چاپ مطلب چاپ مطلب

تعارض یا تعامل با نظام بین الملل،کدامیک؟ / جلال میرزاآقایی

اختصاصی همای گیلان: نظریه های متفاوت در باب نظام جهانی ، با نوشته های طولانی که به درازای عمر تاسیس نظام میرسد ،در قالب کنوانسیونهای ملل متحد به تحریر درآمده است.بررسی حقوقی اعضای دائم و یا صاحبان حق وتو، موضوع مورد بحث این مقال و گفتگو نیست.پس از پایان جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد بین دو بلوک شرق کمونیست و غرب کاپیتالیسم وتنازع و تضاد منافع طرفین ،بخش بسیار زیادی از منابع مالی و ملی و نیروی انسانی دو طرف را به هدر داده است که می توانست در توسعه و پیشرفت و ایجاد زیر ساخت های اقتصادی و انسانی و بهداشتی وآموزشی وزیست محیطی طرفین قرار گیرد.

%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c%db%8c

گور باچف آخرین رهبر و رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی سابق در اعترافی واقع بینانه اذعان کرد که کره جنوبی که وسعت خاکش در حد یکی از کشور های اقماری ما نیست ،از ما قویتر است چون دارای تکنولوزی اقتصاد محور و مازاد تجاری بسیار بالا و صاحب اقتصاد جهانی و تولیداتی که نیاز روز جهان می باشد در صورتیکه سر بازان ما در سیبری و نقاط دیگر کشور در فقر بی غذایی و گرسنگی بسر می برند وباز گفت رفقا،ما در جنگ سرد شکست خوردیم و ادامه آن دیگر غیر ممکن است.این اعتراف یکی از نوابغ عالم سیاست بود.
همچنین قربانیان عدم توسعه یافتگی ،کشور های اقماری چسبیده به هر یک از دو بلوک و خسارت های ساختاری موجود که بعد ها گریبان اتباع آنان را در جنگهای داخلی این دهه گرفته ، مشاهده می کنیم که همه عوامل توسعه و پیشرفت نابود شده است.عراق و لیبی و سوریه وافغانستان ولبنان و فاجعه انسانی در قاره سیاه که تقریبا هیچ رایطه دولت –ملتی در قالب نماد سازمانی یک کشور مستقل وجود خارجی ندارد ونه سازمانی ونه نهادی برای امدادی و…
با فرو پاشی دیوار برلین که نما د جنگ سرد بود،جهان وارد پارادایم دیگری در مناسبات بین المللی شد و بسیاری از کشور ها مجبور شدند که در استراتزی روابط فی مابین باز نگری کنند و بقا و دوام و حوزه منافع ملی را درپارامتر ها و فاکتورهای دیگری و جدید تری دنبال کنند که غفلت از این امر جبران نا پذیر می باشد.میراث داران انقلاب سوسیالیستی که در لجاجت و هرمنوتیک انقلاب ایدئولوژیکی تار عنکبوتی عصر جنگ سرد بسر بردند و کشور متبوع خود را به قهر فقر تاریخی هدایت کردند ،امروزه منتظر امداد سازمانهای جهانی هستند تا مردمانشان از گرسنگی جان نسپارند .

کوبای کاسترو و کره شمالی دارای انواع (کیم ایل ها،پدر و پسر و نوه)نماد این لجاجت بی خردانه هستند .اما وضعیت چین در اینمورد بسیار آموزنده می باشد.معمار چین جدید (تینگ شیائوپینگ)با خردمندی ستودنی این خطر را با شامه تیز سیاسی درک کرد ودر یک چرخش تاریخی بخشی از موهومات را که در قالب شعار های انقلابی در ذهن وروح و روان توده های بیسواد و عوام شکل کرفته بود و روز به روز آنان را در جهل و فقر منحط سوق می داد از دامن انقلاب پاک کرد و در های چین انقلابی را بسوی جهان آزاد باز کرد واز مزایای نهفته در دنیای جدید برای پی ریزی اقتصادی نوین که اینک جهان را در سیطره محصولات خود دارد باز کرد. واینک از دولتمردان ما انتظارمیرود که به این درس تاریخی توجه ویژه داشته باشند وپتانسیل های نهفته در کشور را در راه تحقق اهداف ملی هزینه کنند واسیر شعار هایی نشوند که هیچ سنخیتی با مبانی اندیشه های توسعه ملی در همه ابعاد آن ندارد.باید مواظب شعار های رادیکالیسم و ناسیونالیسم کور افراطی که دنیا و جهان را سیاه ویا سفید می بیند باشیم وبا طرح بر نامه های انساندوستانه و گرد آوری استعدادهای بزرگ در قالب نشست ها و کنوانسیونهای جهانی و پیگیری آنها ،نقشه شوم جنگ طلبان وطنی و منطقه ای و جهانی را خنثی کرده و کشور را در مدار توسعه جهانی قرار داده و از مزایای نهفته در این مدار بر خور دار شویم ومیهن خویش را آباد کنیم.

/ جلال میرزاآقایی

 

 

14380610577

About سردبیر

Check Also

حیات وحش.. حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که اجازه بهره کشی و سوددهی به ما ندادند و در برابر سوءاستفاده های نابجای ما ایستادند یا فرار کردند.. به همین دلیل بیجا، انسان هایی که متمرد و سرکش و نافرمان بودند هم صفت “وحشی” گرفتند!

حیات وحش..   حیات وحش؛ نامی است که ما بر روی موجوداتی گذاشته ایم که …