اختصاصی همای گیلان: قلدری در محلکار اداری درست شبیه به زمین بازی بچههاست با این تفاوت که در اداره، قلدری میتواند بسیار مخربتر و مقابله با آن بسیار دشوارتر و برای قربانی (کارمند )هزینه بر باشد.
بعضی از آدمهای قلدر فقط منحصر به بچه مدرسه ایی ، اینترنتی یا کوچه و بازاری نیستند، فقط بعضی از بچهها، نوجوانان و جوانان هم نیستند که از نیروی فیزیکی و تهدید برای سوء استفاده از دیگران و یا کنار زدن دیگران به هر علتی استفاده میکنند؛ امروزه مدیران سلطه مدار و قلدر معاب هم در جامعه ما دیده می شوند!
طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفت،
۳۵ درصد از نیروی کار امریکا به طور مستقیم قلدری یا «بدرفتاری مداوم توسط یکی از همکاران که به شکل آزار کلامی، تهدید، ارعاب، تحقیر یا خرابکاری عمدی در کار» را در مورد خود تجربه کردهاند — و ۱۵ درصد دیگر نیز شاهد قلدری در محلکار بودهاند. حدود ۷۲ درصد از این افراد قلدر، رئیس بودهاند!!!
در کشور ما که نظام مردم سالاری دینی در آن مطرح است متاسفانه در بعضی از سازمان ها خشونت اداری پنهان توسط بعضی از مدیران فرهنگی و آموزشی هم با قلدر معابی مشاهده می شود که قربانیانی هم داشته و دارد وکسی جرات پژوهش و بررسی علمی آن را به خود نداده است زیرا ممکن است قربانی و گرفتار مدیر قلدر معابی شود که وی را به طریق ممکن قربانی خواهد نمود!
به دلیل تاثیر شدید تهدیدهای مدیران بر سطح سلامت عمومی و بهداشت روانی کارکنان، پژوهش های گسترده ای در این زمینه در خارج از کشور به عمل آمده است. عمده ترین این پژوهشگران، روان شناسان سازمانی اند که به بررسی پویایی سازمان ها می پردازند. این دسته از روان شناسان در پژوهش های خود به این مهم دست یافته اند که وجود مدیران بی رحم و سختگیر و تهدیدهای آنان می تواند منجر به رقابت ناسالم و گسترش جو بدبینی و نارضایتی در بین کارکنان و کاهش کارایی سازمان آنان شود. به اعتقاد روان شناسان سازمانی، قلدری و تهدیدات مدیر، شیوه ای ناکارآمد در مدیریت است و ناشی از عدم آشنایی مدیران با اصول مدیریت نوین است؛ که رو به گسترش واین خطر نیز سازمان ها و کارمندان نظام مردم سالاری دینی ما را در ایران اسلامی هم متاسفانه تهدید کرده و تهدید می کند!
قلدری در محلکار اداری درست شبیه به زمین بازی بچههاست با این تفاوت که در اداره، قلدری میتواند بسیار مخربتر و مقابله با آن بسیار دشوارتر باشد؛ که تبعات آن دامنگیر خانواده کارکنان در درجه اول و بعضاٌ ارباب رجوعان یعنی مردم جامعه را در بر می گیرد.
کسانی که در محلکار به قلدری میپردازند، احتمالاً همانهایی هستند که در مدرسه این کار را با همکلاسیهایشان میکردند. این افراد نیاز به فشار آوردن به دیگران دارند تا بتوانند از آنها در جهت منافع خود استفاده کنند. در کودکی این کار را میکردند و حالا هم که بزرگ شدهاند دلیلی برای متوقف کردن این رفتار نمیبینند تا مدیری قوی ،قدرتمند و باقی برای ردهای رو به صعود در سازمان خود باشند!
رئیسهای قلدر انواع مختلفی دارند. افراطیترین آنها کسانی هستند که به طور مداوم کارمندان خود را آزار داده و به خیال خود میترسانند. خیلی از آنها حتی با توطئه تا قربانی کردن کارمند پیش می روند . رفتار آنها آنقدر نفرتانگیز است که مستحق پیامدهای قانونی است ولی قوانین اداری در بسیاری از موارد به نفع خود مدیران قلدر و خشونت گرا می باشد. گروه دیگر از این رئیسهای قلدر محافظهکارتر هستند. قلدریهای آنها هرازگاهی نمود می کند . یک روز خوباند و یک روز غیرقابلتحمل. این رئیسها با تمایل به قلدری در فشار وارد کردن به کارمند برای محدود کردن وی استاد هستند و البته بلد هستند چطور مدرک برای شکایت قانونی دستتان ندهند. مثلاً سعی میکنند روی رفتار زشت و تحقیرآمیز خود با برنامه و پرونده سازی و تطمیع سایر کارکنان مصلحت اندیش سرپوش بگذارند! چنین مدیرانی از لحاظ سازمانی دشمن کارمندان توانمند تر از خود هستند.
راههای زیادی برای قلدری رئیسها وجود دارد. میتواند با تهدید کردن مداوم آنها باشد، اینکه همیشه بگوید که ممکن است کارتان را از دست بدهید یا شمارا کاد می کنم و … این نوع مدیران باج خواهند!
مدیران خشونت گرا با انتقاد مداوم جلو همکاران دیگر، با قرار دادن کارمند مورد نظر در یک موقعیت بد، دادن دستوری که ممکن است کار یا اعتبار کارمند را در معرض خطر قرار دهد و گاهی این قلدریها میتواند پنهان باشد ( خشونت اداری پنهان). رئیس ممکن است کارمند را به کل نادیده بگیرد یا دیگر در جلسات ،همایش ها و مناسبت های مرتبط با شغل او از وی استفاده نکند تا در ارزش یابی سالانه کم کار ، واز لحاظ عملکردی ضعیف جلوه کند تا سبب جابجایی پست و لغو ابلاغ منجر گردد.
عملی ترین خشونت ها و متداولترین روشهای قلدری رییسها ی غوغا سالار که خشونت پنهان اداری هم دارند؛ عبارتند از:
-پرونده سازی ، تطمیع کردن سایر همکاران علیه همکار، ایجاد سوءذهن و شایعه سازی علیه کارمند.
– اتهام نادرست بخاطر اشتباهاتی که صورت نگرفته است.
– کوچک شمردن افکار و احساسات فرد در جلسات کاری.
-ترساندن غیرکلامی و نشان دادن دشمنی خود.
– استفاده از «رفتار خاموش» برای جدا کردن فرد از دیگران.
-نشان دادن تغییر رفتار و اخلاق غیرقابلکنترل در پیش گروه.
-وضع قانونهایی که حتی خودش قادر به اجرای آن نیست.
-تحقیر یک کار انجام شده کامل و باکیفیت و ایرادگیری بیمورد.
-انتقاد خشن و مداوم از فرد برای داشتن استاندارد متفاوت با هدف.
-پخش کردن شایعات نادرست درمورد فرد.
-تشویق دیگران برای ضد شدن با کارمند موردنظر.
-جدا کردن یکی از کارمندان از سایرین، چه از نظر فیزیکی و چه اجتماعی.
-نشان دادن رفتار غیرمحترمانه که البته غیرقانونی نیست.
-فریاد زدن، جیغ زدن و پرت کردن اشیاء در حضور دیگران برای تحقیر یک فرد.
-دزدیدن اعتبار کاری که توسط فردی دیگر انجام شده است.
-سوءاستفاده از فرایند ارزیابی با دروغ گفتن درمورد عملکرد فرد.
-اعتراض برای انجام ندادن دستورات.
-استفاده از اطلاعات محرمانه درمورد فرد برای تحقیر خصوصی یا عمومی او.
-تلافی کردن بعد از عنوان کردن شکایت از طرف یکی از کارمندان.
-آزار کلامی .
-محول کردن کار ناخوشایند بعنوان تنبیه.
-دستورات غیرقابلانجام.
-ایجاد کمپین بیاساس برای اخراج یک کارمند.
-تشویق فرد برای استعفا یا انتقال برای قرار نگرفتن درمعرض بدرفتاری بیشتر.
-کارشکنی درمورد هدف کاری یک فرد یا پاداش او.
-اطمینان یافتن از شکست پروژه یک فرد با انجام ندادن کارهای لازم در مورد او.
و….
مدیران قلدر هوای محلکار را آلوده میکنند، رفاقتها را خراب کرده، رضایت کاری را از بین برده و باعث میشوند کارمندان تلاشی برای بالا بردن عملکرد کاری خود ( بهره وری )نداشته باشند. و جای سوال نیست که کار کردن در چنین محیطی سطح بالایی از استرس و اضطراب در افراد ایجاد میکند که زندگی شخصی آنها را نیز تحت شعاع خود قرار داده و دچار مشکل میکند ؛این نوع مدیران تهدیدی جدّی برای منابع انسانی سازمان ها ، خانواده آنها و جامعه هستند که باید عالمان علوم مدیریت اسلامی برای حل آن به عنوان یک بحران آفرین نظام سازمانی در نظام مردم سالاری دینی تولید علم و راه حل ارائه نماید.
رفتارهای قلدرانه، چه رئیستان باشد چه همکارتان، روحیه اشتیاق و نوآوری را در محلکار از بین میبرد. مدیریت با ترس هیچوقت موثر نیست؛ برای گرفتن بهترین نتیجه همه چیز باید بر پایه احترام باشد. یک رئیس قلدر میتواند بر زندگی خصوصی افراد نیز تاثیر بگذارد زیرا اضطرابی که ایجاد میکند بر سلامت فرد ، اطرافیان و جامعه تاثیر میگذارد.
در یک تحقیق تاثیر قلدری رئیس در محلکار بر وضعیت سلامت افراد بررسی شده است. از شرکتکنندهها خواسته شد یک لیست ۳۳ موردی را پر کنند که مشخص کردمهمترین مشکلات سلامتی ایجاد شده در بین افرادیکه در محلکار مورد قلدری قرار میگیرند عبارتند از: اضطراب (۷۶٪)، از دست دادن تمرکز (۷۱٪)، بر هم خوردن خواب (۷۱٪)، علائم گوشبزنگی (۶۰٪) و سردردهای ناشی از استرس (۵۵٪).
قلدری در محلکار توسط رئیس میتواند تاثیرات و عوارض منفی بسیاری بر کارمندان بگذارد. این قلدریها میتواند بر روحیه کارمندان نیز اثر بگذارد–تاجاییکه ممکن است کارمند دیگر دوست نداشته باشد به خدمت ادامه دهد و به بازنشستگی زود هنگام یا باز خریدی خدمت تن دهد.
قلدری میتواند موجب بروز افسردگی و تردید نفس شود و اعتمادبهنفس کارمند را کاهش دهد. متاسفانه، این خصوصیات میتواند به زندگی خصوصی فرد نیز سرایت کند. اگر در محلکار افسرده باشیم، این احتمال وجود دارد که در خانه هم افسرده شویم. رئیسهای قلدر معمولاً یا تاثیرات منفی رفتارشان بر کارمندان را نمیدانند یا اهمیتی برایشان ندارد.
مقابله و برخورد مستقیم با رئیس قلدر معمولاً موثر نیست و توصیه نمیشود. در تحقیقی که در سال ۲۰۱۲ درمورد استراتژیهایی که افراد برای مقابله با این قلدریها در محلکار استفاده کردهاند و اینکه این روشها موثر بوده یا نه انجام شد، شرکتکنندهها روشهای زیر را عنوان کردند:
۱. حدود ۳۸٪ از این کارمندان معمولاً هیچ کاری نمیکردند. به عبارت دیگر با این امید صبر میکردند که رفتار رئیس به خودی خود بهتر شود.
تاثیر روش: ۳.۲۵٪
۲. حدود ۷۰٪ از کارمندان برخورد مستقیم به رییس قلدر نشان دادند.
تاثیر روش: ۳.۵۷٪
۳. حدود ۷۱٪ از کارمندان از بالادست فرد قلدر درخواست مداخله و کمک کردند.
تاثیر روش: ۳.۲۶٪
۴. حدود ۷۴٪ از صاحبان شرکت یا مدیران ردهبالا درخواست حمایت کردند.
تاثیر روش: ۳.۶۹٪
۵. حدود ۶۰٪ از افراد از انجمن یا اتحادیه مربوطه درخواست مداخله کردند.
تاثیر روش: ۸.۸۴٪
۶. حدود ۴۳٪ از کارمندان یک شکایتنامه رسمی به بخش نیروهای انسانی ارائه دادند.
تاثیر روش: ۴.۷٪
۷. حدود ۱۹٪ از کارمندان یک شکایتنامه رسمی به مراجع قضایی ارائه دادند.
تاثیر روش: ۱۱.۹٪
۸. حدود ۳۴٪ از کارمندان از یک وکیل خواستند که از جانب آنها به دادگاه شکایت کند.
تاثیر روش: ۱۱.۲٪
۹. حدود ۹٪ یک شکایت مطرح کردند.
تاثیر روش: ۱۶.۴٪
سازمان ها همیشه مسئول همه وضعیتها و موقعیتهای کاری کارمندان خود هستند و اگر بخواهد میتواند خیلی راحت به قلدریهای مدیران پایان دهند. اما هیچ قانونی تنبیهی برای این بدرفتاریها در محلکار مدیران در نظر نگرفته اند زیرا به تعبیری مدیران از هر نو که باشند سرمایه هستند و اما کارمندان پایین دست محکوم به پذیرش قلدری !
نکته آخر اینکه اگر شما هم در محلکار خود قربانی قلدری رئیس خود هستید، و سازمان تان کاری برای آن نمیکند، وپس از رفتن به درگاه قانون به نتیجه نرسیده اید با اتکال به خدا در نظام مردم سالاری دینی خودتان باید هر کارخدا پسندانه از دستتان برمیآید با افشا گری برای خاتمه آن رفتارها انجام دهید. اگر شکست خوردید، حداقل میتوانید مطمئن باشید که تلاش لازم را برای بهتر کردن نظام مدیریتی سازمان ، در نظام جمهوری اسلامی انجام داده اید .