اختصاصی همای گیلان: در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ در یک نیمروز آفتابی و در بیخبری پدافند هوایی ایران ، فرودگاه مهر آباد تهران ؛ توسط سه فروند هواپیمای عراقی بمباران شد و مردم و مقامات را در بهت و ماتم فروبرد .
از فردای آنروز ؛ کشور ایران آرایش نظامی به خود گرفت .
بازنشستگی و اخراج فرماندهان ارتش ، ضعف نیروی زمینی ایران ، جاه طلبی رژیم بعث عراق ، آشفتگی های سیاسی و درگیری های نظامی ارتش ایران در کردستان با برخی از احزاب داخلی ؛ اجتماعا سبب شد که رژیم ناسیونالیست و جاه طلب و خوزستان خواه عراق به حکومت نوپای ایران حمله نظامی کند و در ماه های آغازین ، تجاوزات بیشماری را در استان خوزستان انجام داد و خانواده های بیشماری را از نظر مالی و جانی و اخلاقی نابود ساخت .
در پایان سال ۱۳۵۹ درگیری رئیس جمهور بنی صدر و طرفداران او با حزب جمهوری اسلامی و نهاد های برآمده از انقلاب اسلامی بالا گرفت که نقطه ی اوج آن ۱۴ اسفند ماه ۱۳۵۹ در زمین چمن دانشگاه تهران بود که به زد و خورد و مرگ بر فلان و درود بر بهمان انجامید .
۸۰ روز نخست سال ۱۳۶۰ با درگیری های پراکنده داخلی از سوی طرفین ماجرا گذشت تا اینکه در تیرماه ۱۳۶۰ ” عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور بنی صدر ” از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب شد .
بنی صدر هم با یک فروند هواپیما از ایران گریخت و همچون پیش از انقلاب ؛زندگی اش را در فرانسه پی گرفت .
در اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ؛ جایگاه ریاست جمهوری تشریفاتی بود و نقش نخست وزیر بسیار پررنگ .
اختلافات رئیس جمهور بنی صدر با نخست وزیر رجایی ؛از این واقعیت برمی خاست .
دوباره انتخابات برگزار شد و رجایی رئیس جمهور شد و محمدجواد باهنر نخست وزیر .
به یکماه نینجامید و در ۸ شهریور ماه ایندو در انفجار ریاست جمهوری کشته شدند .
دوباره انتخابات برقرار شد و سید علی خامنه ای با رای مردم رئیس جمهور شد و میرحسین موسوی با رای مجلس شورای اسلامی به نخست وزیری رسید .
تنور جنگ روزبروز تفتیده تر می شد . تا اینکه در خردادماه ۱۳۶۱ خرمشهر از چنگال متجاوزان بعثی بدر آمد و سبب شادمانی بسیاری در گستره ایران زمین شد .
پیامد این پیروزی درخشان و بازپس گرفتن خاک کشور ایران از بیگانگان ، گروهی شامل دبیرکل سازمان ملل ،یاسر عرفات و …. به ایران آمدند تا جنگ خاتمه یابد و عربستان سعودی هم متعهد شد که زیان های ساختاری و نظامی وارده به ایران را بپردازد .اما مقبول نیفتاد . چرا ؟ نمیدانم . همینقدر می دانم که هنوز بعد از سی سال ؛مخالفان و موافقان جنگ در اینمورد ؛دچار دیدگاه های متفاوت اند .
میرحسین موسوی نخست وزیر ؛ اصولا در اقتصاد ، دیدگاه های سوسیالیستی داشت و از بی و بند باری سرمایه داری بیزار و گریزان بود . از اینرو برآن شد که کالاهای ضروری همه ی خانواده های ایرانی را “جیره بندی” کند . بنابراین ” سازمان بسیج اقتصادی “را بنا نهاد و برای همه خانواده های ایرانی؛ کالاهای ضروری مانند، قند و شکر،روغن،برنج و….را مساوی و ماهانه توزیع کرد .
اگر این روش برپا نمی شد؛ به علت وجود فاصله ی طبقاتی و کوچ مردم ۴ استان مرزی به مراکز استان ها، سبب گرانی شدید کالاهای خوراکی و پیامد آن،نابودی دهک های ۱ تا ۴ ؛ فراهم می شد . بنابراین سیاست جیره بندی در آنزمان بسیار کارا ، مفید و عادلانه بوده است . اجرای سیاست جیره بندی سبب شد که نهضت آزادی ، موتلفه ، جناح راست و بازاریان سنتی ؛ دولت میرحسین موسوی را ” کوپنیستی یا کمونیستی ” بنامند .اولین باری بود که نهضت آزادی،مواضع شورای نگهبان را درباره”بازرگانی خارجی” تایید کرد !
بنابراین در چرخ اقتصادی دولت؛ سنگ اندازی می شد.دولت؛اجازه ی نظارت؛نداشت !
هزینه ی بالای جنگ و نوسان قیمت نفت بین ۱۳ تا ۳۳ دلار در هر بشکه ؛دولت توانست رفاه دهک های ۱ تا ۴ را تامین و از دادن امکانات ویژه به مدیران و مقامات کشوری و لشکری و از گسترش اشرافیگری؛جلوگیری کند.
کل درآمد ارزی دولت در سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ معادل ۱۰۳《صد و سه 》میلیارددلار بوده است.(ترازنامه های بانک مرکزی در سال های گوناگون ).
با قاطعیت می توان داوری کرد که دولت دوره ی جنگ سالم ترین و خردمندترین دولت بعد از انقلاب هست .بدون نهادن بدهی خارجی . بررسی دولت های آینده؛این واقعیت را آشکارتر خواهد ساخت .
هزینه ی جنگ[با ارزش دلار ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷]معادل ۴۴۰ میلیارد دلار بوده است ( کتاب اقتصاد ایران ؛ فرهاد دژپسند )
با ارزش دلار امروز،بالای ۱۰۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید که دقیقا برابر با دریافت درآمد های نفتی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۲خواهد شد .
در دوره ی ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ میانگین رشد تورم معادل ۱۹ درصد بود. نرخ رشد تورم در ۱۳۶۳ ( در اوج جنگ ) به ۷ درصد رسید ( بانک مرکزی؛سال های گوناگون ).
دردناکانه از آن سال درخشان یادی نمی شود .
/دکتر علی رحیم پور