافی! نکردند.
چاره ای نداریم جز اینکه روح ایرانی را با روحانی همگام کنیم و لگام بر تند روی و افراط زنیم .واپسگرایان تاریخ که امروز دلواپسی وناکسی میکنند ,اینک سراسیمه اند ومترصد دسیسه اند و ابر باد مه خورشید فلک ,به خدمت گیرند و در این ره فلک را بندگی نکنند و بهر دستمالی,قیصریه به آتش کنند و هر گز مباد که ایران را کنام پلنگان و شیران کنند.اشک حسرت قانون مداری از مشروطه جاری شده و برای چشمان منتظر نسلهای بعد ساری شده چون غفلت خماران میکده عادی شده واین راه طولانی شده وهزینه ها بهر مقصد سر به فلک کشیده است و فلک از شرم سر به زیر کشیده است.
تجربه تلخ تاریخی ما بود که بر سر هر هزلی به جدلی مشغول شدیم واستعداد ها انکار و شخصیت ها بی اعتبار کردیم و اینک در مسیر حرکت دموکراسی خواهی بر همگان واجب است پای بندی به حقوق مخالفان علی الخصوص سر سخت که ما را آبدیده کند.چه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما گرایشهای سیاسی خاص خودمان را داریم واین کتمان کردنی نیست ودر نوشته های هر کس مشخص است پس بهتر است که این گرایش ها منطبق بر حقوق همگانی ودر بر گیرنده همه نحله های فکری متفاوت در چار چوب به رسمیت شناخته شده حقوق انسانی باشد وگر نه رنج بیهوده و سعی بی فایده کردیم ودرِ میخانه را تخته کردیم و زحمت خماران میکده بی ثمر و ابتر شود و افق آسمان اندیشکده بی اختر شود. بقول پیر فرزانه ,سازش با دشمنان رواست ,حال تو که دوستی ,مروت با شما چون فریضه بجاست.قلمستان تاریخ محل احرار است نه جای ستیز افکار و حرمت آن بر همگان واجب است حتی اگر مخالف من برای ستیز, راغب است .جان به فدا کنیم و با شیپور ندا کنیم که با مخالفان, اندیشه ورزی کنیم وکینه ورزی بدور کنیم.
آنچه آینده این کشور را بیمه کند نه توپ است ونه تفنگ بلکه قلم است و کتابت قشنگ ,که اگرامروز غفلت کنیم ,آیندگان را خوار و ذلیل و خفت کنیم.پس جان هموطن,از تحمل سرکه ها مل میشود, واین صبر ,ظفر زاید وفرهنگ استبدادی نهفته در ذات ایرانی را در مان کند وبرای پروتستانی ,آماده زایمان کند..تا دیو استبداد درون,درون شیشه نشود هیچ فرشته آزادی ,زاده نشود وهمه فرصت ها زایل و سرمایه ها ضایع شود.رنسانس فر هنگی و فکری را از خود آغاز کنیم .اگر تحریک کنیم آنگاه قصد میدان کنند وهمه چیز ویران کنند و نهال نو پای مدنیت و روا داری را قر بان کنند.نسیان نکنیم که بی تامل عصیان کردیم وامید آیندگان را خرج نا کسان کردیم.سرکه استبداد تاریخی ما فقط با صبر و تحمل ,مَل میشود ودر این جمله تامل کنید واز نقد آن مرا محروم نکنید.
جلال میرازآقایی