قسمت اول
اختصاصی همای گیلان: اعتقاد از ریشه عقد به معنی بستن، گره بستن و استوار کردن پیمان و عهد است. اعتقاد دینی در اصطلاح، یعنی آنچه از نظر دین باید بدان معتقد بود و ایمان داشت.
دین، در لغت به معنای جزا و پاداش و به معنای اطاعت و پیروی از فرمان نیز آمده است، و در اصطلاح، عبارت از مجموعه قواعد و قوانین و آدابی است که انسان در پرتو آنها میتواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسد.
اعتقاد و ایمان به وجود خداوند، عالم قیامت، رسالت پیامبران و عدالت خداوند از مهمترین ارکان اعتقادی از دیدگاه های اساسی باور های اعتقادی است که باید بر اساس شناخت و تحقیق عالمانه باشد.. نقطه انحراف بسوی خرفات در همین جا شکل می گیرد
ایمان و باور های اعتقادی و دینی هر فردی محرک و جهتدهنده او در همه یا بخشی از عملکردهای روزانه زندگی و اجتمایی و سیاسی اوست و این امر اختصاص به حوزه تکالیف دینی ندارد، بلکه تمامی جنبهها و ابعاد زندگی او را از برخورد با خود، خانواده، خویشاوندان و کلیه انسانها در بر میگیرد.
در آموزههای قرآنی، ایمان و عمل صالح از چنان ارتباطی برخوردارند که فقدان هریک، کارآیی و تأثیرگذاری دیگری را کم اهمیت و یا بیارزش میکند. ایمان و عمل صالح دو بال پرواز بشر به مقام انسانیت و وصول به مقام خلیفهاللهی و سرمنزل مقصود است. در آموزههای قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است و هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش، نیک کردار خواهد بود. ایمان مقتضی عمل است نه عین عمل خارجی، بلکه ریشه و جهتدهنده به آن است و صلاح و شایستگی و حسن فاعلی فعل، بستگی به ایمان دارد. اگر عملی از ایمان به خدا سرچشمه نگیرد، در سعادت حقیقی انسان تأثیر نخواهد داشت، گرچه کرداری نیکو باشد و منافع بسیاری در دنیا برای خودش یا دیگران بر آن مترتب شود و از سوی دیگر عمل صالح و کردارهای شایسته، سبب دوام و استحکام ایمان و عقیده میشود و اعمال ناشایست و ارتکاب گناهان موجب ضعف و سرانجام، خشکیدن ریشه ایمان میگردد.
ایمان به آدمی، عشق، امید، گرمی و مقصد خوب خواستن میدهد و الهام میبخشد که چه باید کرد. ایمان، انسانساز است و به انسان نیروی فراوان و زیبایی روح و احساس امنیت درونی میدهد. ایمان همچنین انسان را در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها و پوچ انگاریها ایمنی میبخشد. ایمان عارفانه و باور های عاشقانه به نظام هستی است که انسان را از غرق شدن در خودخواهی و تردید و سرگردانی میرهاند، به اوحیات طیبه میبخشد و او را به تلاش وا میدارد. اگر کسی به خدا و عالم غیب ,باور مسئولانه داشته باشد و با آن ارتباط یابد، محال است قدرت، مقام یا چیزهای دیگر او را به خود جلب کند. بیجهت نیست کسانی که با دستگاه الوهیت و عالم ملکوت آشنا شدند، اگر آفتاب و ماه را در دستهای آنها میگذاردند، حاضر نیستند از آن حقیقت و ترویج آن روی بر تابند؛ و نیز تعجب ندارد آنان که به آن عالم، ایمان آوردند، سرما و گرما و زجر دیدن و کشته شدن را با آغوش باز میپذیرفتند.
اعتقاد و ایمان عارفانه و مسئولانه، تلقی انسان از جهان را دگرگون میسازد و مرتبط ساختن آدمی با کانون حیات و هستی و جمال و کمال، موجب بهجت و انبساط خاطر و خوشبینی به جهان خلقت و هستی است. و همه تلاش های اجتمایی و سیاسی را در همین جهت سوق می دهد آدمی وقتی از چهار چوب محدود مادیات بیرون آید و به هدفداری جهان و انسان آگاه شود و بداند که آدمی عبث آفریده نشده است، بلکه هدف از خلقت او عبودیت و دستیابی به کمال و سعادت است، دید او نسبت به نظام هستی تغییر میکند وتلاش می کند که قوانین حاکم بر جامعه را در مسیر آرمانها و اهداف انسانی خویش بسازد و اینجاست که اندیشه های سیاسی او شکل می گیردو باعث تعالی و یا احیانا انحطاط وی میشود.
ادامه دارد……