اختصاصی همای گیلان: جنبش اصلاح طلبی را تحلیل کنیم یا عملکرد اصلاح طلبان را ؟ این دو مقوله را میتوان در دو نمودار مختصاتی شبیه به هم ودر عین حال متفاوت بررسی کرد .جنبش اصلاح طلبی به معنی واقعی و با پرچم و بر چسب هویتی اجتمایی از مشروطه خواهی ملت ایران شروع شده وتا حال ساری و جاری می باشد ودر هر دوره ای با نمادهای عصر خود وارد میدان وموتور حرکت جنبشهای اجتمایی شده است و هر گاه سرعت موتور بیش از اندازه باشد منجر به انقلاب خواهد شد و در سرعت های بالا شاید هرگزبه مقصد نرسیم ویا زود به مقصد برسیم .مرحوم بازر گان با دیدن غرش موتور در بعد از انقلاب گفته بود ما از خداوند باران می خواهستیم ولی سیل سرازیر شده است .با سرعت زیاد اگر زودتر به مقصد رسیدیم ولی برای تجربه کردن از دیدن خیلی از مناظر اطراف گذرا رد شدیم و بعد ها دامنگیر شد. نبود روا داری و عدم تحمل عقاید مخالف وتند روی های غیر منطقی و …از آفت های انقلاب بود که در اصلاحات کمتر به چشم می خورد.ظهور و بروز ابزار وآلات مدرن الکترونی در امر ارتباطات وسهولت تبادل تجارب جنبشهای اجتمایی در جهان و فرو ریختن پارادایم فکری جهان دو قطبی با همزمانی فرو ریختن نماد آن یعنی دیوار برلین و افول کاریزمای چپ مارکسیستی در تفکر اجتناب نا پذیر بودن انقلابات در جهان دو قطبی ،حرکت دور تند موتور انقلابات را کند و زمینه را برای جنبشهای اجتمایی ،حتی در قالب مطالبات صنفی آماده و بسیار کم هزینه کرده و بهترین شیوه برای تحقق خواسته های اجتمایی و سیاسی و فرهنگی و صنفی را برای ملتها فراهم آورده است.و انچه امروز این جنبشها را تهدید میکند رادیکالیسم نهفته در بطن جوامع میباشد که ریشه در نا بسامانیهای اقتصادی و فرهنگی و اجتمایی دارد که در خاور میانه ما آنرا بصورت اختلافات قومی و قبیلگی و مذهبی می بینیم که اگر درست درایت و هدایت و حمایت های راستین در تدوین و تکوین روح اخلاقی انسانی و کرامت ذاتی در انسانی بودن حرکتها ونه ایدئولوژی بودن آنها نشود آن شود که همه شاهدیم.
آیا فکر نمی کنید قبل از داشتن هر نگاه سیاسی مثل اصلاح طلبی و یا…جامعه ما به نگاه انسانی محتاج است که ریشه در عمق ضمیر ما داشته باشد ؟در روز میلیاردها پیامهای شاعرانه و ادیبانه و عاشقانه و عارفانه در فضای مجازی اکثر گروه های سیاسی و اجتماعی ردو بدل میشود و فضای مجازی مبدل به کوچه عشَاق شده است و در جای خود قابل تقدیر است ولی چگونه می توان روح عصیان و سرکش و خشن نهفته در بطن جامعه را با این همه پتانسیل های ادیبانه و عارفانه و…توجیه کرد؟آیا اگر بگوییم “الناس علی دین ملوکهم”صورت مسئله را پاک نکرده ایم؟آیا تصاحب کرسی های سیاسی بدون رنسانس اخلاقی و فرهنگی و انسانی مشگل گشاست؟امروزه نیاز به “مارتین لوتر”ها در عرصه فرهنگی و اعتقادی و باور های دینی بیشتر نیاز داریم یا به “گور با چف”در عرصه سیاسی؟آیا انتظارتحولات سیاسیی از ساختار اقتدار گرایی فرهنگی و اجتماعی که ریشه در تاریخ ما دارد تلف کردن پتانسیل ها نیست؟تجربه جوامع بشری میتواند راهنمای ما باشد .بدون رنسانس فرهنگی و اجتماعی که برای زدودن زنگارهای تاریخی لازم و ضروری می باشد تحول در حوزه سیاست و اقتصاد میسَر نخواهد شد و اگر به مقصود نظر برسیم به کرامت انسانی و اخلاقی نخواهیم رسید نمونه اش چین و روسیه !آیا بهتر نیست بخشی از استعداد ها را برای تجدید و احیای تمدن اخلاقی و انسانی بکنیم که شاید :لوتر” دیگری خلق کنیم و گره از مشکل باز شود .به امید آنروز.
/جلال میرزااقایی قاضی محله